رویشی بهجت آفرین
«… وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»[1]
«و زمين را خشكيده مىبينى و[لى] چون آب بر آن فرود آوريم به جنبش درمىآيد و نمو مىكند و از هر نوع [رستنيهاى] نيكو مىروياند »
قرآن کریم میفرماید وقتی زمین خشکیدهای که بر اثر بیآبی موات و مرده محسوب میشد از نزول باران رحمت الهی برخوردار شود دانههایی که درون آن قرار دارد رشد میکند و میروید آنچنان رویشی که ایجاد شادابی و نشاط می کند.
گشایشی یکباره
خداوند نزول باران را با فعل «أَنزَلْنَا» بیان کرده است، این فعل از باب إفعال است که بیانگر یکباره بودن امری است. بنابراین میتوان گفت در امید انسان انتظار فرج و گشایشی یکباره را میکشد.
نتیجه امید در حقیقت تحقق قدرتنمایی خداوند است، زمینی که موات بود و قابلیت حیات را نداشت با بارش باران یکباره زنده میشود و روح زندگی در آن جریان مییابد.
خبری خوش در راه است
قرآن کریم «اهتز» و «ربت» را به عنوان دو نماد از زندگی زمین معرفی میکند. «اهتزاز» به معنای جنبش و تکاپو و «ربت» به معنای رشد، نمادی از خوشی و شور و نشاط است، گویا خداوند میفرماید ناخوشیها موقتی و پایان یافتنی است و اگر امیدوار باشید در پس هر ناخوشیای خوشی وجود دارد، خوشیای یکباره، همانطور که زمینی مرده یکباره حیات مییابد روح سرور و نشاط نیز یکباره در وجودتان دمیده میشود و امیدتان محقق میگردد.
مصادیقی از رشد
«رَبَتْ» به معنای رشد کردن است، گیاهی که در دل خاک قرار داشت ناگاه رشد میکند و کمال مییابد، امید به رحمت خداوند نیز آنچنان انسان را ارتقا میدهد که کمالات نهفته وجودش را ظاهر میکند.
- یکی از مصادیق رشد این است که گاه بنده برای خود برخی کمالات را در نظر میگیرد و تصور میکند فقط قابلیت دریافت آن کمالات را دارد و توانایی نیل به کمالات دیگر را در خود نمییابد در حالیکه گویا خدای سبحان میفرماید اگر ربوبیت مرا بپذیری و امور را تنها به من واگذار کنی نه فقط تو را متصف به یک کمال میکنم بلکه تمامی کمالات را در وجودت قرار میدهم.
درخواست هایی که در زیارت امین الله بیان میکنیم و به خداوند عرض میکنیم:«اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ- رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلَائِكَ شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ آلَائِكَ مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ [أَنْبِيَائِكَ] مُفَارِقَةً لِأَخْلَاقِ أَعْدَائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِك» مصادیقی از اتصاف به کمالات مختلفی است که بنده تصور نمیکرد.
- یکی دیگر از مصادیق«رَبَتْ» این است که گاه بنده کمالات و خیرات را فقط برای خود درخواست میکند اما خداوند این درخواست را رشد میدهد و آن را برای اهل و خانواده او از گذشتگان تا آیندگان نیز محقق می کند.
این درخواست که در ماه مبارک رمضان هر روز بیان میکنیم :«اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَان» امیدی برای دریافت رحمت حق نسبت به همگان است.
- یکی از مفسرین «ربت» را در ارتباط با تبدیل جهل به معرفت تفسیر کرده و میگوید گاهی فردی جاهل که در زمین وجودی اش هیچ کمالی وجود نداشت یکباره متحول میشود و از آب معرفت برخوردار میگردد و اینچنین خداوند زمین وجودیاش را رشد میدهد.
رسول ترک مصداقی از این مورد است. فردی که سالها به خلاف کاری اشتهار داشت ناگهان چنان تحول مییابد و چنان رشد میکند که ساعتها از شوق مناجات با خداوند اشک میریزد. گفته شده بعداز فوتش پاسبانی که او را میشناخته بر مزارش حاضر میشود و بسیار میگرید از او علت بکائش را پرسیدند و گفت مدتها او را میشناسم هم خلافهای سابقش را دیده بودم و هم تحولش را، با وجود خلاف کاریاش اگر کسی بگوید رسول ترک از اینجا رد شده خاک آنجا را جهت استشفا برمیدارم.
مطابق آیه اگر نسبت به اتصاف تمامی کمالات امیدوار نیستیم و یا آینده را تیره و تار میبینیم و انتظار گشایش و فرج نداریم به جهت آن است که خود را اعوذ بالله شریک خداوند میدانیم و برای خود نیز نقشی در نظر میگیریم.
انقطاع از غیر
«حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ»[2]
«(برنامه و مناسک حج را انجام دهید) در حالی که همگی خالص برای خدا باشد! هیچ گونه همتایی برای او قائل نشوید! و هر کس همتایی برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان سقوب کرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را میربایند؛ و یا تندباد او را به جای دوردستی پرتاب میکند!»
تحقق امید منوط به انقطاع از غیر است انقطاعی که نه فقط در ظاهر عیان باشد که در باطن نیز جریان یابد و قلباً نیز انسان بر هیچکس و هیچچیز غیر خداوند توکل نکند.
قرآن کریم میفرماید کسی که برای خداوند شریکی قرار دهد گویا از آسمان سقوط کرده و به سرعت خوراک لاشخوران شده و هلاک میگردد. عاقبت شرک و اعتماد بر غیرخداوند نیز چیزی غیر از هلاکت و نابودی نیست؛ خواه این اعتماد بر مال و مقام باشد یا بر جاه و جلال یا بر علم و عمل و … .
عواقبی سوء
آیه اشاره به برخی از عواقب سوء امید به غیرِ خدا دارد:
- عجز و ناتوانی
همانطور که اگر کسی از بلندی سقوط کند نابود میشود و هیچ قدرت و توانی ندارد، انسان ناامید نیز چنین عاجز و ناتوان است.
- ذلت و بی اعتباری
نتیجه نا امیدی سقوط از بلندای مقام قرب به حضیض ذلت و بیاعتباری است. سقوطی که نه تنها حیات او را زایل میکند که عزت و اعتبار انسان را نیز سلب میکند.
قرآن کریم میفرماید شرک انسان را چنان ذلیل و پست میکند مانند فردی که از بلندی سقوط کرده و باد او را به این طرف و آن طرف میاندازد. برخی تفاسیر میگویند این طرف و آن طرف انداخته شدن عاقبت اعتمادی است که بنده بر غیر خدا کرده و اکنون تمامی آن اعتمادها بر باد فنا رفته، او بر مال و مقام و مدرک و تلاش و عمل و … خود حساب کرده بود و اکنون هریک از آنها او را به دیگری واگذار میکند مال او را به دست مقام میسپارد و مقام او را به مدرک واگذار میکند و مدرک به عمل و … .
- فقدان امنیت
همانطور که بودن در بلندی امنیتبخش است انسان امیدوار نیز امنیت و آرامش دارد و آسیبی به اعتقادات و اعمال او وارد نمیشود و در مقابل امیدواری به غیرحق نتیجهای غیر از سلب آرامش ندارد.
- گناهی غیر قابل بخشش
شرک و امید به غیر خدا تنها گناهی است که خداوند ان را نابخشودنی معرفی کرده و فرموده :«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ و یغفر ما دون ذلک»[3]
سیری در درون و برون
« أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ»[4]
«آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود.»
قرآن کریم میفرماید آیا بندگان در زمین سیر نمیکنند تا قلوبی داشته باشند که با آن تعقل کنند و گوشی داشته باشند که با آن بشنوند؟!
سیر میتواند در نظام عالم باشد یا در درون. آنکس که سیری در درون خود یا در برون آغاز کند اگر قلب و گوش و چشمی سالم داشته باشد در مییابد تنها خداوند قادر مطلق است و امید و اعتماد بر هر غیر حقی نتیجهای غیر از خسران ندارد.
تاریخ جلسه: 99/7/8 ـ جلسه 39
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه حج، آیه 5
[2] سوره مبارکه حج، آیه 31
[3] سوره مبارکه نساء، آیه 48
[4] سوره مبارکه حج، آیه 46