تفسیر آیه 85 سوره مائده

قرآن در آیه 85 سوره مبارکه مائده می‌فرماید:

 

«فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنین‏»

« خداوند به خاطر این سخن، به آنها باغهایى از بهشت پاداش داد كه از زیر درختانش، نهرها جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است جزاى نیكوكاران!»

 

«فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا»

 

جزای انسان

 

آیات 86 و 85 سوره‌ی مباركه مائده در رابطه با جزای انسان سخن می‌گوید همچنان كه در جلسات قبل عرض كرده‌ایم كه افراد دو گروه‌اند: یا مؤمن‌اند و یا كافر هستند. به همین جهت این دو آیه از دو نوع جزا سخن می‌‌گوید جزایی برای مؤمنان و جزایی برای كافران.

مؤمنان همان نصاری بودند كه به حق ایمان آوردند و كافران یهود و مشركینی بودند كه از حق اعراض كردند. در آیه 85 جزاء‌ و پاداش نصاری مطرح می‌‌شود و در آیه 86 جزای یهود و مشركین واگو می‌‌شود.

حضرت حق از كلمه «اَثابَه» به معنای مجازات استفاده می‌كند تا برای هر دو گروه بیان دارد كه در پی كارهای شما مجازاتی قرار دارد.

 

پاداش یا مجازات خداوند برای گفته‌ها

 

ما بسیاری از اوقات بر روی گفته‌های خویش هیچ حسابی باز نمی‌كنیم و گمان می‌كنیم پاداش و عقوبت خداوند سبحان در پی كلمات ما پنهان نیست؛ اما آیه 85 از این حقیقت پرده بر می‌دارد كه نصاری فقط برای سخنی كه بر زبان راندند و گفتند ایمان آوردیم، از خداوند سبحان پاداش دریافت كردند.

به یقین شما خواهید گفت: سخنی پاداش دارد كه از محدوده زبان فراتر رود و از قلب برآید. ما در جواب عرض می‌كنیم سؤال شما منافاتی با حرف ما ندارد بله، ایمان باید قلبی باشد ولی همین ایمان قلبی باید ظهور لسانی و زبانی داشته باشد؛ زیرا مفسرین بسیاری گفتند که نصاری اقرار به حق كردند و اقرار عملی است كه بر زبان جاری می‌شود.

هر حركت صحیحی كه انسان انجام می‌دهد، بلافاصله از ناحیه حق پاداش خود را دریافت می‌دارد. عملكرد صحیح نصاری از طریق مجاری گفتار خودنمایی كرد. قرآن توجه می‌دهد برای گفتارتان حسابی جدای از رفتارتان باز كنید.

آیه كاملاً همین مطلب را بیان می‌دارد و می‌گوید: «فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا». خداوند سبحان نمی‌گوید بما عملوا  بلكه سخن از سخن و كلام است گفتار هر كس منشاء بسیاری از رفتارهای اوست گفتارها نمایانگر اعتقادات افراد است. گفتار نمایانگر شخصیت درونی هر فردی است.

از سوی دیگر باید گفت که گاهی اوقات عمل، چندان قیمتی و ارزشمند است كه خداوند سبحان خود با همه خدایی‌اش برای جزای عمل وارد میدان جزا می‌شود. مثلاً‌ در روایت آمده است كه خدا می‌گوید: «الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِه‏»[1] روزه از من است و من جزای آن را می‌دهم؛ اما روایات بسیاری نیز ذكر شده كه ملائكه پاداش عامل خیرات را می‌دهند مثلاً‌ در رابطه با زیارت اباعبدالله علیه‌السلام آمده است:

«یا رَبِ‏ هَذَا عَبْدُكَ‏ قَدْ وَافَى قَبْرَ ابْنِ نَبِیكَ ص- وَ قَدْ وَافَى مَنْزِلَهُ فَأَینَ نَذْهَبُ فَینَادِیهِمُ النِّدَاءُ مِنَ السَّمَاءِ یا مَلَائِكَتِی قِفُوا بِبَابِ‏ عَبْدِی فَسَبِّحُوا وَ قَدِّسُوا وَ اكْتُبُوا ذَلِكَ فِی حَسَنَاتِهِ إِلَى یوْمِ یتَوَفَّى قَالَ فَلَا یزَالُونَ بِبَابِهِ إِلَى یوْمِ یتَوَفَّى یسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ یقَدِّسُونَهُ وَ یكْتُبُونَ ذَلِكَ فِی حَسَنَاتِهِ- فَإِذَا تُوُفِّی شَهِدُوا جِنَازَتَهُ وَ كَفْنَهُ وَ غُسْلَهُ وَ الصَّلَاةَ عَلَیهِ وَ یقُولُونَ رَبَّنَا وَكَّلْتَنَا بِبَابِ عَبْدِكَ وَ قَدْ تُوُفِّی فَأَینَ نَذْهَبُ فَینَادِیهِمْ یا مَلَائِكَتِی قِفُوا بِقَبْرِ عَبْدِی فَسَبِّحُوا وَ قَدِّسُوا وَ اكْتُبُوا ذَلِكَ فِی حَسَنَاتِهِ إِلَى یوْمِ الْقِیامَة»[2]

وقتی كسی از زیارت اباعبدالله علیه‌السلام بر می‌گردد ملائكه تا درِ خانه‌اش با او همراه می‌شوند بدرقه‌اش می‌كنند و می‌گویند:

«ای خدا این بنده‌ی توست كه به زیارت قبر پسر پیامبرصلی‌الله‌علیه‌و‌آله رفته است و حال كه به خانه‌اش رسیده ما كجا برویم؟ ندایی از آسمان می‌آید: ملائكه‌ی من! بر درِ خانه بنده‌ام بایستید، تسبیح و تقدیس كنید و حسنات او را تا روز قیامت بنویسید زمانی كه او از دنیا می‌رود در تشیع جنازه، كفن كردن و غسل و نمازش شركت كنید. ملائكه می‌گویند: خدایا ما را بر در خانه‌ی عبدت موكل كرده بودی حال بعد از مرگش كجا برویم، خدای سبحان ندا می‌دهد: ای ملائكه‌ی من بایستید در كنار قبر بنده‌ی من تسبیح و تقدیس كنید و تا روز قیامت برای او حسنات بنویسید»

 

هر پاداشی كه خدای سبحان بدون وساطت وسائط در اختیار بنده قرار می‌دهد نمایانگر آن است كه فعل بنده بسیار عظیم بوده است كه خدا خود عهده‌دار پاداش او می‌شود. فعل نصاری، فعل بسیار عظیمی بوده كه خداوند سبحان می‌گوید: «فَأَثابَهُمُ اللَّهُ».

 

«جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»

 

یك سخن می‌تواند ثمره و نتایج فراوانی را در پی داشته باشد

 

در ادامه آیه آمده است: «جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ » جنات، جمع كلمه جنت است. خداوند سبحان از بهشت‌های فراوان برای نصاری سخن می‌گوید تا بیان دارد هر چند قول نصاری یك قول بوده است اما یك قول می‌تواند ثمره و نتایج فراوانی را در پی داشته باشد. قول و فعل می‌تواند تنها یك فعل و یك قول باشد اما اثرات بار شده بر آن بی‌اندازه باشد. این نكته در زندگی روزمره هر یك از ما بسیار كابردی و اساسی است؛ زیرا بسیار اتفاق می‌افتد كه ما می‌گوئیم که من فقط یك كلمه گفتم ، من فقط یك نگاه كردم ، من فقط یك قدم برداشتم اما هر یك از این موارد می‌تواند برای ما بهشت بسازد یا ما را به جهنم بكشاند. آیا خداوند از همان یك قدم، یك حرف ، یك فعل راضی است مانند یك حرف نصاری و یا از آن ناراضی است مثل عمل یهود، یك كلمه حرف نصاری آنان را برای همیشه در بهشت قرار داد و یك فعل یهود آن‌ها را برای همیشه از رحمت حق محروم كرد.

هر گفتار و یا عملی حداقل در سه لایه پیچیده است.

  1. لایه نیت
  2. لایه‌ای از گفتگو و فكر درباره آن نیت [ كه این ممكن است یك گفتگوی درونی باشد و اصلاً بروز خارجی نداشته باشد ].
  3. اجرای آن امر.

 

این حداقل لایه‌ها برای یك قول یا یك عمل است اما هیچ یك از چشم خداوند سبحان پنهان نیست و خداوند در پاداش این مراتب جنات را به بنده خود عطا می‌كند.

 

مراتب جنات

 

حضرت امام خمینی رحمةالله‌علیه‌ در بحث معاد مطرح می‌كنند که بندگان در قیامت بهشتی برای اعتقادیات و بهشتی برای خلقیات و بهشتی برای اعمالشان دارند اما بهشت اعتقادیات وسیع‌ترین بهشت است. آن بهشتی كه شما وصف آن را در قرآن می‌خوانید «…وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏…»[3]، این بهشت اعمال است كه كوچك‌ترین بهشت است.

بهشت نیت و اعتقادات صحیح وسیع است و محدودیتی ندارد. مثلاً آن كس كه نیت عمل خیر مانند نیكی كردن به دیگران،‌ انفاق،‌ ایثار و … دارد  و تنها حضرت حق از نیات او با خبر است و این نیت‌ها محدودیتی ندارد، از این رو پاداش‌های آن نیز محدودیت ندارد. انسان ظاهراً‌ فكر می‌كند كار كوچكی انجام می‌دهد و ارزشی ندارد (البته امر درست همان است كه بنده اعمال خیر خود را كوچك و حقیر ببیند)، اما خداوند چنین به اعمال و نیات بندگان نگاه نمی‌كند. آنچه به نظر بنده حقیر است از نظر خدای كریم بسیار بزرگ است كه در مقابل آن نه یك جنت كه جنات به بندگانش عطا می‌كند. بسیاری از الطاف خداوندی تنها به دلیل نیت‌های صحیح و یا یك قول صحیح است و ربطی به فعل افراد ندارد.

 

چرا جنات به صورت نكره آمده است؟

 

در آیه كلمه جنات نكره آمده است، نكره بودن عبارتی دلیل بر بی‌اندازه بودن آن است. به این معنا كه خدای سبحان در مقابل فعل نیك،‌ قول صحیح و اعتقاد خالص لذت‌ها و سرورهای بی‌اندازه‌ای را برای بنده‌اش تدارك دیده است. جنات نكره است زیرا ظرف محدود عالم ماده توانایی سخن گفتن از آن را ندارد، بلكه بندگان باید به آخرت منتقل شوند تا نامحدود بودن جنت را دریابند.

این قانون خداوند تنها اختصاص به قیامت ندارد بلكه خدای سبحان بابت اعتقادات و اعمال و نیات صحیح در همین عالم هم جنت علم و معرفت را در اختیار افراد قرار می‌دهد. علم و معرفت، برای آنان كه با وادی علم آشنا نیستند، لذتی ندارد اما خدای سبحان این جنات را در اختیار اهل عمل و اهل علم و معرفت قرار می‌دهد.

 

«مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار» یعنی نهر معرفت و كمال

 

قرآن معمولاً‌ هرگاه بحث جنت را مطرح می‌كند از عبارت «مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار» سخن می‌گوید. تفاسیر عرفانی در رابطه با نهر می‌گویند: نهر همان نهر معرفت و كمال است كه از سوی حضرت حق در اختیار بنده قرار می‌گیرد. از ویژگی‌های اصلی نهر حركت كردن و جریان داشتن است، هر لحظه معرفت قبلی می‌رود و معرفت جدید نصیب بنده می‌شود، هر لحظه كمال قبلی گذر می‌كند و كمال جدیدی به انسان می‌رسد. همه چیز در شعاع نور الهی تازه و نو و جدید است.همچنین می‌توان گفت که نهر آبی است كه همیشه جریان دارد یعنی الطاف حضرت حق همیشه در جریان است، فقط كافی است بنده اراده به سر نهر رفتن را داشته باشد. الطاف خداوند سبحان هیچ گاه تكراری نیست هر كدام می‌گذرد و نعمت بعدی جای آن را پر می‌كند، همچنان كه آب می‌گذرد آب‌های در پی آمده جای آن را پر می‌كنند.

 

مؤمن در دنیا هم در بهشت است

 

در ادامه آیه آمده است: «خالِدینَ فیها»، آنان كه صاحب اعتقادات صحیح هستند، چون در مسیر حق استقامات داشته‌اند در دنیا، در بهشت حق هستند و در آخرت نیز از لذت وصل برخوردارند. بهشت دنیا منظور آرامش و اطمینان خاطری است كه حضرت حق برای آنان تدارك می‌بیند.

خالد به معنای جاودانه است شخصیت وجودی آنان به چنان ارتقاء و كمالی دست می‌یابد كه از محدود زمان و مكان فراتر می‌روند، از قیود تاریخ و جغرافیا می‌گذرد و ماندگار می‌شود. همچنان كه آیه اشاره می‌كند نام این گروهی از نصاری برای همیشه ماندگار شده است. آنان سالیان پیش از دنیا رفته‌اند اما هنوز نامشان در میان اهل دل زنده است، زنده‌دلان از فرامین قرآن مشق می‌كنند و چون به قرآن مراجعه كنند از نصاری سخن به میان می‌آید.

 

اثرات خیرات

 

كاربرد عملی این قسمت از آیه در زندگی هر یك  از ما آن است كه چون دست به كار خیر یا قول خیر می‌زنیم اثر آن قول و فعل تا هر زمان كه باقی باشد خیرات آن به ما می‌‌‌رسد، چه اینكه در دنیا باشیم و یا از دنیا رفته‌ باشیم. نگاه به زندگی علمای ربانی این نكته را بیشتر روشن می‌كند. به عنوان مثال شیخ انصاری سال‌ها است از دنیا رفته اما نام ایشان هنوز بر زبان هر طلبه هست.

همچنان كه همیشه عرض كرده‌‌ایم آیات برای هر خواهان معرفتی پیام دارد و پیام این قسمت از آیه برای ما آن است كه اعمال و اقوال ما را ماندگار در بهشت یا ماندگار در جهنم می‌كنند.

 

«وَ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنین»

 

محسنین چه کسانی هستند؟

 

و در پایان آیه آمده است «جَزاءُ الْمُحْسِنین»، این جاودانگی در بهشت پاداشی است كه به محسنین داده می‌شود. محسن منظور كسانی هستند كه به شهود رسیده‌اند یعنی پرده و حجاب‌های میان آنان و معبود مرتفع شده است.

 

در روایات هست که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرماید:

«أن تعبد الله كأنك تراه فإن لم‏ تراه‏ فإنه يراك»،[4]

«خدای سبحان را به گونه‌‌ای بندگی كن كه گویا او را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی،‌ حتماً‌ او تو را می‌بیند»

آن كس كه به این جایگاه برسد در بهشت وصل خواهد بود.

یكی از مفسرین سخن زیبایی را می‌گویند و می‌فرمایند که فرقی نمی‌كند بنده در حضور باشد یا در محضر، حرف آن است كه بنده به جایی برسد كه در مسیر وصل استقامت داشته باشد. اگر محسن، محسن است از آن رو است كه از جاده و مسیر حق‌پرستی خارج نشده است، این حضور و محضر موجب توانمندی انسان است.

 

پیام‌های آیه

 

  • در فراز «فَأَثابَهُمُ اللَّهُ» حرف [ف] برای فوریت امری بكار می‌رود. در این آیه بدین منظور است كه خداوند سبحان فوراً‌ پاداش نصاری را می‌دهد. قانون خدای حكیم عام است هر كس دست به كار خیری‌ بزند خداوند سبحان فوراً‌ پاداش او را می‌دهد.
  • «أَثابَ اللَّهُ» یعنی جزا و پاداش واقعی تنها به واسطه خدا پرداخت می‌شود، و گفتار نصاری چندان خداپسندانه بود كه، خداوند با همه خدایی خویش پاداش آنان را عطا می‌كند.
  • معمولاً روایت بر اذكار زبانی زیاد تكیه می‌كنند شاید به آن جهت است كه آنچه بر زبان می‌آید در قلب اثر می‌كند، زبان ذاكرِ، قلب را خاضع می‌سازد «بِما قالُوا».
  • آنان كه از بهشت‌های خداوندی بهره‌ می‌برند نگران امور خویش نیستند؛ زیرا در این جنات آنان بر سر سفره میزبانی هستند كه خداوند سبحان میزبان آن است «جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ».
  • رسیدن به جنت امری است كه توسط خود افراد فراهم می‌گردد [هر چند كه به كمك حضرت حق است] اما انسان باید اراده رسیدن به جنات را داشته باشد تا خداوند آن را ممكن كند. آن كس كه از علم و معرفت الهی بهره‌ نبرده و نمی‌خواهد ببرد به یقین به جنت وصل نمی‌رسد.
  • درباره این قسمت «مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار» می توان گفت:
  1. نهر، آبی در حركت و در جریان است خداوند در این بهشت هر لحظه بنده خویش را در دنیا و یا در آخرت از نعمت جدید برخوردار می‌سازد.
  2. نهر، از سر چشمه‌ای خاص آغاز می‌شود این سر چشمه در عالم بندگی ما خداست وقتی سر چشمه خداست هیچ نعمتی پایان نمی‌یابد.
  3. نهر، معمولاً‌ به دریا می‌پیوندد. دریای و اقیانوس علم و معرفت حضرات معصومین علیهم‌السلام هستند آن كس كه با نهر معرفت الهی همراه شود به اقیانوس آن می‌رسد.
  4. آب نهر به هر كجا نفوذ كند و برسد آن جا را سر سبز می‌كند بنده‌ای كه از نهر معرفت الهی متمتع ‌شود در هر كجا قرار می‌گیرد برای اطرافیان خویش شادابی و نشاط می‌آورد. چنانچه در محضر عالم ربانی قرار بگیرید از حضور در محضر ایشان خسته نمی‌شوید چون هر لحظه علم و معرفت جدیدی به شما می‌رسد و روح تشنه شما سیراب می‌گردد.

 

  • «خالِدینَ فیها» یعنی علم و معرفت الهی، انسان را نزد حق جاودان و ماندگار می‌سازد؛ زیرا علم و معرفت اگر حقیقتاً‌ الهی باشد موانع و حجاب‌های میان بنده و مولی را مرتفع می‌سازد و بنده را برای همیشه در حضور حق قرار می‌دهد.
  • «ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنین» این جزای كسانی است كه به شهود رسیده‌اند جنات جمع مكسر است و جمع لفظی است كه تعداد آن از دو بیشتر است تا بی‌نهایت می‌تواند ادامه داشته باشد. خدای رحیم به یقین برای محسنین جنات بی‌پایان قرار داده است كه فقط محسن از آن آگاه خواهد شد.
  • «وَ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنین» این بهشت‌ها خاص و تافته جدا یافته است فقط مخصوص كسانی است كه حجاب میان آنان و مولایشان مرتفع شده باشد.

 

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] بحار الأنوار، ج‏ 93، ص 254

[2] كامل الزيارات، النص، ص 208

[3] سوره مبارکه حدید، آیه 21

[4] روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج ‏13، ص 13

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *