توانمندی ـ بخش اول

مقدمه

 

نهج البلاغه، مجموعه سخنرانی‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. حضرت در فرمایشات گهربار خویش، جزئیات امور مختلف را بیان نموده و بینش افراد را افزایش می‌دهند.

 

تبیین ضرورت بحث

 

توانمندی، حقیقتی در ذات انسان

 

افراد در هر جایگاه و موقعیتی، نیازمند توانمند شدن و توانمند بودن هستند؛ زیرا فطرت انسان از ضعف گریزان و خواهان توانایی است. اگر انسان بخواهد بر اساس فطرت خویش زندگی نماید؛ می‌بایست همواره از ضعف و ناتوانی به سوی قوّت و توانایی حرکت کند بنابراین ضروری است با عوامل توانمندی آشنا شده تا به مطلوب خویش دست پیدا کند.

 

یک پرسش

 

شاید این پرسش در ذهن ایجاد شود که اگر قدرت در ذات انسان است؛ چگونه در قرآن کریم بیان شده:

«وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفا»[1]

«انسان ناتوان خلق شده است»

پاسخ آن است که انسان در محضر خدای سبحان که قدرت لایتناهی دارد؛ ناتوان است. به بیان دیگر، انسان با وجود همه توانمندی‌ها از آن جهت که مخلوق است؛ در برابر خالق خویش ناتوان جلوه می‌کند. اما از بُعد دیگر، خداوند، خمیره انسان را بر قوت سرشته است و او را در جایگاه خلیفةاللهی قرار داده است.

بنده، به نیکی می‌داند که هر آن چه قدرت دراختیار اوست تنها از ناحیه خدای سبحان می‌باشد و به این حقیقت اقرار می‌نماید:

«أنا ضَعیفُ الّذی قَوَّیتَه»[2]

«من آن ناتوانی هستم که تو او را قدرت بخشیدی»

بنابراین قدرت در ذات انسان قرار دارد اما به دلیل عدم آگاهی، عواملی موجب کاهش این توانایی خدادادی شده است، گاه ضعف و عجز چنان بر فردی حاکم شده که گمان می‌کند ضعیف بودن، امری عادی است اما با دقت نظر در آموزه‌هایی دینی، این نکته به دست می‌آید که خدای سبحان انسان را توانا آفریده و اگر در شرایطی ناتوانی بر وی عارض شود؛ می‌تواند با به کارگیری راهکارهای افزایش توانمندی، قدرت سابق خویش را به دست آورد.

 

مِثلِ خداوند

 

یکی دیگر از عواملی که انسان را برای تلاش در راستای توانمندی ترغیب می‌کند آن است که انسان توانا، متصف به صفت خداوند است. یکی از اسامی خدای سبحان «قوی»[3] است و توانمندی، انسان را هم‌نام پروردگار می‌نماید. قرار گرفتن در محضر پروردگار و قرب به آن ذات قدرتمند، توانایی بنده را افزایش می‌دهد.

 

ناتوانی در شریعت، ممدوح یا مذموم؟

 

در مسیر شریعت، بنده ناتوان نه تنها صاحب امتیاز نیست بلکه مورد سرزنش قرار می‌گیرد. به بیان دیگر، ناتوانی و ضعف، توجیه مناسبی برای ناکامی‌ها نیست:

«إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّئهُمُ الْمَلَئكَةُ ظَالِمِى أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ  قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فىِ الْأَرْضِ  قَالُواْ أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتهاجِرُواْ فِیهَا…»[4]

«همانا كسانى كه فرشتگان، جانشان را مى‌‏گیرند، در حالى كه بر خویشتن ستم كرده‌‏اند، (فرشتگان) از آنان مى‏‌پرسند: «شما در چه وضعى بودید؟» گویند: «ما در زمین مستضعف بودیم (و به ناچار در جبهه‏ كافران قرار داشتیم)» فرشتگان (در پاسخ) گویند: «مگر زمین خداوند گسترده نبود تا در آن هجرت كنید؟» آنان، جایگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است»

در این آیه، گفتگوی فرشتگان با برخی از جهنمیان، بیان شده است. جهنمیان علت عاقبت سوء خود را ضعیف بودن می‌دانند اما فرشتگان این امر را توجیه مناسبی ندانسته و به آنان یادآور می‌شوند که خدای سبحان، امکان حرکت و هجرت از ضعف به سوی قدرت را در اختیار آنان نهاده بود اما ایشان خود، نخواستند که توانمند شوند.

به علاوه، با بررسی عناوین زیبا و ارزشمندی که ممکن است بر هر انسانی قرار گیرد؛ این نتیجه به دست می‌آید که در بطن هر یک قدرت و توانمندی نهفته است. برای مثال

  • مؤمن، فردی است که توانایی پذیرش ایمان و حفظ آن را دارد.
  • متقی، فردی است که توانایی انجام واجبات و ترک محرمات را دارد و در مبارزه با هوای نفس پیروز است.
  • صابر، فردی است که توانایی مقاومت در برابر مشکلات را دارد.
  • صالح، فردی است که توانایی انجام اعمال شایسته و نیکو را دارد.
  • مجاهد، فردی است که توانایی رویارویی با دشمن و دفاع از دین و سرزمین خود را دارد.
  • و …

بنابراین، زمانی که توانمندی‌های فرد – در هر قالبی- بروز و ظهور پیدا می‌کند؛ مستوجب پاداش و اجر الهی قرار می‌گیرد. ضعیف بودن مانعی برای رسیدن به مقامات عالیه و پاداش الهی است.

همچنین، در زیارت آل‌یس به محضر امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه عرضه می‌داریم:

«وَ نُصْرَتِی مُعَدَّةٌ لَكُم‏»[5]

«یاری‌ام برای شما آماده است»

انسان برای یاری امام خویش لازم است در جنبه‌های گوناگون توانمند باشد.

در تعاملات اجتماعی نیز، انسانِ ضعیف مورد ستایش قرار نمی‌گیرد، لذا لازم است که افراد نسبت به ضعف یکدیگر بی‌تفاوت نبوده و اطرافیان را بر کسب توانمندی ترغیب نمایند.

 

توانمندی، مسیر رسیدن به رضایت

 

ریشه اصلی بسیاری از ملالت‌ها و اندوه‌ها ناتوانی است. ناتوانی، موجب ناکامی شده و نارضایتی را در پی دارد. فرد ناتوان، ارزش شخصیتی خویش را از دست داده و منزوی می‌شود، بنابراین توانمندی، مسیر رسیدن به موفقیت و در نهایت رضایتمندی و سرور است و هر چه بر توانمندی فرد افزوده شود؛ رضایت و نشاط بیشتری زندگی او را در بر می‌گیرد.

 

انواع توانمندی

 

توانمندی، در ابعاد و اشکال گوناگون ظاهر می‌شود مانند توانمندی علمی، اخلاقی، عبادی، ارتباطی، عاطفی، مالی و… بنابراین در این بحث، امری جامع بررسی می‌شود. هر یک از افراد ممکن است از برخی توانمندی‌ها بهره‌مند و از برخی دیگر محروم باشد؛ برای مثال

  • شخصی تحصیلات عالیه داشته اما در برقراری ارتباطات اجتماعی ناتوان است.
  • شخصی توانایی برقراری ارتباطات سالم اجتماعی را داشته لکن در برابر قوای نفسانی خویش ناتوان است.
  • و…

مقصود و مطلوب، کسب توانمندی در همه ابعاد است، البته لازم به یادآوری است بنده، خواهان توانمندیی است که آسیب‌زا نباشد یعنی او را گرفتار عُجب، کبر و غرور نکرده و باعث ظلم او به دیگران نشود. توانمندی که تنها به اذن و اراده خدای سبحان، در اختیار وی قرار می‌گیرد:

«لاحَول ولا قُوة الّا بالله العَلیّ العَظیم»

«هیچ قدرت و قوتی وجود ندارد مگر از ناحیه خدای بزرگ بلندمرتبه»

 

در این بحث، دو بخش قابل بررسی است:

  1. عوامل توانمندی انسان. چه راهکارهایی انسان را توانا می‌سازد؟
  2. علائم توانمندی انسان. چه ویژگی‌هایی نشان‌دهنده توانایی است؟

در بستر نهج‌البلاغه و در بخش حکمت‌ها، به بررسی راهکارها و نشانه‌های توانمندی می‌پردازیم:

 

غیبت، دست و پا زدن فرد ناتوان!

 

«الْغَیبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ»[6]

«غیبت، تلاش ناتوان است»

در این فرمایش، یکی از علامات فرد ناتوان بیان شده است که کمتر مورد توجه افراد قرار می‌گیرد. بدگویی از فردی در عدم حضور او نشانه ناتوانی و ضعف شخصیتی گوینده است؛ در صورتی که برخی از افراد، غیبت کردن را نشانه شجاعت دانسته و گاه آن را به عنوان راهی برای تخلیه هیجانی قلمداد می‌کنند. باید توجه داشت غیبت کننده، ناتوان از برقراری ارتباط صحیح است!

در مقابل، فردی که در ارتباطات اجتماعی توانمند است؛ در مواجهه با طرف مقابل دلخوری خود را در قالب برخوردی سالم و صمیمانه، به همراه کلماتی محبت‌آمیز و مؤدبانه بیان می‌کند تا مشکل برطرف شود. او به خوبی می‌داند غیبت، مشکل را گسترده کرده و دلخوری را بیشتر می‌کند.

بر این اساس لازم است افراد شخصی را که قصد غیبت کردن دارد؛ به برقراری ارتباط سالم با فردی که مورد غیبت واقع می‌شود(غیبت شونده) ترغیب نمایند و به او بیاموزند غیبت، راه‌حل مناسبی برای رفع دلخوری از دیگران نیست!

از حضرت امیرالمومنین علیه السلام که یدالله و نماد قدرت الهی هستند عاجزانه درخواست می‌کنیم ما را در مسیر توانمندی یاری نمایند.

 

 

تاریخ جلسه: 1399/7/7 ـ جلسه اول

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه نساء، آیه28

[2] مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی

[3] مفاتیح الجنان، دعای مجیر

[4] سوره مبارکه نساء، آیه97

[5] مفاتیح الجنان، زیارت آل‌یس

[6] نهج البلاغه(مرحوم فیض الاسلام)، حکمت453

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *