امید ـ بخش چهل و چهارم

اعتماد بر خدا، عامل امیدواری

 

«وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا»[1]

«و بر (خداى) زنده‌اى كه هرگز نمى‌ميرد توكّل كن و به ستايش او تسبيح‌گوى همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاهى دقيق دارد.»

بین رجاء و توکل پیوندی ناگسستنی برقرار است، اگر انسان انقطاع از خلق و امید به خالق داشته باشد، بایستی تنها او را به عنوان وکیل در زندگی بگیرد و بر مسبب الاسباب اعتماد کند.

خدای سبحان به پیامبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله  اعلام می‌کند:

در مقابل زخم زبان‌ها و مشکلات و آسیب‌ها اعتماد بر آن «الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ» داشته باش، زنده‌ای که هرگز نمی‌میرد، او را از هر عیبی منزه بدار و این تسبیح را به واسطه‌ی ثناگویی اعلام کن، کافی است او از گناهان بندگان مطلع باشد.

در ذیل همین آیه مفسرین گفته‌اند:

توکل بر مبنای معرفت خاصی است که انسان نسبت به وکیل خود دارد، چنانچه او را قادر بر هر امری می‌شناسد و به همین جهت به او اعتماد دارد، او را قادر بر دفع ضرر یا جلب منفعت می‌داند و تنها امید دارد که او مصالح بنده را تأمین کند.

هنگامی که این اعتماد صورت گرفت، سکینه ایجاد می‎شود و بنده هیچ نگرانی ندارد؛ زیرا امیدوار به وکیلی است، که حمایت لازم را از او می کند.

 

ایجاد سکینه

 

یکی از مفسرین  در ذیل آیه می فرماید: مردم برای داشتن آرامش سه دسته‌اند:

  • به موجودی خود اعتماد دارند و زیاده طلب هم نیستند، و در مادیات قانع هستند.
  • به موجودی خود اعتماد نمی‌کنند بلکه حفظ و زیاده موجودی را از خدای سبحان طلب می‌کنند. طبیعی است که آرامش این گروه از از گروه اول به مراتب بیشتر است. زیاده طلب هستند و حفاظت از زیاده را  از خدای سبحان طلب می کنند.
  • کسانی که خود، همه دارایی خود، حفظ خود و حفظ همه دارای خود را به او تفویض می‌کنند و امیدوارند. و معتقدند موجودی آنها در این تفویض از هر آسیب و نقصی مصون می‌ماند و رشد می‌کند. این گروه در عین داشتن توکل از رضا هم بهره‌مندند. امید آنها به خدای سبحان موجب اعتماد آنها می‌شود؛ اعتماد به گونه‌ای که نه فقط دارایی، که خود را هم به او می‌سپارند و امیدوارند که نه فقط دارایی آنها زیاد شود که خود هم وسعت وجودی یابند. این گروه همواره در نهایت آرامش زندگی می‌کنند؛ زیرا اعتماد بر وجودی کردند که از هرگونه نقصی به دور است.

اعتراض و ناامیدی

 

«وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ»:یکی از دلایل شکایت‌ها و اعتراض‌ها، ناامیدی است، اگر فرد به رحمت خدای سبحان همیشه امیدوار باشد به جای اعتراض یا شکایت، ثناگوی حق است، و همراه با همه موجودات  عالم تکوین، مشغول تسبیح است.

فرد امیدوار، ذکر کثیر دارد و همواره متوجه حق است. زیبایی و لطف را در عالم مشاهده نموده و وسعت رحمت خدا را ملاحظه می‌کند، به همین جهت سبکبال به سوی حق در حرکت است.«تسبیح» شناور بودن است.

جذبه‌ای از سوی خدای سبحان نصیب امیدوار شده که او را به طرف خود جذب می کند.

« وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا»

خدای سبحان با مقام غیب الغیوبی خود از گناهان بنده‌ی خود آگاه است و به همین جهت گناهان او را می‌بخشد.  البته این بخشش، به میزان امیدواری بنده بستگی دارد، که در بطن امید، خوف و مراقبه و تقوا  نهفته است و نهایت توجه را به کار می‌گیرد.

 

حرکتی با نشاط به واسطه امیدواری

 

امید موجب حرکت با نشاط به سوی خدای سبحان است. امیدواری موجب سیر سریع به سوی حق شده بنده را از هرگونه کسالت و سستی دور می کند، نشاط خاصی در بنده ایجاد نموده و زبان بنده را ذاکر می‌کند.

وقتی بنده تسبیح دارد، دست خود را خالی می بیند و از حول و قوه خود اظهار برائت می‌کند، او خدای سبحان را همه‌کس و همه چیز خود می بیند و هیچ  تکیه‌ای بر دارایی خود ندارد. و این همان اصل توحید است، که با امید به راحتی می‌توان بدان دست یافت.

در عین اینکه به سوی خدای سبحان حرکت می کند، به او خوش بین است. و از تحیر و سرگردانی رها شده و به رحمت واسعه‌ی الهی و فضل او حسن ظن و اعتماد دارد.

المنة لله که در میکده باز است

زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

 در باز بوده است که رحمت او  نصیب ما شده است.

تا که از جانب معشوقه نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

خوش‌ترین نوع زندگی، زندگی اهل رجاء است، هم بسیار تلاش می‌کنند هم علی الدوام ذاکر و متوجه به سوی حق هستند و هم تعلقی در این عالم ندارند. به سرعت حرکت می‌کنند و خوش‌بینانه به فضل خدای سبحان اعتماد دارند. در نهایت هم خود را بنده‌ی او می‌دانند.

لازمه‌ی بحث امید، توکل است، هنگامی که به کسی اعتماد  می‌کنیم؛ یعنی امید به حمایت‌های او داریم. و بر حول و قوه خود حساب نمی‌کنیم.

اهل رجاء در زمان حال زندگی می‌کنند و از آن لذت می برند  و بندگی خود را به تعویق نمی‌اندازند.

صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق

نیست فردا گفتن از شرط طریق

فرد امیدوار نگران فردای خود نیست، امروز کار درست را انجام می‌دهد، تسبیح و تحمید و توکل، و آرامش در عین حرکت دارد و می‌داند فردا هم اگر زنده باشد این روند در زندگی او جریان خواهد داشت.

 

مشاهده الطاف خدا، عامل امیدواری

 

«وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا»[2]

«وآنان كسانى هستند كه چون به آيات پروردگارشان تذكّر داده شوند، چشم وگوش بسته به سجده نمى‌افتند (بلكه عمل آنان آگاهانه است.)»

از آیه 63 بندگان خاص خدای سبحان (عباد الرحمن) معرفی می شوند، یکی از خصوصیات بندگان خاص خدای سبحان این است که وقتی به آنها نشانه‌های حق تذکر داده شود،  همه جا رد پای خدا و نشانه‌ی او را می بینند.

به نزد آنکه جانش در تجلی است

همه عالم کتاب حق تعالی است

بی‌نشانی خدا را در گوشه گوشه زندگی خود می‌بینند و درمی‌یابند خدای سبحان بی سرو صدا به آنها  لطف می‌کند، ندای الهی و پیام های الهی را می‌شنوند و به همین جهت امیدوارند. ناامیدی زمانی است که هیچ اثری از لطف خدا نمی بینیم.

خدایی که در کودکی، جوانی و میان سالی انواع لطف را به او نموده است و تا زمان حال این الطاف  استمرار دارد.  هنگامی که انسان با دید توحیدی عالم را مشاهده کند رد پای الطاف را در همه جای عالم می‌بیند و در می‌یابد هنوز تحت عنایات الهی است بنابراین نا امیدی برای او بی‌معناست. وقتی همه جا نشانه های حق را می بیند صدای پیام های الهی را کامل‌تر دریافت می کند و دلیلی برای ناامیدی او وجود ندارد.

 

دعا نماد رجاء

 

«قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا»[3]

«بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من براى شما وزن و ارزشى قائل نيست (زيرا سابقه‌ى خوبى نداريد). شما حقّ را تكذيب كرده‌ايد و به زودى كيفر تكذيبتان دامن شما را خواهد گرفت

میان رجاء و دعاء پیوند ناگسستنی است، دعا نماد رجاء است. امید در آیینه‌ی دعا منعکس می‌شود،  زیرا در دعا به ظرف و قابلیت خود توجه نداریم و تنها به فضل الهی امیدوار هستیم.

آنچه شما را نزد خدا ارزشمند می‌کند، سطح درخواست‌های شما است. به میزانی که معرفت بالاتر  باشد، میزان درخواست افزون تر است.

هدف از خلقت انسان، اعلام نیاز به خدای سبحان و دریافت سود از جانب اوست.

من نکردم خلق تا سودی کنم

بل که تا بر بندگان، جودی کنم

خداوند سبحان می‌خواهد جواد بودن خود را نشان دهد و  بنده باید نیاز خود را اظهار کند و امیدوار به اجابت از جانب خدای خویش باشد.

«فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا»: اما شما امیدواری به حق را  باور نداشته و تکذیب کردید. و در آینده‌ی نزدیک کیفر این تکذیب را خواهید دید.

 

تاریخ جلسه: 99/7/15 ـ جلسه 44

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1]سوره مبارکه فرقان، آیه 58

[2] سوره مبارکه فرقان، آیه 73

[3]سوره مبارکه فرقان، آیه 77

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *