قرآن در آیه ۱۰۶ سوره مبارکه آل عمران میفرماید:
«يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»
صورت انسان نمایشگر همه چیز
از این رو به صورت «وجه» گفته میشود ، که در صورت همه چیز انسان به نمایش گذاشته میشود، خوشی و ناخوشی، ترس و غضب، میل و تمام امور درونی و باطنی انسان در چهره او نمودار میگردد و این گونه نیست که در قیامت صورت سفید است و بقیه اعضا سفید نیستند، زیرا مقصود از وجوه فقط صورت نيست اگر چه اینجا صورت ذکر شده است.
ظهور امور باطنی در چهره افراد
نکته دیگر: در اینجا آموختیم امور باطنی افراد در چهره آنها ظهور دارد و این بدان معنی است حسادت در چهره فرد حسود مشخص میگردد و از طرف دیگر خوش قلبی و خوش نيتی نیز در چهره افراد نشان داده میشود؛ از این رو يقيناً باطن افراد در ظاهرشان نمودار است.
در قیامت از باطنها پردهبرداری میشود به همین جهت اعتقادات فرد در ظاهر او جلوهگر است اینکه فرمود: «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» یعنی اعتقادات حقه در ظاهر فرد درخشش دارد و اعتقادات ناحق وجود فرد را تاریک و ظلمانی میکند.
يكي ديگر از مفسرين میفرمايد: روسپیدی و روسیاهی کنایه از خوشی و ناخوشی است. یعنی افرادی که عقیده حق دارند در قیامت سرورشان ظهور دارد و همه متوجه خوشی آنها هستند و افرادی که اهل باطل بودند بطلانشان در قیامت جلوهگر است و به همین جهت نگرانی آنها را برای همگان قابل مشاهده است.
نکته دیگر: چهره اهل معرفت در قیامت درخشان و چهره اهل جهالت تاریک است. تاریکی ندامت بر آنها مسلط شده، ندامتی که جای جبران ندارد.
در تعبیر دیگر رو سپیدان نیز طیف دارند، در حقیقت به میزان تمسک به ولایت رو سپیدی افراد آشکار میشود و روسیاهی آنها به میزان تفرق از ولایت نمود دارد، اما بالاخره متمسکین و غیر متمسکین دو گروه جداگانه هستند.
توجه به عالم ماده، موجب روسیاهی افراد
در یکی دیگر از تفاسیر میفرمایند: به میزان توجه فرد به عالم ماده رو سیاه میشود ، عالم ماده، شب و تاریک است. توجه به تاريكی انسان را تاريك میكند و به میزانی که به عالم معنا و ملکوت توجه گردد، این توجه در فرد نورانیت ایجاد میکند. زیرا با توجه به عالم معنا از عالم ماده اعراض شده است.
تفسیر دیگر در مورد رو سپیدان و رو سیاهان میفرماید: کسانی که صرفاً متدین به ظواهر دین هستند. یعنی نیت صحیح ندارند فقط تدین ظاهری و قالبی (جسمانی) دارند رو سیاه هستند، یعنی شرمنده هستند که فقط به ظاهر دین بها دادند. آنهایی که علاوه بر ظاهر، به حقیقت دین هم ملتزم هستند و مخلصانه شریعت را پذیرفتهاند اینان رو سپیدان هستند.
در تعبیر دیگر، یکی از مفسرین میفرماید: اگر در همین عالم تعلق و توجه قلب انسان به خالق باشد و توقعی از خلق نداشته باشد روسپید است و این روسپیدی در قیامت نیز ادامه دارد، اما اگر وجهه قلب تعلق به خلق داشته باشد و توجه تّام او به مخلوق باشد، و مخلوق را غایت ببیند این دل سیاه است، زیرا از نورانیت توجه به حق بیبهره است. میفرمایند: خود این توقع و طمع به خلق غباری را روی دل مینشاند و برعکس قطع تعلق از خلق دل را مصفا و منور میکند.
توقع از خلق، موجب روسیاهی و توجه به مولی موجب روسپیدی
در یک تعبیر دیگر، میفرمایند: روسیاهان کسانی هستند که به دلیل توقع از خلق در محنت و غصه دائمیقرار دارند.
یعنی این مفسر «اسوداد» و «ابیضاض» قلب را منوط به این میداند که آیا قلب یکه شناس است و یا به دیگری رو میزند . قلب منور فیوضات حق را قبول میکند.
در یک تعبیر دیگری یکی از مفسرین میفرماید: به اندازهای که چهره قلب توجه به مولی دارد منور میشود. «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» [1] به اندازهای که شما به آن نور توجه کنید باطنتان منور است و به اندازهای که از آن نور محجوب بمانید چهره قلبتان مسوّد و تاریک میشود.
در یک تعبیر دیگر «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» یکی از مفسرین میفرماید: روسپیدی همان حضور دائم در صحنهی بندگی است و روسیاهی فرار از عرصهی بندگی.
در جنگ ظاهری «زحف» به معنی فرار از جنگ است و از گناهان کبیره شمرده میشود. انسان از هر عرصهی بندگی که فرار کند، ندامتی بر او عارض میشود وبه همین جهت خوشحال نیست و باطناً متاثّر و ناراحت است و از این ندامت تعبیر به رو سیاهی شده و روسپيدی به دلیل حضور دائم در عرصهی انجام وظیفه است و روسیاهی به دلیل فرار از عرصه و آستان بندگی است.
روسپیدی ثمرهی قناعت
در یک نگاه دیگری یکی از مفسرین میفرماید: رو سپیدی مربوط به قناعت است وقتی انسان در مادیات قانع باشد، این قناعت در مادیات موجب میشود که چهره او در آخرت بدرخشد و اهل معنا آن را میبینند و اما اهل ظاهر آن را نمیبینند و وقتی فردی باطناً متوقع از خلق باشد و چشم طمع به دیگران داشته باشد، این طمع چهرهی دل را تاریک میکند و این تاریکی در عالم دیگر مشاهده میشود.
باطن افراد در قیامت
در تعبیر دیگری «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» میفرمایند: قیامت روزی است که از باطن افراد پرده برداری میشود واین مطلب بارها در قرآن بیان شده است.
در سوره مبارکه قیامت از آیه ۲۲ تا ۲۵ میفرماید:
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ» «در آن روز چهرههايى شاداباند»
«إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» «و به سوى پروردگار خود مینگرند»
«وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ» «و در آن روز چهرههايى دژم باشند»
«تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ» «[چرا كه] دانند موردِ عذابى كمرشكن قرار خواهند گرفت»
چهرهايی امروز خيلی خوشحال است چون توجه به ولی خود دارد و بعد میفرماید چهرههایی در هم کشیده است، و گمان میکند اکنون یک عذاب کمر شکنی بر او وارد میشود و ناراحت است.
یک گروه دیگری در سوره مبارکه مطففین آيه ۲۴ میفرماید:
«تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ»«از چهرههايشان طراوت نعمت [بهشت] را درمیيابى.»
خوبان را معرفی میکند شادابی نعمت ولایت در چهره او دیده میشود. شادابی که یک بزرگتر دارد.
عکس این را هم در سوره مبارکه الرحمن آيه ۴۱ داریم میفرماید:
«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي وَ الْأَقْدامِ» «مجرمان از چهرههایشان شناخته میشوند؛ و آنگاه آنها را از موهای پیش سر، و پاهایشان میگیرند (و به دوزخ میافکنند)!»
مجرمین با مُهری که در ظاهرشان خورده است مشخص شدهاند و برای دیگران ناشناس نیستند.
بین ایمان و کفر حدّ وسطی نیست
یکی از مفسرین میفرماید: این آیه نشان میدهد که افراد در قیامت یا سعید هستند و یا شقی، ابیضاض و یا اسوداد نماد خوشبختی و یا بدبختی افراد است و ظاهراً قابل پنهان کردن هم نیست. در قیامت این خوشبختی ظهور دارد کما اینکه بدبختی هم آشکار است.
یک نکته دیگر اینکه از آیه معلوم میگردد که در قیامت حد وسطی بین مومن و کافر وجود ندارد یعنی بین ایمان و کفر حد وسطی نیست یا افراد با ایمان به خدای سبحان و پيامبر صلیاللهعلیهوآله و اولیاء او از دنیا میروند و یا خدای نکرده ایمانی وجود ندارد.
گروه دیگری میگویند: این آیه دلالت بر اینکه قسم ثالثی در میان نیست ندارد و اینکه در آیات متعدد آن دسته سوم ذکر نشده، دلیل بر این نیست که واقعاً دسته سومی وجود ندارد چیزهایی هست، امّا خدای سبحان ذکر نکرده است.
نکته دیگر در آیه: «وُجُوهٌ» در هر دو جا نکره آمده و این دال بر این است که بسیاری از خوبان در اینجا شناسایی نمیگردند، همچنین بسیاری از بدان نیز در اینجا شناسایی نمیشوند، زیرا این افراد خود را ظاهر الصلاح جلوه میدهند تا رو سیاهی آنها بر ای دیگران معلوم نگردد.
«فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ»
با وجود اینکه در تقسیم بندی اولیه ابتدا رو سپید ذكر گردیده و بعد رو سیاه، اما در ادامه آیه رو سياه را مقدم بر رو سپيد توضيح میدهد. چرا؟
پاسخ میدهند: اینکه ابتدا روسپیدان معرفی شدند، خدای سبحان میخواهد بفرماید که ما قصدمان از خلقت افراد رساندن رحمت است نه مشاهده عذاب، به همین جهت رو سپیدان را در ذکر مقدم کرده است. همیشه اشرف بر اخس (پست) مقدم میشود آن کسی که گرامیتر است بر آن که پست است باید مقدم شود، يعنی خدای سبحان اراده رحمت دارد و نه اراده غضب، خود افراد طالب غضب میشوند.
دلایل روسیاهی افراد
در مورد «فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ» دلیل روسیاهی گروهی که روسیاه بودند در ادامه آیه ذکر میشود:
- معنای اول «أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ» ، آیا بعد از مؤمن شدن کافر شدید؟ اگر پرسیده شود: مومن شدن آنها کی بوده است؟ جواب داده میشود در عهد الست و در عالم ذر. در زمانی که «بلی» گفتند ایمان آوردند، يعنی در واقع تمام کفاری که در دنيا کافر شدند در عالم ذر طعم ایمان را چشیدند و بعد اینجا کافر بودن را اختيار کردند.
- معنای دوم «أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ» يعنی تمام کسانی که به پیامبر صلیاللهعلیهوآله کافر شدند حقانیت پیامبر در همین عالم برایشان اثبات شده بود، یعنی در همین عالم روزگاری مؤمن به پیامبر بودند و بعد حقیقت را کتمان کردند. در کتابهای دینی آنها، حقانیت پیامبر کاملاً واضح بوده است اما آنها کتاب را تحريف کردند پس حقانیت را میشناختند و در عین حال کتمان کردند.
منافقین هم کافر محسوب میشوند
در یک نکته دیگر میفرمایند: این آیه طیف وسیع کفر را نشان میدهد و تمام منافقین هم کافر محسوب میشوند. زیرا برای منافقین حقانیت امیرالمومنین علیهالسلام از لسان پیامبر صلیاللهعلیهوآله اثبات شد و برای رسیدن به دنیای دون ولایت را کتمان کردند.
گروه دیگری نیز میفرمایند: اتفاقاً ممکن است انسان یک دوره طولانی مؤمن باشند مثل خوارج، یعنی ایمان به توحید و رسالت و ولایت داشتند امّا یک باره کناره گیری کند و خروج از دین را یکباره به نمایش بگذارد.
نکته دیگر: گفته شده این چنین سؤالاتی در قرآن در موارد متعددی از کفار شده است، یعنی با به رخ کشیدن سابقه نیکوی افراد قبح فعل آنها بیشتر مشاهده میشود. وقتی ظهور پیامبر با منافع آنها سازگار نبود بجای اینکه به این پیامبر ایمان بیاورند اسم پیامبر را از کتابهای خودشان حذف میکنند.
«أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
فعلاً و موقتاً به دلیل کفر دائمتان عذاب محدودی را بچشید و بعد عذاب عظیم در اختیارتان قرار بگیرد. که البته به نظر من عذاب محدود عذاب فراق و دوری از خدای سبحان است.
در یک تعبیر دیگر میفرمایند: «فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ» هویپرستان هستند یک زمانی طالب خدا بودند و مؤمن به خدا بودند. «كَفَرْتُمْ» و حالا هویپرست شدند به همین جهت سیر آنها عقبگرد است و سیر کمالی نیست و از این رو عذاب آنها عذاب فراق از خدای سبحان است.
روسیاه: توجه او از خالق به خلق رفته
در یک تعبیر دیگر، «فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ» کسی که چهره او توجه به خلق دارد، از اول توجه به خلق نداشته است. یادتان باشد توجه به خلق عارضی است و اصلی نیست یعنی همه افراد حتی دوره نوزادی نوزاد را در نظر بگیرد نوزاد متوجه به خالق است و نه متوجه به خلق و با گریه به خدا میگوید من شیر میخواهم و خدا مادر را مأمور میكند كه به فرزند شير بدهد، میگوید باعشق به فرزند شیر بدهد این عرضی ماست توقع داشتن از خلق ذاتی انسان نیست.
پیام آیه
- در آیه امیدی برای همه افرادی است که گاهی و اندک در زندگی خدا را مشاهده نمیکنند. با این بیتوجهی ایشان رو سیاه نمیشوند اما اگرکسی علی الدوام به مخلوق توجه دارد و نیاز را به خالق عرضه نمیکند حتما رو سیاه است این نکته از «كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» که ماضی استمراری است بیان گردید.
- در مورد روسپیدی گفته شده بازتاب توجه قلب به خداست، زمانی که قلب به حق توجه میکند نورانیتی در دل ایجاد میشود، این نورانیت نماد موحد بودن فرد است، نماد اعراض او از غیر خداست. با توجه دائمی به حق و ایجاد نورانیت چهره قلب منور میگردد.
- در مورد سیاهرويی هم گفته شده تمام توجه قلب به نفسانیات و خواستههای دنیوی است و این فرد از مولی اعراض دارد، چون در مسیر شیطنت وارد شده است و خود را از حق جدا کرده دل روسیاه شده، حالا به این روسیاهان گفته میشود «أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ» آیا بعد از اینکه یک دورهای رو سپید بودید حالا رو سیاه شدید؟! روسیاهی عَرَضی شماست، زیرا قلب ذاتاً به مبدأ و حق متوجه است، قلب ذاتاً هدايت يافته است، فطرت مصفا است «أَكَفَرْتُمْ» یعنی آیا خود را در تاریکیها ساکن میکنید بعد از اینکه در یک دوره طولانی در نورانیت فطرت بودید. «فَذُوقُوا الْعَذابَ» عذاب محرومیت از خدا را بچشید زیرا خویش را محروم کردید «بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» شما بین خود و حق حجاب عالم ماده را قرار داديد. شما با توجه به نفسانیات بین خود و حق فاصله انداختید.
تاریخ جلسه : 96/7/15 ـ جلسه 90
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره نور، آیه 35