تفسیر آیه 65 سوره مریم

خداوند در آیه ۶۵ مريم سوره مریم می‌فرماید:

 

«رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا»

 

«پروردگار آسمان‌ها و زمين وآنچه ميان آن دو قرار دارد؛ تنها او را پرستش كن و براى عبادتش شكيبا باش، آيا براى او همتا و هم‌نامى مى‌شناسى؟»

 

گستردگی قلمرو ربوبیت خداوند

 

قلمرو ربوبیت خداوند تمام عالم را در بر می‌گیرد. جریان ربوبیت او در آسمان‌ها و زمین و هر آنچه بین آسمان‌ها و زمین است، مشهود است. خداوند متعال همۀ امور بنده‌اش را اعم از مادی و معنوی، ظاهری و باطنی،جسمی و روحی تدبیر می‌کند و این تدبیر امور در مسیر رشد، برای موجودات مختلف، متفاوت است؛ اما انسان از طریق اراده و اختیار در مسیر رشد قرار دارد.

ربوبیت خداوند برای انسان اقتضا دارد که در همۀ امور اراده و اختیار او به میدان آید و خداوند نیز او را کمک می‌کند که این اراده و اختیار به نحو احسن ظهور پیدا کند؛ گرچه گاهی بندگان سوء اختیار دارند؛ اما سوء اختیار به معنای سوء تدبیر خدا نیست.

 

اراده و اختیار انسان مصداقی از ربوبیت خداوند

 

مفسری می فرماید: «اراده و اختیار انسان نمادی از تدبیر خداوند است که سوء استفاده در آن از فعل بنده ناشی می‌شود نه تدبیر الهی.»

علامه طباطبایی می‌فرماید:«خداوند سبحان امر می‌کند که سختی در مسیر بندگی او را تحمل کن. تحمل سختی برای بندگی؛ یعنی در مسیر توحیدی استوار ماندن؛ چون اگر انسان بخواهد معبود یگانه را انتخاب کند، شرکاء مختلفی، خود را عرضه می‌کنند؛ بنابراین بنده باید در مسیر توحیدی مقاوم و صبور باشد تا هیچ شریکی را برای خداوند سبحان قرار ندهد.»

 

تدبیر امور بنده توسط خدای سبحان

 

آیا خداوندی که «رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا» است ربوبیت زندگی ما را به‌عهده نمی‌گیرد؟! قطعاً خدای سبحان تدبیر زندگی ما را به نحو احسن و اتم عهده‌دار می‌شود.

مفسری می فرماید:«خداوند سبحان رب الارواح (السَّمَاوَاتِ) رب‌الاجسام (الْأَرْضِ) و رب قلب، عقل، سرّ و همۀ عواملی است که بین روح و جسم قرار دارد(وَمَا بَيْنَهُمَا).

در وجود انسان هم، عالم ارواح تحت تدبیر الهی اداره می‌شود؛ پس او را بپرستید: «فَاعْبُدْهُ». با همۀ عوالم وجود او را بندگی کن. همۀ لایه‌های وجودت باید موافقت خود را به معبود خود اعلام دارند و اقبال به آن معبود داشته باشد و در نهایت محبت آن معبود باید در وجود جلوه‌گر باشد.

 

«فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ»

 

نهایت صبر در بندگی

 

«اصطبار» به‌معنای نهایت صبر است؛ یعنی نهایت بندگی را در محضر او داشته باش؛ اما چرا این نهایت بندگی باید وجود داشته باشد؟ چون او همتا و کفوی ندارد. هنگامی که او را در ربوبیت گسترده، بی‌مانند و بی‌بدیل می‌یابی، طبیعی است که باید نهایت بندگی را در محضر او داشته باشی.

این عبارت در آیه به پایداری در توحید اشاره می‌کند؛ به این معنا که عبادت توحیدی از بنده نمایانگر باشد. ظهور کوچک‌ترین غفلت در بندگی، انسان را گرفتار شرک می‌کند. همۀ مخلوقات عبد خداوند هستند و معبود دارند؛ اما گاه در ناخوشی‌ها، توحید در عبادت کمرنگ می‌شود و عبد به معبودهای دیگر توجه می‌کند.

بعضی از مفسرین اشاره دارند:«هنگامی که انسان به فطرت خود، آگاهی یابد؛ در خلوت خود به این حقیقت پی می‌برد که هیچ وجودی در عرض خداوند قرار ندارد و هیچ معبودی نمی‌تواند به‌عنوان شریک خداوند جلوه‌گری داشته باشد.

 

ظهور ربوبیت با مقاومت در بندگی

 

در عرصۀ بندگی آنقدر مقاومت کن که ظهور ربوبیت او را در همۀ وجودت مشاهده کنی. ربوبیت خداوند اقتضا می‌کند که تکمیل نفوس ناقصه را عهده‌دار شود.

مفسری می گوید:«نقش مربی تکمیل نفوس ناقصه است؛ یعنی رب، وجود ناقص را تربیت می‌کند و به کمال می‌رساند.» اقتضای ربوبیت خداوند این است که تربیت و تکمیل نفوس ناقص را وظیفۀ خود می‌داند.

مفسری می گوید:«در مسیر بندگی، انسان با سختی‌ مواجه می‌شود؛ چون نفس امارۀ بالسوء مرتباً می‌خواهد او را از مسیر بندگی جدا کند؛ اما بنده به صبر در بندگی امر می‌شود؛ زیرا به میزان پایداری در بندگی، ربوبیت خداوند بیشتر مشاهده می‌شود.»

در آیات قبل پیامبر اسلام به‌علت تأخیر انزال وحی، مورد سرزنش قرار گرفت. خداوند در این آیه می‌فرماید:«صبور باش؛ چون من مراقب و متوجه تو هستم و نهایت لطف را به مربوب خود دارم و از شماتت سرزنش‌کنندگان هیچ هراسی نداشته باش.»

 

«هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا»

 

خدای بی‌همتا

 

برخی مفسرین گویند:«مردم در زمان جاهلیت به دو نام «الله» و«الرحمن» آگاهی داشتند؛ ولی اسماءالحسنای دیگر را برای غیر خداوند به کار می‌گرفتند، در این قسمت آیه، خداوند می‌فرماید:«همه نام‌های زیبا فقط خاص خداوند است و هیچ کسی به این اسماءالحسنی نام‌گذاری نشده است.»

مصداق همۀ اسماءالحسنی، خداوند است و غیر خدا قابلیت ندارد که اسم خداوند بر او نهاده شود، حتی اسامی غیر از «الله» و «الرحمن» نباید بر غیر خدا گذاشته شود.

در واقع ربوبیت در همه عوالم فقط از آن خداست، هیچ شبیه و بدیل و نظیری ندارد و عبادت و محبت مخصوص خداوند بی‌مانند است.

 

ارزش بنده به میزان ارزش مالک

 

گفتنی است، قیمت هر بنده‌ای به میزان قیمت مالک اوست؛ به این معنا که برای چه کسی کار می‌کند و مالکش کیست؟!

زمانی‌که مالک و رب انسان ،خدایی باشد که مالکیت همۀ عوالم را عهده‌دار است؛ قیمت این بنده بسیار گران می‌شود؛ چون مالکش بسیار ارزشمند و قیمتی است.

وقتی مالک انسان عرصۀ ربوبیتش گسترده است، بنده باید بی‌درنگ امتثال اوامر الهی را داشته باشد و نگران تدبیر امور خود نباشد؛ چون مالک او همۀ عوالم را اداره می‌کند.

مفسری می‌فرماید:«آیا پاسخ دهنده‌ای را می‌شناسی که در هنگام درخواست، پاسخ بنده‌اش را بدهد؟ آیا قدرتمندی را می‌شناسی که با قدرت بی‌نهایت، بنده‌اش را قبول کند؟»

مفسری دیگر می‌فرماید:«آیا غیر از او قدیم می‌شناسی؟ قدیم فقط اوست و بقیه موجودات حاد‌ث‌اند.»

مفسری دیگر معتقد است:«آیا کسی غیر خدا را می‌شناسی که مجازاً و حقیقتاً اسم رب بر او گذاره شود؟ فقط او رب است و کسی غیر او ربوبیت را عهده‌دار نیست.»

 

استمداد انحصاری از خدای سبحان

 

از این قسمت آیه آموزش داده می‌شود که از هیچ فردی در عالم طبیعت غیر از خداوند نباید استمداد جست؛ چرا که خداوند هر لحظه مجیب بندگانش است.

مفسری ‌گوید:«در این قسمت خداوند می‌فرماید: در خدمت‌گذاری من پایدار باش و حوائجت را بر دیگری اظهار نکن؛ چون فقط من می‌توانم پاسخ‌گوی نیازهای تو باشم؛ پس فقط نیازت را به من عرضه کن.»

 

انحصار نام «الله» به خداوند

 

در روایت وارد شده است: فردی خدمت امیرالمومنین علیه‌السلام مشرف و تفسیر قسمت پایانی آیه را از امام جویا شد، حضرت فرمود:

«هَلْ تَعْلَمُ لَهُ أَحَداً اسْمُهُ اللَّهُ غَیْرُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی»[1]

« آیا کسی را می‌شناسی که الله نام داشته باشد، به جز خداوند تبارک و تعالی؟!»

مشرکین هم هیچ بتی را بنام» الله» نمی‌نامیدند؛ پس این نام فقط انحصار در خداوند دارد و معبودهای دیگر هرگز نمی‌توانند شریک این معبود باشند.

مرحوم طباطبایی می‌فرماید:«این جریان نظیر این است که پادشاهى نامه یا پیغامى به کسى از کارکنان خود دهد تا آن را به برخى از فرمانروایانش برساند، و آن پیام آور، وقتى نامه یا پیغام را رسانید، به آن شخص بگوید من آنچه به تو ابلاغ کردم از جانب خودم نبوده، بلکه به امر پادشاه و اشاره او بوده است. نامه، نامۀ او و رسالت، رسالت او بود و او که اختیاردار تو و اختیاردار همۀ افراد مملکت است، آن را به من داد تا به تو برسانم؛ پس هر چه رساندم گوش ‌ بده و اطاعت کن و در آن پایدارى به خرج ده؛ چون مى‌دانى که تو غیر از این پادشاه، پادشاه دیگرى ندارى تا {بتوانی} از فرمان او اعراض کنی و به سوى او متوجه شوى.»[2] در واقع پیام‌رسان با این سخنان صرفا نظر سلطان را بیان می‌کند و یگانگی و قدرتمندی سلطان را برای همه آشکار می‌سازد.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/7/17 – جلسه بیست و هشتم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . بحار الأنوار، ج۹۰، ص۱۲۷

[2] . ترجمۀ تفسیر المیزان، ج 14، ص 115

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *