سوره مبارکه نساء، آیه 100
«وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا »
«و هر كه در راه خدا هجرت كند در زمين اقامتگاههاى فراوان و گشايشها خواهد يافت و هر كس [به قصد] مهاجرت در راه خدا و پيامبر او از خانهاش به درآيد سپس مرگش در رسد پاداش او قطعا بر خداست و خدا آمرزنده مهربان است»
هجرت
قرآن کریم میفرماید هرکس هجرت کند از تنگنا رها میشود و به وسعت و فراخی دست مییابد. هجرت ابتدا رها کردن است و سپس حرکت. مفسرین هجرت را تنها هجرت مکانی تعبیر نکردهاند و معتقدند جدایی از عادات و نیات و اعمال و اخلاق و… نادرست نیز هجرت محسوب میشود.
از تو حرکت از خدا برکت
این تصور که حرکتهای ما اثری به دنبال ندارد بسیار اشتباه است. یکی از تفکرات ناصحیح این است که هجرت و حرکت برکتی به دنبال ندارد. در تفکر صحیح هر حرکتی نه تنها سبب رهایی از تنگنا و رفع مضیقه میشود بلکه برکتی خاص به دنبال دارد.
قرآن کریم تنها شرط ایجاد فراخی و گشایش را حرکت ذکر کرده بی آنکه قیودی همچون سن و سال، حسن سابقه و … را برای ان در نظر گیرد ،کافی است بنده حرکت و هجرت کند و از توان و نیرویش استفاده نماید.
اثر فوری
حرکت نمادی از توانمندی و عدم عجز است و فوراً موجب گشایش میشود (خدای سبحان نفرمود «ثم یجد» تا دلالت بر تأخیر کند بلکه فرمود «فیجد» که دال بر فوریت است) مشروط به آنکه در مسیر شریعت صورت گیرد و از میل و سلیقه شخصی دور باشد. تحسین حرکت کنندگان و همدلی با آنان تا زمانیکه فرد خود حرکت نکند هیچ اثری را به دنبال ندارد همانند اینکه انسان به شهدا غبطه بخورد اما خود هیچ اقدامی برای ادامه راه آنان نکند.
یافتن آثار
یکی از آثار حرکت ان است که حرکت کننده خود به تحولاتی که مییابد و برکاتی که به آن نایل میشود و توفیقاتی که با او همراه میگردد و فراخیای که از آن بهره میبرد پی میبرد همچنانکه در آیه از فعل «یجد» به معنی یافتن استفاده کرده است. این آثار از آن روست که در حرکت، انسان همراه با همراهانی چون انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین و…میشود؛ همراهانی که بهترین همراه هستند و بیشترین مدارا را با همراه خود میکنند. در حرکت آنچه شایان توجه است اقدام به حرکت و شروع آن است، گرچه رسیدن به مطلوب حاصل نشود. قرآن کریم به این مهم اشاره کرده و میفرماید:«وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا » یکی از مصادیق آیه، سحره فرعون هستند که چهل سال در خدمت فرعون بودند و یکباره متحول شدند، آغاز روز ایمان آوردند و پایان روز به شهادت رسیدند.
اجر الهی به چه چیز تعلق می گیرد؟
یکی از تصورات نادرست این است که پاداش الهی فقط در برابر عمل است، حال آنکه پاداش الهی تنها در قبال عمل نیست تا هرکس که فاقد عمل باشد اجری نبرد و پاداشی دریافت نکند، بلکه اگر فرد تنها قصد و تصمیم بر امری صحیح داشته باشد به مجرد این قصد نیز از پاداش حق بهره میبرد؛ زیرا آنچه مهم است حرکتی صحیح است با شیوه ای صحیح به همین جهت است که اگر کسی پای در راه نهد و قصد بندگی کند اما اجل او را مهلت ندهد نزد خدای سبحان مأجور است گرچه هنوز بندگی در عرصه عمل از او ظاهر نشده باشد.
خانه نفس
بعضی از مفسرین «بیت» را در «یخرج من بیته» خانه نفس تعبیر کرده اند و فرموده اند هرکس از خانه نفسش خارج شود از اجر الهی برخوردار خواهد
سوره مبارکه نساء، آیه 95
«لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا »
«مؤمنان خانهنشين كه زيانديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مىكنند يكسان نمىباشند خداوند كسانى را كه با مال و جان خود جهاد مىكنند به درجهاى بر خانهنشينان مزيت بخشيده و همه را خدا وعده [پاداش] نيكو داده و[لى] مجاهدان را بر خانهنشينان به پاداشى بزرگ برترى بخشيده است »
حرکتکنندگان ترجیح دارند
نباید تصورکرد تمام بندگان در یک درجه قرار دارند، گرچه تمام افرادی که در مسیر بندگی قرار دارند دارای امتیازند اما قرآن کریم میفرماید خدای سبحان مجاهدین را بر قاعدین ترجیح داده است: «فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»
تفاوت مجاهدین و قاعدین آن است که کسی که در عرصه بندگی تلاش میکند در حقیقت ادعای حبّ خود را در عرصه حبّ به مولا صادقانه نمایان میکند، در مقابل آن کس که دم از حبّ میزند ولی برای اظهار محبتش تلاشی نمیکند و تنها حبّ لقلقه زبانی اوست مدعیای بیش نیست.
اگر طالب اجر و پاداشیم بدانیم هرگز بدون جدّ و جهد دست یافتنی نیست و باور کنیم تلاش امری است مطلوب نزد حق و کسالت امری است مطلوب شیطان.
سوره مبارکه نساء ، آیه 104
«وَلاَ تَهِنُواْ فِي ابْتِغَاء الْقَوْمِ إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَ يَرْجُونَ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا »
«و در تعقيب گروه [دشمنان] سستى نورزيد اگر شما درد مىكشيد آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مىكشيد درد مىكشند و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند و خدا همواره داناى سنجيدهكار است»
تفاوت مؤمنین و غیرمؤمنین در چیست؟
ظاهر آیه پیرامون جنگ است. قرآن کریم خطاب به مؤمنین میفرماید مبادا در عرصه مبارزه سست شوید و به غلط تصور کنید تفاوتی میان شما و بیدینان نیست.
تفاوت مؤمنین و غیرمؤمنین در یک امر است، مؤمنین امیدوار به رحمت حق هستند، از همین رو افق زیبایی از آینده برای خود ترسیم میکنند و هرگز خود را ناکام نمیانگارند و علیالدوام انتظار گشایش و فرج دارند، اما غیرمؤمنین از آنجا که خداوند را باور ندارند هیچ پناهگاه و مأمنی ندارند و به همین جهت آینده را نازیبا ترسیم میکنند و برای خود ناکامی را تصور میکنند.
بیدین از لحاظ روانی تأمین نیست و تعلق به هیچ جا ندارد و دستگیرهای ندارد که در مشکلات دست به آن بگیرد و توجه به جایی نمیتواند داشته باشد و مشکلات به او آسیب وارد می کند.
تاریخ جلسه : 98/10/29 ـ جلسه 17
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»