امید ـ بخش چهلم

تلازم تلاش و امید

 

«وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ*لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ»[1]

«و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی می‌دهد؛ که او بهترین روزی‌دهندگان است!»

 

امید ملازم با تلاش است و سستی و خمودی در آن راه ندارد، انسان امیدوار تمام تلاش خود را می‌کند تا به مقصود نایل شود بی‌آنکه اعتمادی به سعی و تلاش خود داشته باشد.

 

هجرت

 

در هر حرکتی امید قرار دارد خواه این حرکت ظاهری باشد یا هجرت فی سبیل الله. مهاجر فی سبیل‌الله امیدوار به وصال و دریافت لطف و رحمت حق است. در این مسیر خواه قبل از وصال جان دهد، خواه بعد از وصال (« ثُمَّ قُتِلُوا» منظور کسی است که به وصال رسیده و سپس جان باخته  و  «أَوْ مَاتُوا» منظور کسی است که قبل از آنکه به وصال برسد اجل به او مهلت ندهد و جان دهد) خداوند رزقی حسن به او عطا خواهد کرد.

هجرت ایجاد نشاط می‌کند و کمال می‌آفریند. به میزانی که انسان حرکت و تلاش دارد از سرور و لذت بیشتری برخوردار است و به تبع امیدوارتر است در مقابل آنکس که خمودی و سستی را بر می‌گزند در حقیقت ناامیدی را انتخاب می نماید و زندگی را بر خود تلخ می‌کند.

یکی از مفسرین می‌گوید هجرت نماد شوق است، انسان امیدوار مشتاق است و به جهت این اشتیاق حرکت می‌کند و به کمال می‌رسد.

 

رزق حسن چیست؟

 

تفاسیر در بیان رزق حسن گفته‌اند رزق حسن، رزق حضور است، برخی دیگر آن را رزق شهود دانسته‌اند و عده‌ای دیگر آن را دست یافتن به جایگاه مقربین می‌دانند. بعضی نیز معتقدند رزق حسن رضایت بنده از خداوند است رضایتی که فقر و نداری و یا بلا و گرفتاری تغییری در آن ایجاد نمی‌کند و در همه حال بنده از خداوند راضی است.

 

خداوند بهترین رزق دهنده است

 

«وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» خداوند بهترین رزق دهندگان است؛ رزق دهنده‌ای که تعادلی میان آنچه از بنده می‌گیرد و آنچه عطا می‌کند وجود ندارد و عطایی ما فوق تصور می‌بخشد، عطایی که قرب دائم و جایگاهی متعالی و رضا و شهود حق از مصادیق آن است.

 

تلازم هجرت و جهاد

 

قرآن کریم در جایی دیگر هجرت را ملازم با جهاد می‌داند و شرط امیدواری را هجرتی توأم با جهاد معرفی می‌کند و می‌فرماید: «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّه‏»[2].

 

تمام عالَم درس امید می‌دهد

 

«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ»[3]

«آیا ندیدی خداوند از آسمان، آبی فرستاد، و زمین (بر اثر آن) سرسبز و خرّم می‌گردد؟! و خداوند لطیف و آگاه است.»

 

خدای سبحان از آسمانِ غیب خود رحمت و معرفت و محبتی نازل می‌کند که با نزول آن انقلابی در زمین ایجاد می‌شود و زمینی خشکیده یکباره سبز و دارای منفعت می شود.

آیه مصداقی است که تا بیان دارد تمام عالم درس امید را به بنده می‌دهد. آنچه در نظام تکوین رخ می‌دهد در وجود بنده نیز محقق می‌شود. همانطور که در نظام آفرینش با بارش باران زمین خشکیده سبز می‌شود زمین وجود انسان نیز با بارش باران رحمت و محبت حق سرسبز می‌گردد و ناگهان گشایشی در آن ایجاد می شود.

 

انتظار فرج از فرج است

 

روایت امید به فرج را به خودی خود سبب گشایش می‌داند و می‌فرماید: «انتظار الفرج من الفرج» مرحوم آیت‌الله بهجت (ره) معتقدند منظور از فرج فقط فرج وجود مبارک حضرت بقیه‌الله نیست، بلکه هرگونه گشایشی فرج نام دارد و هرکس انتظار گشایش را بکشد گشایش برای او رخ می‌دهد.

خداوند همانطور که باران را خود از آسمان نازل می‌کند بی‌آنکه جستجوی باران را به بندگان واگذار کند آب معرفت را نیز بر زمین وجود می‌بارد و مزرعه زندگی را پر از حکمت می‌کند و کمالات زیادی را بر انسان جاری می‌نماید. گرچه نزول این باران همانند باران ظاهری نیازمند وجود مقدمات و شرایطی است.

 

فاعل کیست؟

 

انسان امیدوار فقط فاعلیت خداوند را در نظر می گیرد و هر واسطه ای را از جانب خداوند می داند چنین کسی حتی اگر باب خیری برای دیگران باشد نقشی برای خود در نظر نمی گیرد و می داند همانطور که رحمت خداوند بر زمین ظاهری و زمین وجودی انسان می بارد خیری که از جانب او بر دیگری جاری می شود نیز فاعلی غیر خداوند ندارد.

 

عجز انسان

 

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ»[4]

«ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا می‌خوانید، هرگز نمی‌توانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمی‌توانند آن را باز پس گیرند! هم این طلب‌کنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان!)»

 

خداوند تنها قادر مطلق است و هر غیر‌خدایی عاجز است اما بنده گاه این امر را از یاد می‌برد و بر غیر خدا اعتماد می‌کند و به او امیدوار می‌شود. این امیدواری سرمنشاء تمام مشکلات مادی و معنوی زندگی انسان است.

قرآن کریم مثالی بیان می‌کند تا بندگان غیر خداوند بر هیچ چیز اعتماد نکنند و می‌فرماید کسانی‌که غیر خدا را می‌خوانند حتی قادر نیستند مگسی را بیافرینند، گرچه تمامی‌شان بایکدیگر جمع شوند، ناتوانی وعجز آنان تاحدی است که اگر مگسی چیزی از آنان برباید قادر نیستند آن را پس گیرند.

 

تاریخ جلسه: 99/7/9 ـ جلسه 40

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه حج، آیه 59 ـ 58

[2] سوره مبارکه بقره، آیه 218

[3] سوره مبارکه حج، آیه 63

[4] سوره مبارکه حج، آیه 73

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *