«وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»
«و در حقيقت، خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد كه راه مستقيم همين (بندگى او) است.»
صراط مستقیم
حضرت عیسی با تأکید مطرح میکند حتماً خدا ربّ من و ربّ شماست؛ پس او را بندگی کنید که صراط مستقیم همین است، تا افراد هیچ تردیدی در ربوبیت و الوهیت خداوند نداشته باشند.
اسم« الله» اشاره به این دارد که اصلا در عرصۀ بندگی نیازی به معبودی غیر او نیست؛ یعنی معبود همه نیازهای عبد را مرتفع میکند.
«وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ» حضرت عیسی اعلام میکند:خداوند سبحان مالک، صاحب، سید، پرورشدهنده و به کمالرسانندۀ من است و ربّ شما نیز هست. شما همگی تحت تربیت او قرار دارید و او مربوبِ خود را مرتب از نقص به کمال سوق میدهد.
لزوم حرکت در مسیر کمال
«فاء» در« فَاعْبُدُوهُ» بیان میکند که اگر کسی به ربوبیت خدا آگاه شد، قطعاً عبودیت او قبول شده است. حضرت عیسی با این گفتار صریح، خود را «عبد» معرفی میکند. در عین اینکه در چند آیۀ پیش فرمود:« اِنّی عَبدُ الله»؛ ولی به آن اکتفا نکرد و در این آیه اشاره میکند که عبودیت اقتضا دارد که انسان تحت تربیت ربّ خود دائماً در مسیر کمال سِیر داشته باشد. ربّ نیز بر خود واجب کرده است که نواقص عبد را مرتفع کند و او را به کمالات لازم برساند.
عبودیت؛ نزدیکترین راه وصول به حق
«هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» مسیر وصول به حق، نزدیکترین مسیر به حق و مسیری که انحرافی در آن نیست، همین مسیر عبودیت است. با توجه به اینکه صراط از همین عالم شروع میشود؛ پس «صراط مستقیم» همان مسیر بندگی است که بنده لحظه به لحظه در نهایت فقر و عجز باید طی کند تا هر لحظه قدرت و توان خاصی از ناحیه مولا به او افاضه شود.
مسیر توحیدی که خالی از انحراف است بیان میکند که مسیر پرورشدهنده در عالم یکی است و پرورشیافته به عنوان عبد در محضر پرورشدهنده قرار میگیرد.
«هذا» اسم اشارۀ نزدیک است؛ یعنی مسیر بندگی راه نزدیکی است و فاصلهای بین بنده و مولا موجود نیست. نزدیکترین مسیر وصال با بندگی هموار میشود و بنده تمام امورش را تحت پرورش ربّ انجام میدهد.
معرفی نمونۀ تربیت یافتۀ حق
در نظام عالم یک ربّ بیشتر نیست که محصول تربیتی او، حضرت عیسی بوده است. اگر انسان در مسیر بندگی قرار گیرد، نمونۀ تربیت یافتۀ حق معرفی میشود.
طبق آیه بنده به ربّ بودن خداوند واقف میشود. در جادۀ عبودیت و بندگی اطاعت بیچون و چرا لازم است تا رشد نصیب بنده شود و همۀ وجود او پذیرای فرامین الهی شود.
ربّ؛ ظاهرینترین اسم خداوند
«ربّ» ظاهرترین اسم خداوند است. ربوبیت خداوند لحظه به لحظه ظهور دارد و نظرات و قانون خداوند هیچگاه مخفی نیست؛ بنابراین بنده نمیتواند ادعا کند که از تربیت الهی خبر نداشته است؛ بلکه مربوب باید همواره بهعنوان عبد تسلیم بیچون و چرای ربّ خود باشد. این مسیرِ کامروایی است؛ یعنی همان «صراط مستقیم».
ربّ مُصلح امور و مرتفعکنندۀ نواقص و مفاسد است و ربوبیت خداوند اقتضا میکند که بندگانِ در حضور را از فساد برهاند.
مشکل در تربیتپذیری
مفسری گوید: در صراط مستقیم رهرو گم نشده و از مسیر بندگی منحرف نمیشود. اگر انسان ربوبیت خداوند را بپذیرد، انحراف او را تهدید نمیکند. افرادی که در تربیتپذیری مشکل داشتند از صراط مستقیم منحرف شدند. در رأس منحرفین ابلیس است که از جادۀ عبودیت خارج شد و از ابتدای خلقت حضرت آدم، در نفی عبودیت جدل کرد.
مفسری گوید: این آیه گفتار پیامبر اسلام است؛ یعنی ای پیامبر! در ادامۀ سخن حضرت عیسی که فرمود:« انّی عَبدُ الله» تو هم به مردم بگو که عبد هستی و بگو مربی من و شما وجود جامع است و وظیفۀ همۀ ما بندگی اوست.
ارتباط بندگی و اصلاحات
انسان به میزانی که بندۀ خداوند باشد، اصلاحات در کمال سهولت در زندگی او انجام میگیرد.
بندگی از عشق بنده به مربی خود حکایت میکند و هر چقدر انسان عاشقتر باشد، درد اصلاحات را متوجه نمیشود.
مفسری گوید: در عبادت خداوند انحرافی وجود ندارد؛ اما عبادت غیر، انسان را از وصال به حق محروم میکند.
ربوبیت خداوند برای هر عبدی، نوعی وظیفه تعیین میکند؛ به همین جهت وظیفۀ بندگان یکسان نیست.
خداوند ربّ پیامبر است و او را برای تبلیغ و رسالت تربیت کرد و خداوند ربّ مردم است و مردم را برای قبول دعوت رسول تربیت کرده است؛ یعنی ربوبیت خداوند اقتضا میکند که هر فردی جایگاه خاصی داشته باشد و همه را در جایگاه یکسان قرار نمیدهد. هر فردی وظیفهای جدای از دیگری دارد، در عین حال که همه در محضر خداوند بنده هستند.
تنها مسیر، بندگی است
بندگی تنها مسیری است که انسان از طریق آن به قرب الهی و وصل دائمی میرسد و تحت تربیت حق قرار میگیرد؛ اما زمانی که از عرصۀ بندگی و تربیت الهی دور شود، هیچ مسیر دیگری حجاب را مرتفع نمیکند و او را در عرصۀ قرب قرار نمیدهد.
وقتی بنده در عرصۀ عبودیت قرار میگیرد؛ یعنی از خداوند میخواهد که نواقص او را برطرف کند و اصلاحات لازم را در وجودش حاکم کند. اگر بنده در محضر خداوند قرار گیرد و پذیرای اصلاحات نباشد؛ در واقع در عالم معنا و حضور قرار ندارد و غایب است؛ زیرا انسان حاضر هر چه مولا بگوید با «سمعنا و اطعنا» پذیراست.
تاریخ جلسه: 1399/11/18- ادامه جلسه شانزدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»