تفسیر آیه 35 سوره آل عمران

قرآن در سوره مبارکه آل عمران آیه 35 می‌فرماید:

 

«إِذْ قالَتِ‏ امْرَأَتُ عِمْرَانَ‏ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک ما فی‏ بَطْنی‏ مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّک أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»

«چون زنِ عمران گفت: «پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد؛ پس، از من بپذیر که تو خود شنواى دانایى»

 

 توضیح آیه

 

«إِذْ» ظرف زمانی متعلق به اُذکر است، یعنی به یاد بیاور زمانی را که «قالَتِ‏ امْرَأَتُ عِمْرانَ» همسر عمران گفت: «رَبِّ» مربی من «إِنِّی نَذَرْتُ لَک» حتماً من نذر کرده‌ام برای تو «ما فی‏ بَطْنی» آنچه را که در شکم دارم «مُحَرَّراً» آزاد «َتَقَبَّلْ مِنِّی» پس از من قبول کن «إِنَّک» حتماً‌ «أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» حتماً تو، خود تو شنوا و دانایی.

نذر به معنی واجب کردن چیزی بر خود است. «مُحَرَّراً» هم خانواده تحریر و از ماده «حُر» به معنای آزاد کردن از بنده است؛ هم‌چنین به معنای مطلب را از ذهنتان آزاد کنید و به نوشته در آوردید به کار رفته گویا تا زمانی که مطالب نوشته نشده در ذهن اسیراند.

 

«إِذْ قالَتِ‏ امْرَأَتُ عِمْرَانَ»

 

همسر عمران زنی بسیار دوراندیش است؛ چون از دوره جنینیِ فرزندش از خدای سبحان طلب می‌کند تا فرزندش؛ عبدِ محض باشد؛ دوره بارداری دوره بسیار تعیین کننده‌ای است؛ شاید اغراق نباشد اگر بگوییم ساختار شخصیتی کودک تا 80 درصد در همان دوره جنینی شکل می‌گیرد و باقی‌مانده آن به بعد از دوره جنینی بر می‌گردد.

همسر عمران زن قاطعی است؛ زیرا با تمام قوتِ خود، درخواستش را از خداوند طلب می‌کند؛ آیه می‌گوید: «إِنِّی» نذرت حتماً‌ من این کار را می‌کنم او برنامه‌ریزی و درخواست عملی خود را با قدرت بیان می‌کند.

 

«رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک ما فی‏ بَطْنی‏ مُحَرَّراً»

 

مفهومِ آزاد کردنِ فرزند در اینجا از نگاه یکی از مفسّرین

 

«نَذَرْتُ لَک ما فی‏ بَطْنی‏ مُحَرَّراً» مرحوم علّامه می‌فرمایند: اگر پدر یا مادری فرزند خود را آزاد می‌کند، این آزادی مانند آزاد کردن مولایی که بنده‌ خود را آزاد می‌کند نیست، بلکه پدر و مادر ولایت خود را از این بنده برمی‌دارند تا فقط تحت ولایت خدای سبحان باشد. در حقیقت پدر و مادر با این کار به خدای سبحان می‌گویند: خدایا ! همه کاره فرزند ما تو هستی؛ تو او را از ما تحویل بگیر.

در گذشته چنان بوده که مردان خادم معابد می‌شدند آنان قبل از سن تکلیف وارد معبد می‌شدند و به اموری که توانایی انجام آن‌ها را داشتند مشغول می‌شدند؛ از جمله جاروکشی و نظافت معابد، حال زوجه عمران، همین امر را از خدا طلب می‌کند و فرزندش را به خدا می‌سپارد.

 

«فَتَقَبَّلْ مِنِّی»

 

کیفیتِ واگذاریِ هر امر به خداوند سبحان چگونه باید باشد؟

 

زوجه عمران زنی است بسیار امیدوار، چون می‌فرماید: «فَتَقَبَّلْ مِنِّی» او فرزندش را با میل و رغبت به خدا می‌سپارد و از حضرت حق می‌خواهد تا او را بپذیرد.

تنها اموری ارزش هدیه به خدای سبحان را دارد که در اوج اختیار و با اشتیاق محض صورت پذیرد؛ نه اموری که از روی اجبار باشد؛ واگذاری هر امری به خدا، باید در فضایی کاملاً‌ اختیاری و در اوج اشتیاق انجام شود و بنده از خدا طلب کند تا آن کار را از او بپذیرد.

«فَتَقَبَّلْ مِنِّی» یعنی «اخذ الشیء علی الرغبه»

به عبارتی دیگر «تَقَبَّلْ» آن است که چیزی را بگیرید و بپسندید در این آیه یعنی خدایا! من بچه‌ام را آزاد می‌کنم برای خدمت تو، و تو او را برای خدمت‌گزاری بپسند، این امر یک طرفه نیست.

مفسرین در رابطه با مادر حضرت مریم سلام‌الله‌علیه می‌گویند: هنگامی که مادر مریم فرزندش را از خدا درخواست کرد کم سن نبود؛ گر چه این مطلب رسماً‌ مطرح نشده؛ امّا بعضی مفسرین می‌گویند: مادر مریم پرنده‌‌ای را دید که به طرف لانه‌اش حرکت می‌کرد تا به جوجه‌اش غذا بدهد؛ بلافاصله از خدا درخواست کرد من هم می‌خواهم بچه‌ای داشته باشم امّا فرزند من در معبد برای تو خدمت کند به عبارتی حرکت او از سوی من باشد امّا غذا دادنش به واسطه تو باشد.

اراده خدا بر آن قرار گرفت که خداوند حضرت مریم سلام‌الله‌علیها را به مادرش عطا کند، قداست این مادر سبب شد که از همان دوران بارداری فرزندی آزاده از خدا طلب کند چنان ارزش‌ها برای این مادر تبین شده بودند که گنج سلیمان و سلطنت یوسف طلب نمی‌کرد بلکه بندگی و عبودیت را برای فرزندش درخواست می‌کند؛ افق نگاه این مادر چنان متعالی بود که درخواست فرزندی محرّر داشت فرزندی که اسیر دنیا نشود؛ او می‌دانست اگر فرزندش آزاد باشد اسیر الله است او می‌خواست تا فرزندش از میان تمام اشتغالات دنیا فقط مشغول به محبوب شود و لا غیر.

 

گاهی به دل انسان درخواستی خطور می‌کند که الهام ربّانی است

 

«رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک ما فی‏ بَطْنی‏ مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی» یکی از مفسرین دعای گذشتگان را به ذریه‌‌های‌شان ربط نداده‌اند تا بگویند: گذشتگان مادر مریم دعا کرده‌اند و دعای آنان از مادر مریم به اجابت رسیده بلکه معتقدند: دعای مادر مریم خود یک الهام ربّانی بود، که درباره خودش اجابت شد. خدا گاهی به دل انسان دعایی می‌اندازد که حتّی او ذره‌‌ای قبل به آن فکر نکرده بلکه فی البداهه به دلش خطور می‌کند که این خود یک الهام است و دعای مادر مریم از این نوع دعا بود.

 

پسند و قبولِ خداوند سبحان بودن مهم است

 

این مفسرین می‌گویند: مادر مریم نگفت: اقبل منی بلکه گفت: «تَقَبَّلْ مِنِّی» یعنی خدایا بپسند «ما فی‏ بَطْنی» که فرزند من در خدمت تو باشد؛ برای او تنها در خدمت حق بودن مریم کافی نبود؛ بلکه خواست تا خدا او را قبول کند؛ کلمات در زبان عرب ظرفیت بالایی دارند به عنوان مثال «تقبل الله» با قبول باشد زبان فارسی متفاوت است «تقبل الله سعیکم» یا «قبل الله سعیکم» فرق می‌کند.

قبول باشد کاری است که رضایت قلبی آن صد در صد نیست امّا تقبل الله نه تنها فرد صد در صد عاشقانه آن کار را انجام می دهد؛ بلکه منت خدای سبحان را می‌کشد که کار او را بپذیرد و قبولش کند.

نکته دیگری که در «فَتَقَبَّلْ مِنِّی»  قابل توجه است آن است که مادر مریم از خدای سبحان خواست تا آثار دعای خود را فوراً‌ ببیند او از خدا خواست: خدایا!‌ آثار این قبول را به من نشان بده که تو او را پسندیده‌ای در کلام امروز یعنی خدایا‌! به من آثار دعایم را نشان بده تا دغدغه روانی‌ام برداشته شود و من نگران استجابت آن نباشم؛ در این‌جا گویا گوینده، خود می‌داند این آثار زمان بردار است؛ امّا چون خدای سبحان طرف مقابل اوست و زمان برای حضرت حق معنا ندارد؛ تقاضا می‌کند خدایا! آثار دعایم را فوراً‌ به من نشان بده.

 

«إِنَّک أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»

 

یقینِ همسر عمران به شنوایی و دانایی خداوند

 

آیه ادامه می‌دهد «إِنَّک أَنْتَ السَّمیعُ»؛ «که تو خود شنواى دانایى» تأکید در این قسمت آیه بیان می‌دارد که زوجه عمران اهل یقین بوده؛ زیرا «ک» در «إِنَّک» و ضمیر «انت» نشانگر تأکید است او باور دارد خدای سبحان حتماً‌ شنواست هم‌چنین حرف «انَّ» برای تاکید می‌باشد و معلوم می‌کند که این زن اهل یقین بوده است؛ «السَّمیعُ الْعَلیمُ» مشخص می‌سازد اهل معرفت بوده و معبودش را خوب می‌شناخته؛ از سویی دیگر، عبارات و الفاظ نشان می‌دهد که زوجه عمران خود را در حضور حضرت حق می‌دیده نه غایب از او.

«السَّمیعُ الْعَلیمُ» بودن خدا برای زوجه عمران شناخته شده است و الف و لام در عبارات سمیع و علیم الف و لام معرفه است؛ این امر نشان می‌دهد که او باور دارد خدای سبحان بارها و بارها صدای او را شنیده و بارها به این حقیقت دست یافته؛ خدا صدای بنده‌های خود را خوب می‌شناسد.

تفاسیر؛ ربطِ میان «وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» را در آیه قبل و «اِنَّک أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» در این آیه را با «ذُرِّیةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» چنین می‌گوید: کسی برای ذریه‌ خود دعا کرده و خدا صدای او را شنیده و دعای او برای نسل‌های بعد از خودش به اجابت رسیده است.

هر دعا تنها مربوط به خود فرد نباشد «ذُرِّیةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» این قسمت از آیه می‌گوید: گویا همه کسانی که اهل روح و معنویات هستند؛ یک تن‌اند؛ هم‌چنان که همه اعضا و جوارح یک فرد با هم یک هدف را دنبال می‌کنند.

 

پیام‌های آیه

 

استاد بروجردی در ادامه تفسیر می‌گوید: از نوع درخواست مادر مریم معلوم است که این زن عارف بالله بوده، چون دعای خود را با تأکید بیان می‌کند و امید به اجابت دعایش دارد.

ایشان می‌گویند: او باور دارد که خدا دعای مضطر، دعای خالصانه و دعای موحد را می‌شنود.

پیام کاربردی آیه در بیان استاد بروجردی: خدایا! تو علیم و آگاهی که فرزند من دختر است یا پسر و من از جنسیت او بی‌خبرم امّا خدایا! هر چه هست می‌خواهم او را در معبد بگذارم؛ برای او دختر یا پسر بودن فرزند تفاوتی نداشت؛ بلکه تنها آرزویش بندگی فرزندانش و خدمت‌گزاری آن‌ها در معبد بوده است.

  • مادر حضرت مریم خواست تا فرزندش عبد خالص شود اهل هوای نفس و اهل دنیا نباشد.
  • مادر حضرت مریم خواست تا فرزندش فقط یک کاسبی داشته باشد آن هم کسب اشتغال به حق.
  • مادر حضرت مریم برای فرزندش ملک سلیمان و سلطنت یوسف طلب نکرد بلکه آزادی از دنیا را طلب کرد.
  • مادر حضرت مریم خواست تا فرزندش اسیر الله شود تا از اسارت نفس آزاد شود.
  • برای مادر حضرت مریم دختر یا پسر بودن فرزند تفاوتی ندارد او می‌خواهد فرزندش در معبد به عبادت حق بپردازد.
  • مادر حضرت مریم عارف بالله بود و باور داشت حضرت حق دعایش را می‌شنود و اجابت می‌کند.

 

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *