تفسیر آیه 80 سوره مائده

قرآن در آیه 80 سوره مائده می‌فرماید:

 

«تَرى‏ كَثیراً مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذینَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ»

 «بسیارى از آنها را مى‌‏بینى كه كافران (و بت‏‌پرستان) را دوست مى‏‌دارند (و با آنها طرح دوستى مى‌‏ریزند)؛ نفس (سركش) آنها، چه بد اعمالى از پیش براى (معاد) آنها فرستاد! كه نتیجه آن، خشم خداوند بود؛ و در عذاب (الهى) جاودانه خواهند ماند»

 

در انتهای جلسه قبل عرض كردیم، قرآن سه عامل برای ملعونیت بنی‌اسرائیل مطرح كرده ما به دو عامل اشاره كردیم و عامل سوم در این آیه مطرح می‌شود.

 

  • عامل اول:

در آیه 78 مطرح شده بود كه قرآن سرپیچی بنی‌اسرائیل را از قوانین شریعت به عنوان اولین عامل ملعونیت مطرح كرد و گفت: «لُعِنَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ بَنی‏ إِسْرائیل‏…»؛ «كافران بنى‌اسرائیل، بر زبان داوود و عیسى بن مریم، لعن(و نفرین) شدند» آنگاه كه آنان در روز شنبه به صید ماهی مشغول شدند؛ در حالی كه در شریعت بنی‌اسرائیل در آن روز نمی‌بایست ماهی‌ای صید ‌شود و این سرپیچی بنی‌اسرائیل حاكی از دنیاگرایی آنان بود. قرآن در آن آیه از فعل «عَصَوْا» به معنای عصیان كردن استفاده می‌كند؛ تا تأكید كند كه بنی‌اسرائیل از قوانین شریعت عدول كردند.

  • عامل دوم:

در آیه 79 بیان می‌شود قرآن می‌گوید: «كانُوا لا یتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا یفْعَلُونَ»؛ «آنها از اعمال زشتى كه انجام مى‏‌دادند، یكدیگر را نهى نمى‏‌كردند؛ چه بدكارى انجام مى‏‌دادند» بنی‌اسرائیل نسبت به عملكرد زشت یكدیگر هیچ واكنشی نشان نمی‌دادند. آنان گاه نه تنها واكنش نشان نمی‌دادند؛ بلكه در باطل با آنها  همراه می‌شدند. قرآن در رابطه با چنین عملكردی می‌گوید چه بد كاری انجام دادند.

ابتدا به بررسی عامل دوم و را ریشه‌یابی ‌آن می‌پردازیم:

 

  • به عنوان اولین مطلب درباره عامل دوم می‌توان گفت: بنی‌اسرائیل از ابتدا قوم ملعون شده نبودند؛ بلكه آنان فرزندان بنی‌اسرائیل بودند. یعنی نزدیك‌ترین كسان به پیامبر زمان خود و در شمار هواداران نزدیك موسی علیه‌السلام به شمار می‌‌‌رفتند؛ ولی چون مدت كوتاهی از موسی علیه‌السلام دور ماندند، راه گوساله‌پرستی پیمودند و در خطا و اشتباه غرق شدند و چنان شد كه هیچ كس نسبت به خطای دیگری واكنشی نشان نمی‌داد و حرفی نمی‌زد. بنی‌اسرائیل غافل از این مطلب شدند كه اعتبار آنان در عالم به دلیل تبعیتشان از اولیاء‌الله بوده است و كوچك‌ترین مخالفت و سرپیچی از آنان اعتبار‌شان را نزد حضرت حق از میان می‌برد. گروهی كه در یك مقطع از تاریخ نزدیك‌ترین افراد به پیامبر زمانشان بودند به جهت سرپیچی از ولی‌الله نام ملعون بر آنان بار شد و مورد نفرین پیامبران دیگر قرار گرفتند.

 

  • نكته قابل توجه آن است كه چون دأب و سیره‌ و قانون اولیاء الله نفرین كردن نیست؛ چنانچه مجبور به انجام این كار شوند اثر آن نفرین به یقین نه تنها زندگی فرد نفرین شده را به تباهی می‌كشد، بلكه آیندگان او از اثر آن نفرین در امان نمی‌مانند. هر گاه اولیاء الهی و بزرگان اعتقادی و فكری از كسی با نام‌ها و القاب نازیبا یاد كنند به عزّت و سربلندی و اعتبار فرد خدشه وارد می‌شود و گاه جایگاه او كامل از میان می‌رود. به عنوان مثال:

 قرآن در سوره مباركه مسد می‌گوید:

«تَبَّتْ یدا أَبی‏ لَهَبٍ …» [1]

«بریده باد هر دو دست ابو لهب(و مرگ بر او باد)»

ابولهب عموی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بود. اما چون پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله او را نفرین كرد، نه در زمان حیات و نه بعد از مرگ از اثر نفرین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در امان نماند و لعنتش ابدی شد. در این آیه نیز لعنت داود و عیسی علیه‌السلام برای بنی‌اسرائیل ماندگار شد و اثر لعنت آنها در قوم مسیح به وضوح مشخص است، زیرا هنوز گروهی از مسیحیان قائل به تثلیث هستند. نفرین اولیاء الله چه آسیبی به تفكرات افراد می‌زند و چه سیر نزولی در اعتقادیات و تفكرات و اخلاقیات  به وجود می‌‌آورد كه فردی روزی مرحوم درگاه حق و مورد رحمت خداوند سبحان باشد و صباحی دیگر ملعون پروردگار شود روزی مورد رحمت و روز دیگر مورد نفرت.

 

قرآن عامل محرومیت از رحمت حق را « عَصَوا» و سرپیچی از حق بیان می‌كند.

در میان بنی‌اسرائیل نهی از منكر هیچ جایگاهی نداشت و آنان نسبت به خطاهای اعتقادی یكدیگر سكوت می‌كردند؛ گویا انجام منكر برای همگان موجه بود. قرآن در آیه 79 فعل «فَعلوه» را به كار می‌برد تا بیان دارد بنی‌اسرائیل مادام مرتكب منكر می‌شدند، اما هیچ كس از آنها مُنكِر نفر دیگر را منكر نمی‌دانست. قرآن با حرف لام  كه در ابتدای فعل «لَبِئْسَ» می‌آورد قسم یاد می‌كند و می‌گوید: چه بد كاری كردند بنی‌اسرائیل! خداوند قسم یاد كرده است كه اینها مورد مذمت الهی قرار می‌گیرند؛ زیرا سرپیچی‌شان از بزرگتر فكری‌ زمانشان دائمی بود؛ از این رو لعنت خدا نیز برای همیشه بر آنان باقی می ماند.

 

«تَرى‏ كَثیراً مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذینَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ»

 

عامل سوم مورد لعن الهی قرار گرفتن

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تو گروههای فراوانی از بنی‌اسرائیل را می‌بینی كه با كفار اُنس می‌گیرند و آنان را دوست دارند قرآن می‌گوید : «لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ» چه بد چیزی را اینها بر خود مقدم كردند. نفوس آنان چه بد چیزی را پیش می‌فرستد «أَنْ سَخِطَ اللَّهُ». آنان از غضب خدا در امان نیستند و برای همیشه در عذاب الهی باقی می‌مانند.

خداوند سبحان به پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گوید: «تَرى‏» تو می‌بینی. شاید به كار بردن فعل مفرد مخاطب برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از جانب خداوند سبحان از آن جهت است كه بسیاری از مردم به جهت جهالت‌هایشان متوجه انحراف بنی‌اسرائیل نمی‌شوند؛ زیرا چه بسیار اتفاق می‌افتد كه افراد در ظاهر پایبند به شریعت هستند، اما در باطن از خط و مشی كفار پیروی می‌كنند.

خداوند به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گوید: تو كه عقل اول خلقت هستی به خوبی نتایج سوء سرپیچی از حق را در قوم بنی‌اسرائیل می‌بینی. تو به مردم بگو كه از حق سرپیچی نكنند، اما در رابطه با عبارت «كَثیراً» باید بگوئیم كه خداوند سبحان از آن رو كه حكیم است و كلامش حكیمانه می‌باشد، عوامل عصیان را یك‌باره متوجه كل قوم بنی‌اسرائیل نمی‌كند و عوامل انحراف را متوجه همه آنان نمی‌نماید، بلكه می‌گوید: تعداد كثیری از بنی‌اسرائیل گرفتار انحرافات از حق شده‌اند «كَثیراً مِنْهُمْ». ای پیامبر! تو ببین كه همه قوم بنی‌اسرائیل گرفتار دنیاطلبی و رو‌گردانی از حق و ارتباط صمیمانه با كفار نشده‌اند بلكه تعداد كثیری از آنان گرفتار شدند و تعداد اندكی از این گرفتاری نجات یافته‌اند.

 

«یتَوَلَّوْنَ الَّذینَ كَفَرُوا » قرآن در این قسمت از آیه سومین عامل انحراف بنی‌اسرائیل را بیان می‌كند و می‌گوید: تعداد زیادی از بنی‌اسرائیل ولایت و سرپرستی كفار را بر خویش پذیرا شده‌‌اند. پذیرش ولایت كفار به این معناست كه كفار نظریه‌پرداز و ایدئولوگ آنها شده‌اند؛ زیرا ولایت تنها به معنای دوستی ساده‌ای كه در حد یك احوالپرسی گذرا ‌باشد، نیست بلكه به این معناست كه كفار بر تفكرات بنی‌اسرائیل حاكم شدند و بنی‌اسرائیل را تحت سیطره فكری و اعتقادی خود قرار دادند.

 

«ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ» چه اندوخته‌های بدی را نفس آنان پیش فرستاد. خداوند سبحان نتیجه و ثمره ‌كار بنی‌اسرائیل را در همین جا بیان می‌كند كه، عمر بنی‌اسرائیل به تباهی و بیهوده‌گی گذشت؛ زیرا حضرت حق می‌گوید: آنچه بنی‌اسرائیل به عنوان دست آوردهای اعتقادی، فكری، اخلاقی و عملی خود فرستادند، ناپسند و نازیبا‌ست.

 

میل هر انسان به هر سویی باشد هم‌جنس آن می‌شود

 

مفسرین از عبارت «كَثیراً مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذینَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ» تعبیر جالبی كرده‌اند و گفته‌اند: انسان میل خود را به سوی هر چیزی متمایل كند، از جنس آن می‌شود. اگر بنی‌اسرائیل عقربه میل خود را به سوی كفار چرخاندند و ولایت آنان را بر خود پذیرفتند؛ از جنس آنان شدند و با این انتخاب نشان داده‌اند كه میل آنها به سوی كفار است. همراهی با افراد و گروه‌ها دلیل بر پذیرش آنهاست و قرآن می‌گوید: بنی‌اسرائیل چه بد انتخابی كردند و چه بد سرمایه‌ای را از پیش برای خود فرستادند.

(در همین جا عرض می‌‌كنیم همچنان كه در گذشته بارها گفته‌ایم عبارت كفر به معنای ستر است و ستر به معنای پرده و پوششی است كه بر روی چیزی افكنده می‌شود تا دیده نشود.) كفار بر آن باور بودند تا حقیقت را بپوشانند و وحدانیت خدای سبحان را زیر پرده‌ای از جهالت خویش پنهان كنند. بنی‌اسرائیل با آنان در این تفكر باطل همراه شدند، در حالی كه بنی‌اسرائیلیان قبل از این انتخاب سوء موحد و خداشناس بودند.

 

ریشه تمام خطاهای بشر دنیا خواهی

 

مفسرین عامل انتخاب سوء بنی‌اسرائیل را جدای از عامل دنیا‌پرستی، عامل دیگری نمی‌دانند و معتقدند تمام خطاهای بشر از جمله بنی‌اسرائیل ریشه در دنیا‌طلبی و دنیا‌خواهی آنان دارد. بنی‌اسرائیل اگر ولایت كفار را برخویش پذیرفتند؛ از آن جهت بود كه اعتقاد ناسالم كفار به دنیا طلبی بنی‌اسرائیل نزدیك‌تر و با آنان هم‌رنگ‌تر بود؛ در حالی كه قوانین شریعت در بسیاری از موارد افراد را از دنیا‌طلبی و دنیاخواهی باز می‌دارد.

آنچه بنی‌اسرائیل از پیش برای خود فرستادند بوی دنیا و رنگ دنیا طلبی داشت و خداوند سبحان می‌فرماید: چه بد سرمایه‌‌ای را برای خود از قبل فرستادند. آنچه بنی‌اسرائیل به عنوان پشتوانه خود فرستاد غضب خداوند سبحان را بر‌انگیخت‌.

آیه از فعل «سَخِطَ» [ ماضی ] استفاده می‌كند نه از فعل  یسخِطُ [ مضارع ]، تا با این فعل بیان دارد خداوند سبحان از انتخاب نابه‌‌جای بنی‌اسرائیل از همین الان ناراحت و غضبناك است و عصبانیت حضرت حق تنها معطوف به قیامت بنی‌اسرائیل نمی‌شود، بلكه از دنیا آغاز می‌شود و تا قیامت ادامه دارد.

 

«أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ»

 

غضب خداوند

 

هنگامی‌ كه غضب خدا به میان می‌آید هیچ امری مانع غضب او نمی‌شود؛ زیرا حضرت حق به آسانی غضب نمی‌كند ، همچنان كه ولّی الله به آسانی غضب نمی‌كند؛ اما اگر مردم حكایت جهالت خود را چندان ادامه دهند كه به غضب خدا ختم شود دیگر جایی برای جبران نیست یا به عبارتی دیگر باز پرداخت این خسارت ممكن نیست، زیرا هیچ كس نمی‌تواند نظر خداوند سبحان و ولّی الله را تغییر دهد.

 

دوستی با دشمن دین، مورد غضب خداوند

 

مرحوم علامه رحمه‌الله تعبیر جالبی دارند و می‌گویند: هر قومی قانوناً با دشمنان دینشان دشمن هستند، اما اگر گروهی ولایت دشمن دین را بر خود پذیرفت و با دشمن دینشان طرح دوستی ریختند؛ از دین خود چشم پوشیده است. خداوند سبحان 124 هزار پیامبر را ارسال كرده تا نسل بشر از گمراهی و خطاكاری نجات یابند. چنانچه قومی بعد از هدایت مجدداً راه ضلالت پیشین خود را انتخاب كنند برای همیشه مورد غضب خداوند قرار می‌گیرند.

علامه رحمه‌الله می‌گوید : دوست دشمن، دشمن است. اگر كسی را دیدید كه با دشمن دین دوست شد بدانید او خود در حقیقت دشمن خدا و دشمن شماست. در همین جا بیان می‌داریم همراهی با دشمن گاهی در ابتدا با انتخاب خود فرد است، یعنی خود سیطره دشمن را بر تفكرات خویش انتخاب می‌كند و گاه افراد به جهت جهالتشان گرفتار تفكرات غلط دشمن می‌شوند و چون چشم می‌گشایند می‌بینند مسیر زیادی از زندگی خویش را در لابه‌لای تفكرات كفار سپری كرده‌اند.

 

اما در هر دو حالت خداوند از انتخاب آنان غضبناك است زیرا هر گاه به تفكری خدشه اعتقادی وارد شود به یقین اثر آن ضربه فقط در محدوده زمانی آن تفكر باقی نمی‌ماند بلكه افراد پیرامون او را در زمان خود و نسل‌های آینده‌ بعد از خود تحت شعاع قرار می‌دهد. حضرت حق چون می‌داند اثر تفكر باطل تا آینده‌های دور و گاه تا همیشه باقی می‌ماند می‌فرماید: «سَخِطَ اللَّهُ» خداوند غضب می‌كند. از فعل «سَخِطَ» در می‌یابیم كه غضب حضرت حق از دنیا شروع می‌شود و تا قیامت ادامه دارد.

به همین جهت است كه خداوند در انتهای ‌آیه از عبارت «فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ» استفاده می‌كند تا بگوید این گروه از مردم برای همیشه در آتش جهنم خواسته‌های خویش گرفتار خواهند ماند.

 

غضب الهی از دنیا تا آخرت

 

اگر بپرسید آنها در دنیا چگونه گرفتار غضب الهی می‌شوند ؟

خواهیم گفت:‌ آیه پاسخ شما را به وضوح بیان می‌كند. خداوند در این آیه از ضمایر غایب استفاده می‌كند. اگر این ضمایر غایب را در كنار فعل «سَخِطَ» بگذاریم و عرض كردیم که اثر این فعل از همین عالم آغاز می‌شود تا قیامت ادامه دارد، خواهیم گفت: آیا این عذاب برای بنی‌اسرائیل كافی نیست، كه در محضر حق باشند اما خداوند از آنها با ضمیر غایب یاد ‌كند؟ آیا برای انسان دردناك‌تر از آنكه عزّت اجتماعی و جایگاه فردی خود را در دنیا از دست بدهد عذابی هست؟ عذاب بنی‌اسرائیل نیز همان است كه از نگاه حق نسبت به خود محرومند. حضرت حق به پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گوید: پیامبر تو آنان را ببین، آنانی كه غایب از نظر حق هستند عذاب دنیای آنان غایب از نظر خداوند و غایب از نظر ولّی الله بودن است و عذاب آخرتشان همچنان پا برجاست. عذاب آنها از دنیا شروع می‌شود و تا آخرت ادامه دارد.

 

پیام‌های آیه

 

  • «تَرى‏» ‍[پیامبر تو ببین]، بسیاری از امور تنها به چشم اهل بصیرت می‌آید و دیگران دركی از آن امور ندارند.
  • «تَرى‏» [پیامبر تو نگاه كن]، عاقبت كسانی كه كفار را سرپرست خود دانستند چه بد عاقبتی است.
  • «تَرى‏» [پیامبر تو ببین]، عاقبت آنان كه از ولایت شریعت بیرون رفتند چه دردناك است.
  • «تَرى‏» [پیامبر ببین]‌، عاقبت به خیری افراد منوط به شریعت‌پذیری آنهاست.
  • «تَرى‏» [ پیامبر ببین ]، وقتی گروهی از مردم از ولایت بزرگتر فكری خود بیرون رفتند به چه سوء عاقبتی دچار شدند.
  • «تَرى» [ پیامبر ببین ]، مردم چگونه همراهی باطل را به همراهی با حق ترجیح می‌دهند.
  • «تَرى‏» [ پیامبر ببین ]، اعتقادات مردم در طول زندگی تا چه اندازه تغییر می‌كند. گروهی كه روزی همراه پیامبر زمانشان بودند؛ حال پشت به پیامبرشان كرده‌اند.
  • «تَرى» [‌پیامبر ببین ]، تأثیر نگاه تو در طول تاریخ به اهل دل بصیرتی عطا می‌كند تا آنان نیز مانند خداوند سبحان شر و بدی را به كل یك قوم و یك گروه نسبت ندهند؛ بلكه مانند آیه از «كَثیراً مِنْهُمْ» استفاده كنند. در توضیح با مثال می‌گوئیم شایسته نیست كه گفته ‌شود مردم فلان شهر چنین‌اند یا مردم چنان منطقه چنان هستند، بلكه اگر خصلت نازیبایی در منطقه‌ای رواج دارد گفته شود تعداد زیادی از مردم آن شهر یا آن منطقه گرفتار فلان تفكر یا عملكرد نازیبا هستند. قرآن می‌گوید: «كَثیراً مِنْهُمْ»؛ «تعداد زیادی از بنی‌اسرائیل گمراه شدند» همان گروهی كه روزی نزد حق از اعتبار و امتیاز خاصی برخوردار بودند حال به گمراهی كشیده شدند.
  • «مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذینَ كَفَرُوا» هم ضمیر غایب است به این معنا كه قوم بنی‌اسرائیل در گذشته مخاطب پیامبر زمان خود بودند؛ حال اصلاً در نزد حق حضوری ندارند تا مخاطب نماینده حق باشند بلكه غایب از نظر خداوند و ولّی زمان خویش‌اند.
  • «یتَوَلَّوْنَ» انتخاب سرپرست فكری در زندگی هر كس امر مهم و تعیین كننده‌ای است. آنان كه ولایت كفار را برگزیدند چه بد انتخابی كردند.
  • «یتَوَلَّوْنَ» دوستی بنی‌اسرائیل با كفار یك ارتباط ساده و ظاهری نیست؛ بلكه كفار بر آنها ولایت فكری دارند. باید دقت داشت گاهی ارتباط‌های عمیق و ریشه‌دار، تنها از یك ارتباط ساده و جزئی شروع می‌شود؛ اگر پشت پرده آن ارتباط سلامت فكری نباشد عاقبت فرد را به تباهی می‌‌كشد.
  • «مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذینَ كَفَرُوا»؛ «بنی‌اسرائیل ولایت كفار را بر خود پذیرفتند.» اگر «كفر» را در مقابل ناشكری بدانیم. كاربرد این قسمت از آیه در ارتباط با ما چنین می‌شود. هر یك از ما كه با افراد ناشكر و ناسپاس ارتباطی فراتر از ارتباط‌های ظاهری و صوری داریم گویا در حقیقت هم عمل ناسپاسی آنها را تأیید می‌كنیم و هم خود در گرداب ناسپاسی گرفتار شده‌ایم.
  • «لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ»؛ «چه بد ما تقدمی برای خود فرستاده‌‌اند» با توجه به دو آیه قبل بنی‌اسرائیل سه پیشینه بسیار منفی را پیش از خود فرستاده است . در آیه 78 سرپیچی از فرامین الهی، در آیه 79 سكوت در مقابل عملكرد اشتباه دیگران، در آیه 80 پذیرش ولایت كفار.
  • «لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ» بی‌توجهی هركس نسبت به عملكردش سبب اثرات سوء آن عملكردها می‌شود. آیات پشت سر هم بیان می‌كند. بنی‌اسرائیل ابتدا نسبت به فرامین الهی بی‌توجه شدند (صید ماهی روز شنبه) شاید گمان كردند كه سرپیچی از احكام عاقبت سویی ندارد؛ در حالی كه به محض گرفتار شدن به اولین خطوه (قدم‌ها و گام‌های اشتباه شیطان) گرفتار خطوات بعدی شدند. اشتباهاتی مانند سكوت در مقابل منكر دیگران و سپس مخالفت در برابر ولّی الله و سپس پذیرش ولایت كفار بر خود.
  • «لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ» حركت‌های مثبت و منفی هر كس در طول یكدیگر است این چند آیه می‌گوید: بنی‌اسرائیل ابتدا سرپیچی از فرامین الهی را شروع كردند، سپس در مقابل خطای دیگران، سكوت كردند و ثالثاً به سرپیچی از فرمان ولّی الله تن ‌سپردند و چه بد ما تقدمی برای خود فرستادند.
  • لام در «لَبِئْسَ» لام قسم است. خداوند با همه عظمت خویش قسم یاد می‌كند كه بد پیشینه‌ای «ما تقدمی» را انسان برای خود می‌فرستد.
  • «ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ» آنچه ما از پیش برای قیامت خود می‌فرستیم، دست آورد خود ماست. خدا در این آیه می‌گوید:‌ چه بد دست‌آوردی «ما تقدمی» را انسان برای خود می‌فرستد.
  • قیامت هر كس ساخته و پرداخته خود انسان است، با آنچه که او از پیش برای خود می‌فرستد.
  • «أَنْ سَخِطَ اللَّهُ» پذیرش ولایت كفار سبب خشم خداوند سبحان است.
  • «سَخِطَ اللَّهُ» خداوند با همه خدایی خویش در مقابل كسانی كه ولایت كفار را پذیرفته‌اند غضب می‌كند.
  • «وَ فِی الْعَذابِ» آنان با عملكرد خویش گرفتار عذاب دنیا و آخرت می‌شوند.
  • «خالِدُونَ» عذاب خداوند سبحان برای كسانی كه ولایت كفار را بر خود بپذیرند جاودانه است.

 

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مباركه المسد آيه 1

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *