بشارت‌های قرآنی ـ بخش بیستم

مقدمه

 

به لطف خدای سبحان، در محضر قرآن کریم به بررسی بشارت‌های محقق‌الوقوعی که از ناحیه خداوند و رسولش به گروهی از افراد رسیده است، می‌پردازیم. در بطن این بشارت‌ها قرب و وصال به ‌خدای سبحان نهفته و همین امر موجب خوشی و سرور فرد خواهد شد.

در برخی از آیات قرآن بشارت صراحتاً مطرح شده و در برخی دیگر، از محتوا و مفهوم آن‌ها برداشت می‌شود.

آموختیم که دریافت بشارت، صلاحیت و ظرفیت خاصی نیاز دارد و فردی که خواهان دریافت بشارت می‌باشد؛ باید زمینه دریافت آن را در خود ایجاد نماید.

با توجه به آن «قیامت ادامه دنیاست» بشارت‌ها به طور مختصر در همین عالم محقق شده و شکل کامل آن در آخرت به وقوع می‌پیوندد.

 

بازگشت به سوی محبوب

 

«ثُمَّ رُدُّواْ إِلىَ اللَّهِ مَوْلَئهُمُ الْحَقّ‏ أَلَا لَهُ الحُكْمُ وَ هُوَ أَسرعُ الحاسِبِینَ»[1]

«سپس به سوی خداوند، مولای حق‌شان، بازگردانده می‌شوند. آگاه باشید دادرسی تنها از آن اوست و او سریع‌ترین محاسبه‌کنندگان است»

در این آیه چند بشارت وجود دارد که به تفصیل بیان می‌شود:

در آیه قبل، سخن از مرگ و قبض روح افراد بود و در این آیه بیان می‌کند که ارواح اشخاص، به سوی خداوند، مولای بر حق‌شان، که ذره‌ای باطل در او راه ندارد؛ بازگردانده می‌شوند.

 

رُدُّواْ إِلىَ اللَّهِ

 

با توجه به سیاق آیه و مجهول آمدن فعل «ردّوا» نشان می‌دهد که این افراد با تکریم و تشریفات به سوی خدای سبحان برده می‌شوند.

عبارت «رُدُّواْ إِلىَ الله» نشان می‌دهد که عده‌ای از بندگان، پس از انتقال از این عالم به عالم دیگر، توفیق لقاءالله را پیدا کرده و خدای سبحان با نام «الله» که جامع صفات جمالی و جلالی الهی است؛ بر آنان جلوه‌گر می‌گردد.

به عبارت دیگر، مرگ برای عده‌ای از بندگان، زمان رؤیت حقیقت اعمال و رسیدن به بهشت و جهنم نیست؛ بلکه مجالی برای دیدار و وصال با معشوق و معبود است و چه بشارتی بالاتر از این!

 

مَوْلَئهُمُ الْحَقّ‏

 

در آیه به جای عبارت «مولی الحق»، عبارت «مولاهم الحق» استفاده شده است. اضافه شدن ضمیر به کلمه «مولا» بیانگر دو امر است:

  • افراد به سوی کسی بازگردانده می‌شوند که متولّی امور و کفیل آنان است. خدایی که به حق تدبیر امورات را در دست دارد.
  • بندگان به سوی خدایی باز می‌گردند که از عهد الست و عالم فطرت با او مأنوس بوده و ارتباطی قدیمی داشتند.

به بیان دیگر، خدای سبحان در این آیه، خود را دوست بندگان و زمام‌دار و سرپرست امور آنان معرفی می‌نماید. این امر یک بشارت عظیم است.

 

أَسرعُ الحاسِبِینَ

 

قیامتی در پیش روی ماست که حسابرسی اعمال برخی از افراد هزاران سال به طول می‌انجامد. معطل شدن و منتظر ماندن برای حسابرسی، عذابی دردناک است. در این میان، حسابرسی اعمال برخی از افراد به سرعت انجام شده و از عذاب انتظار رها می‌گردند. این امر بشارت دیگری است که موجب خوشی و سرور بندگان مؤمن خداوند می‌گردد.

همه بندگان شاهد جلوه‌گری وصف «سریع الحساب» بودن خدای سبحان نیستند. این وصف تنها برای افرادی جلوه‌گری دارد که در دنیا نسبت به امتثال اوامر الهی و ترک نواهی سرعت و سبقت گرفته و در انجام وظایف بندگی مسامحه و تأخیر نداشتند.

با توجه به تکریمی که در بطن «ردّوا» مشاهده شد؛ این سرعت در محاسبه نیز یکی از شئون تکریم بنده می‌باشد.

به عقیده یکی از مفسرین، «أسرع الحاسبین» بودن خدای سبحان بدین معناست که اعمال صالح بنده را به سرعت مورد محاسبه قرار داده و او را از آثار اعمالش بهره‌مند می‌سازد. به بیان دیگر، خدای سبحان، اعمال اولیاء خود را لحظه به لحظه محاسبه کرده و پاداش می‌دهد بدون آن که اعطاء اجر را به تعویق بیندازد و به آینده موکول نماید:

من که امروزم بهشت وصل حاصل میشود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟[2]

 

تنها نجات‌بخش!

 

«قُلْ مَن ینَجِّیكمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضرَّعًا وَ خُفْیةً… * قُلِ الله ینَجِّیكُم مِّنهَا وَ مِن كلِّ كَرْبٍ…»[3]

«بگو: «چه کسی شما را از تاریکی‌های خشکی و دریا نجات می‌دهد؟ زمانی که او را آشکارا و پنهان می‌خوانید…» بگو: «خدای سبحان شما را از ظلمات و از هر گونه اندوه نجات می‌دهد!…»

 

نجات از ظلمات

 

لفظ «برّ» کنایه از مادیات و عالم ظاهر و لفظ «بحر» کنایه از معنویات و عالم باطن می‌باشد. نجات از ریشه نَجوَة به معنای قرار گرفتن در یک مکان بلند است.

بشارت در این آیه آن است که خدای سبحان بندگان خویش را از انواع گرفتاری‌های مادی و معنوی رهایی بخشیده و آنان را در بلندایی قرار می‌دهد. رهایی از گرفتاری مادی قابل درک و محسوس است اما ممکن است این سؤال در ذهن ایجاد شود که گرفتاری معنوی چیست و رهایی از آن چگونه ممکن است؟

گاهی اوقات، بنده به قصد جلب رضایت الهی عمل خیری انجام می‌دهد اما پس از آن، گرفتار منیت و عجب شده و به عبارتی در عمل معنوی خویش متوقف و محبوس می‌شود. در این آیه به عده‌ای از بندگان خدا بشارت داده می‌شود که خدای سبحان با تمامِ خدایی خود، آنان را از ظلمات معنویات –همان منیت و انانیت است- نجات بخشیده و در مقام رفیعی قرار می‌دهد.

برخی از مفسرین، «ظلمات برّ» را به صفات نفسانی و بشری تعبیر نموده‌اند بدین معنا که نوع انسان اسیر حرص، بخل یا حسد است؛ لکن خدای سبحان برخی از بندگان خویش را از این اوصاف بشری رهایی بخشیده و به اوصاف حقانی مانند کَرَم، رأفت و… مزین می‌نماید.

در بیان عرفا، پروردگار عالمیان، بنده خویش را از حجب ظلمانی و نورانی رهانیده و او را به آزادی حقیقی می‌رساند. حجب نورانی، به معنای فاصله‌ای است که به جهت انجام عمل صالح و کسب کمالات، بین بنده و خداوند ایجاد می‌شود. برای رسیدن به قرب الهی، می‌بایست از این حجب نورانی نیز عبور نمود. به عنوان مثال، صدق عملی‌ست شایسته که زمینه‌ساز قرب به خداست، لکن اگر بنده، «صداقت» را صرفا به خود نسبت دهد و آن را توفیقی از ناحیه خداوند نداند؛ این صفت حجاب و فاصله‌ای بین او و خداوند خواهد شد.

لازم به ذکر است که فعل «ینجّیکم» از باب تفعیل و مضارع است بنابراین نجات الهی، به تدریج بوده و استمرار خواهد داشت.

 

افق برتر

 

همان‌گونه که انسان با قرار گرفتن در ارتفاع، اجسام روی زمین را کوچک می‌بیند؛ نجات‌بخشی الهی نیز موجب می‌شود که بنده با قرار گرفتن در جایگاه رفیع فکری و شخصیتی، به ارزش و حقیقت مادیات و معنویات خویش پی برده ونظاره‌گر ناچیزی آن‌ها باشد. به عنوان مثال، فردی انفاق یا عبادات خویش را در محضر پروردگار بسیار مهم و قابل عرضه می‌داند لکن اگر نجات الهی شامل حال او گردد؛ متوجه می‌شود که هیچ عمل صالحی قابلیت عرضه در پیشگاه عظیم الهی را نخواهد داشت و اگر قبولی از جانب باری تعالی صورت می‌گیرد؛ تنها از فضل و کرم اوست.

به عبارت دیگر، خدای سبحان مُنجی بنده خویش است و ربوبیت او اقتضا می‌کند که بنده خویش را در جایگاه رفیعی قرار دهد تا حقیقت مادیات و معنویات برای آنان آشکار شده تا از تعلقات دنیوی به آسانی رها شوند و در اعمال خیر و معنویات نیز تنها نظاره‌گر فاعلیت خدای سبحان باشند.

 

نجات از اندوه

 

در آیه 64، بیان شده است که خدای سبحان بندگان را از غصه و اندوه نیز نجات می‌دهد. در این زمینه این سؤال مطرح است که غصه و اندوه حقیقی چیست؟ چه امری ارزش دارد که انسان به جهت فقدان آن اندوهگین شود؟

با بررسی دقیق و نگاه صحیح درمی‌یابیم که بسیاری از مسائل مادی و دنیوی ارزش اندوهگین شدن را ندارد؛ چرا که گاه جایگزین داشته و در صورت نبود جایگزین نیز، اندوهِ فقدان آن، با تمام شدن زندگی مادی و فرارسیدن مرگ، به پایان می‌رسد.

اما آن امری که هیچ جایگزینی نداشته و اندوه آن پس از مرگ گریبان‌گیر انسان می‌شود؛ آن است که بنده در عالم ماده(دنیا)، از استعدادها و توانمندی‌های نهفته و خدادادی خویش حسن استفاده را نداشته و به فعلیت نرسانده است؛ چرا که پس از انتقال به سرای آخرت، دیگر فرصتی برای جبران و اصلاح نخواهد بود.

به بیان دیگر، ضمیر وجودی انسان مانند زمینی حاصل‌خیز است که انواع بذرها و دانه‌ها در آن جای گرفته و تنها نیازمند اندکی تلاش از سوی کشاورز است تا جوانه زده و ثمر دهد. خدای سبحان کمالات فراوانی مانند کرامت، سخاوت، علیم بودن و… را در وجود هر یک از انسان‌ها قرار داده که لازم است بنده با اراده و تلاش خویش آن‌ها را به ظهور برساند و از ثمرات آن بهره‌مند گردد.

خدای سبحان در این آیه به گروهی از بندگان خویش بشارت می‌دهد که آنان را از این غصه رها ساخته و با مدد الهی، توفیق به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه، آشکار ساختن کمالات نهفته و بندگی هر چه بهتر را نصیب ایشان خواهد نمود.

 

نجات، موجب پیشرفت است

 

بشارت دیگری که در بطن عبارت «مَن ینَجِّیكمُ…» نهفته است آن است که با هر نجاتی از جانب خدای سبحان، پیشرفت و ارتقایی نصیب بنده خواهد شد. «امکان پیشرفت و ترقی» موهبتی است که تنها انسان‌ها را از آن بهره‌مندند؛ حتی ملائکه نیز چنین قابلیتی ندارند. این امتیاز، شور و شوق خاصی در انسان ایجاد کرده و حس امید را در دل او زنده نگه می‌دارد.

اگر این ویژگی در انسان وجود نداشت؛ «زندگی» او یکنواخت بوده و تفاوتی با حیات جمادات نداشت؛ زیرا جمادی مانند آهن برای همیشه آهن خواهد ماند لکن انسان قابلیت دارد که از اوصاف بشری خویش عبور کرده، هم درجه ملائکه شود و گاه به مقامی بالاتر از ملائکه برسد.

برخورداری از سیر تکاملی امتیازی است خاص انسان که موجب ایجاد شوق و سرور در او خواهد شد:

از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان برزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حمله دیگر بمیرم از بشر
تا بر آرم از ملایک پر و سر[4]

 

مخاطب این بشارت‌ها چه کسانی هستند؟

 

مخاطب بشارت‌های مطرح شده در آیات 62، 63 و 64 سوره انعام، در آیه 61 معرفی شده‌اند:

«وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ…»[5]

«و تنها اوست كه اقتدارش ما فوق بندگان است…»

آنان که مقام عبودیت خویش را پذیرفته و باخشنودی به بندگی خدای سبحان مشغول‌اند. امام صادق علیه‌السلام در فرمایشی، مقام عبودیت را این چنین توضیح داده‌اند:

«وَ حُرُوفُ الْعَبْدِ ثَلَاثَةٌ ع‏ ب‏ د فَالْعَینُ عِلْمُهُ بِاللَّهِ وَ الْبَاءُ بَوْنُهُ عَمَّنْ سِوَاهُ وَ الدَّالُ دُنُوُّهُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى بِلَا كَیفٍ وَ لَا حِجَاب‏»[6]

«عبد از سه حرف عین، باء و دال تشکیل شده است:

عین به معنای علم و آگاهی او نسبت به خدای سبحان و باء به معنای دوری از غیر خدا و دال به معنای دنوّ و نزدیکی بدون فاصله به حضرت حق است»

 

بشارت به امینت و کامیابی

 

«الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئكَ لهُمُ الْأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُون»[7]

«کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به ستم نیالودند؛ امنیت برای ایشان است و آنان هدایت‌یافتگان حقیقی‌اند»

در این آیه به گروهی از بندگان بشارت داده می‌شود که در امنیت کامل قرار داشته و هیچ آفت و آسیبی آنان را تهدید نمی‌کند. امنیت به معنای عدم نگرانی از آینده نیز می‌باشد؛ بنابراین آرامش خاطر همراه همیشگی این افراد خواهد بود.

همچنین آنان نه تنها در مسیر صحیح زندگی گام برداشته بلکه قطعا به سر منزل مقصود، یعنی وصال به حق می‌رسند. «مهتد» اسم فاعل است و دلالت بر زمان حال و آینده دارد؛ لذا این افراد لحظه به لحظه به قرب الهی دست می‌یابند. مرگ، تنها فرصت ایشان برای لقاءالله نیست؛ آنان همواره لذت پیوست با معبود را درک می‌نمایند.

 

مخاطب این بشارت چه کسانی هستند؟

 

بشارت امنیت و کامیابی به بندگانی داده شده است که ایمان خود را با ظلمتِ شرک و منیت آلوده نکردند. به بیان دیگر، ایشان با وجود آن که در امنیت کامل و وصال به حق قرار دارند لکن دست از بندگی خویش برنمی‌دارند.

 

تاریخ جلسه: 98/7/1 ـ جلسه 20

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه انعام، آیه 62

[2] حافظ

[3] سوره مبارکه انعام، آیه 63 و 64

[4] مولوی

[5] سوره مبارکه انعام، آیه 61

[6] مصباح الشریعة، ص 8

[7] سوره مبارکه انعام، آیه 82

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *