مقدمه
به لطف خدای سبحان، در محضر قرآن کریم به بررسی بشارتهای محققالوقوعی که از ناحیه خداوند و رسولش به گروهی از افراد رسیده است، میپردازیم. در بطن این بشارتها قرب و وصال به خدای سبحان نهفته و همین امر موجب خوشی و سرور فرد خواهد شد.
در برخی از آیات قرآن بشارت صراحتاً مطرح شده و در برخی دیگر، از محتوا و مفهوم آنها بشارت برداشت میشود.
بشارت به عبادالله
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ…»[1]
«و هر گاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیكم! دعاى نیایشگر را آن گاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگویم…»
در این آیه به یکی از پیشنیازهای دریافت بشارتهای الهی اشاره شده است. در این آیه به بندگانی که درمحضر پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله، اقرار به ربوبیت پروردگار و عبودیت خویش دارند بشارت داده شده که مشمول عنایت ویژه خدای سبحان قرار خواهند گرفت. بنابراین اولین پیشنیاز دریافت بشارت، «عبودیت» است.
عبادالله، آنان که با اختیار و رغبت پوشش طاعت و بندگی را به تن کرده و در این جاده، گوی سبقت را ربودند و در محضر مقتدای خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله آموختهاند که بندگی و اظهار نیاز به درگاه خدا را سرلوحه امتیازات خود بپندارند[2]، مخاطبین بشارت های خداوند هستند.
اینان از کیفیت ربوبیت و تدبیر الهی و چگونگی اجابت خداوند سؤال مینمایند؛ به عبارت دیگر درخواست آنان از کیفیت ثواب یا عقاب الهی نیست؛ زیرا تنها خواستار خود خداوند هستند نه ورود در بهشت و رهایی از جهنم.
دوست نزدیکتر از من به من است
خداوند به پیامبر خویش میفرماید به درخواست و پرسش عبادالله با نهایت عطوفت پاسخ بدهد: «به راستی که من نزدیک هستم» چه نویدی لذتبخش از این نوید که وجودی به بنده نزدیک است که جامع صفات جلالی و جمالی بوده و به موجب این نزدیکی، بنده با قدرت و عزم راسخ در جاده بندگی حرکت خواهد کرد.
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر که من از وی دورم!
چه کنم با که توان گفت که او
در میان من و من مهجورم[3]
دعای مستجاب!
«أُجیبُ» از ریشه جَوب به معنای شکافتن و نفوذ است. دعای مستجاب دعاییست که نافذ و مؤثر در عالم است. بشارت دوم برای عبادالله، «مستجابالدعوة» بودن آنان است. خداوند وعده داده است که دعای ایشان را مقبول و نتیجهبخش قرار میدهد و وعده الهی تخلفناپذیر است[4]. شاخصه اصلی این دعا، «خالصانه بودن» آن است به این معنا که بنده تنها خواستار خود خداوند است. همچنین دعاکننده معتقد به مُجیب بودن خدا بوده و به دور از ناامیدی درخواست خود را مطرح میکند؛ زیرا یقین دارد در این درگاه جوینده یابنده است:
«مَنْ طَلَبَنِی بِالْحَقِّ وَجَدَنِی»[5]
این وعده الهی مقید و مشروط به زمان و مکان خاصی نبوده و این امر خود بشارت دیگریست که خداوند در هر حال پاسخگوی دعای خالصانه و صادقانه بندگان خویش است.
اگر انسان در اثر جوشش نیاز درونی، مانند غریقی که تکیه گاهی جز خدا ندارد؛ حقیقتا خدا را طلب کند یقینا دعای او مستجاب خواهد بود. این جوشش باطنی نیز لطفی از الطاف خداست که به سبب آن انسان انگیزه دعا پیدا میکند.
بشارت به پرهیزگاران
«… وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِین»[6]
«و بدانید که خداوند همراه پرهیزگاران است»
موضوع اصلی آیه در ارتباط با رعایت انصاف در قصاص است و با توجه به انتهای آیه دانسته میشود فرد پرهیزگار در همه امور عبادی، مالی، شخصی و اجتماعی از تجاوز به حدود الهی پرهیز دارد. همچنین فاعلیت خود را در انجام طاعات و ترک محرمات نادیده گرفته و حقیقتا معتقد است:
«وَ ما تَوْفیقی إِلاَّ بِاللَّهِ»[7]
«توفیق من فقط به لطف خداست»
خداوندی که جامع کمالات وجودی است، معیت خاص رحیمانه با پرهیزگاران دارد و این معیت آنان را پر توان و قدرتمند میکند. این جمله به ایشان بشارت میدهد که تنها نبوده و در هر حال خداوند یاورشان است. در نتیجه بیتقوایی موجب جدایی از حق، تنهایی و ناتوانی فرد است.
خداوند مبدأ خیرات و فضائل است و همراهی او با بنده موجب میشود که فرد برای رفع رذائل اخلاقی گرفتار عجز و غفلت نخواهد شد و توانایی کسب فضائل اخلاقی را دارد.
خداوند با متقین «مَعیّت قَیّومی» دارد. در معیت قیومی، خداوند فرد متقی را از جهل، غفلت و معصیت جدا کرده و توفیق توبه را نصیب او مینماید. معیت قیومی خداوند، چشمانداز خروج از معصیت، جهل و ظلمات عالم ماده را برای فرد به نمایش میگذارد:
«اللَّهُ وَلىّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّور…»[8]
«خداوند سرپرست کسانیست که ایمان آوردهاند؛ آنان را از تاریکیها به سوی نور خارج میکند…»
انسان تحت ولایت و قیومیت خداوند در عرصه بندگی کمتوان و ناتوان نیست؛ بلکه با نشاط و سرور در کسب فضائل و خیرات با ندای «هذا مِن فَضلِ رَبّی» شاکر الطاف الهی بوده و از منیت و انانیت پرهیز مینماید.
بشارت به محسنین
«وَ أَحْسِنُواْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِین»[9]
«احسان کنید! به راستی که خداوند محسنین را دوست دارد»
احسان در لفظ به معنای انجام کار نیکیست که اساس آن اعتدال و زیبابینی میباشد. در مقامات عرفانی، مقام احسان مقام خاصیست که فرد در آن جایگاه هر عملی را خالصانه انجام میدهد گویا خدا را به شهود میبیند:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاه»[10]
«احسان یعنی خداوند را به گونهای عبادت کنی که گویا او را میبینی»
به عبارت دیگر احسان به معنای رسیدن به مقام شهود میباشد که درجه متعالی بندگی است. محسن در خلوت و جلوت متوجه حضور خداوند بوده و همین امر موجب همخوانی علم و عمل میشود.
رسیدن به جایگاه احسان، انسان را محبوب و معشوق خداوند میکند. در عالم عاشقی، عاشق برای اثبات عشق خود همه وجود و سرمایهاش را برای معشوق خرج میکند؛ حال اگر خداوند که مالکِ مُلک و ملکوت است عاشق «مُحسِن» شود، برای معشوق خود چه خواهد کرد؟!
تاریخ جلسه: 98/6/14 ـ 5 محرم 1441 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه186
[2]عدةالداعی و نجاح الساعی، ص123؛ قال رسول الله: «الْفَقْرُ فَخْرِی»
[3] جناب سعدی
[4] «وَ لَنْ یخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَه»، سوره مبارکه حج، آیه47
[5] مسکن الفؤاد عند فقد الاحبة و الأولاد، ص18
[6] سوره مبارکه بقره، آیه 194
[7] سوره مبارکه هود، آیه88
[8] سوره مبارکه بقره، آیه257
[9] سوره مبارکه بقره، آیه195
[10] الوافی، ج11، ص23