صدق و شفافیت در مکتب امام صادق علیهالسلام
یکی از ویژگیهای وجود مقدس حضرت امام صادق علیهالسلام این است که حقیقت امور را بر انسان آشکار میسازد و باطن را به او نشان میدهد. «صدق» را باید از امام صادق علیهالسلام گرفت. اگر کسی حقیقتاً صادق باشد، خاصیت صدق آن است که وجودش صیقلی و شفاف میشود؛ آینهای که حقایق در آن جلوهگر میشود. در چنین حالتی، دیگر مسائل بر او مشتبه نخواهد شد و واقعیتها بر او روشن میشود.
چشم نابینای ابوبصیر و حکمت امام صادق علیهالسلام
ابوبصیر، که نابینا بود، چنین روایت میکند: دست بر پیکر و شانههای امام صادق علیهالسلام کشیدم؛ آنگاه حضرت فرمود:
«تُحِبُّ أَنْ تَرَانِی؟»
« آیا دوست داری مرا ببینی؟»
گفتم: «بله آقا، بسیار دوست دارم. مگر چشم برای چه آفریده شده است؟» حضرت دست مبارکشان را بر چشمانم مالید و ناگهان دیدم که ایشان را میبینم.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«لَوْ لاَ شُهْرَةُ اَلنَّاسِ لَتَرَكْتُک بَصِیراً عَلَى حَالِک»[1]
«اگر نبود که در میان مردم مشهور میشدی، تو را همینگونه بینا باقی میگذاشتم.»
یعنی اگر میخواستم، میتوانستم چشمانت را شفا دهم و تو از این پس بینا زندگی کنی؛ اما این به مصلحت تو نیست! زیرا با بینایی، استقامتت در مسیر حق به خطر میافتاد.
درایت در روایت
این روایت، ما را به یاد داستان اصحاب کهف و حکمت خضر علیهالسلام میاندازد؛ آنگاه که کشتی را سوراخ کرد تا سلطان غاصب به آن چشم ندوزد. امام صادق علیهالسلام نیز ابوبصیر را نابینا باقی گذاشت تا در مسیر حق محفوظ بماند؛ زیرا گاه یک «عیب ظاهری» سپری است در برابر وسوسهها و طغیان دنیا.
تضرع به امام صادق؛ واسطه رؤیت طلعت رشیده
نخستین خواهش این است: آقا! همانگونه که خودتان را به ابوبصیر نابینا نشان دادید و با دست مبارک، پردۀ نابیناییاش را کنار زدید، به ما نیز نظری بیفکنید. شما فرمودید که اگر نابینایی برای صلاح اوست، بگذار چنین بماند.
ما هم هر صبح از خدای سبحان طلب میکنیم:
«اللهُمَّ أرنِی الطَّلعَةَ الرَّشیدَة»[2]
«خدایا! طلعت رشید امام را به ما نشان بده.»
یا بن رسولالله! شما واسطه شوید تا این نگاه حاصل شود. اگر با این نگاه، در راه مستقیم میمانیم، آن را روزیمان کنید. اما اگر ادعا و غرور به دل ما راه مییابد،همان را که شما صلاح میدانید، میپسندیم.
این است معنای توسل؛ خواستنی که به اختیار امام واگذار میشود، زیرا حقیقت خیر را آنان بهتر میشناسند.
امام صادق؛ آموزگار دعا
روایتی تکاندهنده از سیرۀ امام صادق علیهالسلام نقل شده است. زنی نزد حضرت آمد و گفت: « پسرم در خانه از دنیا رفته است، میخواهم او را زنده کنید!»
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«لَعَلَّهُ لَمْ یمُتْ، فَقُومِی فَاذْهَبِی إِلَى بَیتِک»
«شاید نمرده باشد. برخیز و به خانه برو.»
سپس دستور داد: غسل کن، دو رکعت نماز بخوان و دعا کن. بگو:
«یا مَنْ وَهَبَهُ لِی وَ لَمْ یكُ شَیئاً، جَدِّدْ لِی هِبَتَهُ»
«ای خدایی که این فرزند را به من عطا کردی، در حالیکه هیچ نبود، اکنون بار دیگر عطای خود را تجدید کن.»
حضرت افزود: «ثُمَّ حَرِّکیهِ»؛ «پس از دعا، خودت او را حرکت بده.» اما«وَ لاَ تُخْبِرِی بِذلِک أَحَداً»؛ «این ماجرا را برای کسی بازگو نکن.»
زن همانگونه عمل کرد. غسل نمود، نماز گزارد، دعا خواند و پیکر فرزندش را حرکت داد. ناگهان دید پسرش به گریه درآمد و زنده شد![3]
درایت در روایت
از این روایت نکتهای بزرگ روشن میشود: امام صادق علیهالسلام تنها حاجت را برطرف نکرد، بلکه انسان را «صاحبنفس» ساخت. به او یاد داد چگونه دعا کند، چگونه با خدا ارتباط بگیرد و چگونه خود واسطۀ اجابت شود.
این همان حقیقتی است که اهل معنا آن را به «حدیدۀ محمّات» تشبیه کردهاند: آهن وقتی در کنار آتش قرار گیرد، خود بهسان آتش میسوزاند. نزدیکی به امام نیز چنین است؛ هر چه انسان نزدیکتر شود، خود صاحباثر میشود. امام صادق علیهالسلام، با دستگیری و تربیت، انسان را چنان پرورش میدهد که او خود در مسیر ارتباط با خدا، زندهکننده و اثرگذار شود.
تجدید هدایای الهی در محضر امام صادق علیهالسلام
در آستانۀ میلاد باسعادت امام صادق علیهالسلام عرض میکنیم: ما سرمایههای بسیاری داشتیم که از دست رفت؛ نه فقط فرزند، بلکه فرصتها، نعمتها و توفیقهایی که نابود شد و از کف ما رفت. حقیقت این است که ما اساساً ظرفیت نگاهداری آن سرمایهها را نداشتیم. امروز به محضر شما آمدهایم تا التماس کنیم: یادمان بدهید چه باید بکنیم.
ذکرها بسیارند، کتابهای دعا و اذکار پر شده از نسخههای مختلف. اما آسانترین ذکر، صلوات است. گاهی با خود میگوییم: روزی هزاران صلوات میفرستیم؛ ولی اثر چندانی نمیبینم؛ اما وقتی همان ذکر را از زبان بزرگی میشنویم و نَفس او که به میدان میآید، صلواتهایمان رنگ دیگری پیدا میکند؛ اثرش را لمس میکنیم. تمام ذکرها همین است؛ با واسطۀ یک بزرگ، حال و کیفیتش دگرگون میشود.
امروز به امام صادق عرض میکنیم: از زبان خودتان کلیدی به ما بدهید. ما میدانیم برای هر قفلی باید بارها و بارها به شما مراجعه کنیم و بگوییم: «به آبروی امام صادق». شما آموزگار این مسیر هستید، شما راه دعا و ارتباط با خدا را به ما یاد دادید.
میگوییم: «جَدِّدْ لِی هِبَتَه»؛ آقا! هدیههای الهی ما را تازه کنید. آنچه مُرده و از دست رفته را دوباره زنده کنید. سرمایههایی که بیتوجهی و ناتوانی ما آن را از میان برده است، به شفاعت و دعای شما، از نو به ما بازگردانید.
زیبایی «تجدید» در همین است: هر چیز تازهای شیرین و لذتبخش است. از امام صادق باید پیوسته بخواهیم: «آقا! دعایی همانند آنچه به آن زن آموختید به ما نیز بیاموزید». او برای بازگشت فرزندش دعا کرد و خدا فرزندش را زنده ساخت؛ ما نیز برای بازگشت نعمتها، توفیقها و هدایای از دسترفته، از شما یاری میخواهیم. امروز آمدهایم تا با التماس بگوییم: آقا! واسطۀ ما شوید برای تجدید عطایای الهی.
کلام امام صادق؛ فراتر از گوهرهای مادی
روایتی شنیدنی از دوران امام صادق علیهالسلام نقل شده است. در آن زمان، تصوفی مذموم رایج بود که گرایشهای انحرافی داشت و برخی همچون سفیان ثوری از بزرگان آن بودند. او به ندرت محضر امام صادق علیهالسلام میرسید، چراکه برای خود دستگاهی جداگانه ساخته بود و زیر ولایت امام قرار نمیگرفت.
روزی با چند نفر خدمت امام رسید و سخنی از حضرت شنید که بسیار بر دلش نشست. با شگفتی گفت:
«هَذَا وَاللَّهِ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ الْجَوْهَرُ»
«به خدا سوگند ای فرزند رسول خدا، این سخن شما گوهر است، بسیار گرانبهاست.»
امام صادق علیهالسلام در پاسخ فرمودند:
«بَلْ هَذَا خَیرٌ مِنَ الْجَوْهَرِ، وَ هَلِ الْجَوْهَرُ إِلَّا حَجَرٌ؟»
«این کلام، بالاتر از گوهر است. مگر گوهر چیزی جز سنگ است؟»
یعنی تو گمان میکنی وقتی گفتی سخن من گوهر است، مرا ستودهای؟ گوهر، زمرد و مروارید در نهایت سنگی بیش نیستند؛ زینتی مادیاند. حال آنکه سخن امام، حقیقتی فراتر از مقیاسهای مادی دارد.
درایت در روایت
این روایت نگاه ما را عمق میبخشد: چرا همواره ارزشگذاریمان با مقیاسهای محسوس و مادی است؟ چرا هر قیمتی که میگذاریم، با سنگ و زر و جواهر میسنجیم؟ حقیقت این است که ارزش یک کلام از امام، به هیچ سنگ و گوهری در عالم ماده قابل قیاس نیست. تمام جواهرات دنیا اگر در یک جا گرد آیند، باز هم با یک حرف از کلمات امام صادق علیهالسلام برابری نمیکنند. این است معنای حقیقی «گوهر سخن»؛ گوهری که نه از جنس سنگ، بلکه از جنس حقیقت و نور است.
توسل در ایام ولادت امام صادق علیهالسلام
به محضر امام صادق علیهالسلام عرض میکنیم:در آستانۀ ولادتتان سخت محتاج دعای شما هستیم. شما رئیس مذهب ما هستید و دلهایمان آرزو دارد که سلوکی واصلانه داشته باشد؛ سلوکی بیانحراف، بیسقوط، بیانحطاط و بیعقبگرد.
وقتی میگوییم «رئیس مذهب»، یعنی به وسیلۀ شما میخواهیم مسیر بندگی را طی کنیم. یقین داریم اگر شما واسطه شوید، انسان خاکی میتواند راه میان خاک و افلاک را به سرعت بپیماید.
آرزو داریم در ایام ولادتتان از دعای خاص شما بهرهمند شویم. میخواهیم به دست شما، سفارش ویژهای برای یکایک ما به محضر مادرتان، آن بانوی بزرگوار، تقدیم شود.
و خواستهای بزرگتر داریم: در ایام شادمانی اهلبیت، نام همۀ ما به فضل و کرم خدای سبحان در شمار خواص امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله ثبت شود.
تاریخ جلسه: 1400/8/1
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. بحار الأنوار ج۴۷ ص۷۹.
[2]. مفاتیحالجنان، دعای عهد.
[3]. الکافی، ج 3، ص 478.