جلسه تفسیر ماه رمضان جزء چهارم ـ 1396

عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که در چهارمین روز در این ضیافت توفیق حضور در محضر کلام وحی را نصیب‌مان فرمود، بر این باوریم که ماه رمضان کوه طوری است که خدای سبحان به تک‌تک بندگان خطاب می‌کند:

«وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ‏»[1]

 اعتراف می‌کنیم: فقط به واسطه فضل خداوند، در این ضیافت توفیق حضور نصیبمان شده است و الا هیچ یک از ما استحقاق ورود را نداشتیم.

در چهارمین جزء قرآن کریم به حول وقوه حضرت حق به بعضی از آیات ابتدایی سوره مبارکه نساء اشاره می‌کنیم.

 

خداوند سبحان در سوره مبارکه نساء، آیه 1 می‌فرماید:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا»

«اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را (نيز) از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به (نام) او از همديگر درخواست مى‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است»

 

معانی خطاب «يَا أَيُّهَا النَّاس»

در آغاز سوره خطاب «يَا أَيُّهَا النَّاس» ذکر شده است. این عبارت هم دارای بار مثبت است و هم بار منفی.

 

برای بار منفی این خطاب چند معنا ذکر شده:

 

«يَا أَيُّهَا النَّاس» خطاب عامی است به کسانی که گرفتار نسیان شدند و اصلشان را فراموش کردند و از یاد برده‌اند:

 زکجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

«يَا أَيُّهَا النَّاس» یعنی ای کسانی که بنی‌آدم هستید (چون ادامه آیه بحث آدم و خلقت است) و اکنون آدمیزاد بودن و انسانیّت خود را فراموش کردید و تکریمی که نصیب پدرتان حضرت آدم (بالاصالة) و نصیب شما (به تبع) شد را از یاد برده‌اید.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» یعنی ای کسانی که در عهد ازل جمال حق را مشاهده کردید و کلام او را شنیدید ولی هردو را از یاد بردید و اکنون نه جمال او را به خاطر دارید و نه کلام او را به خاطر دارید.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که موثر بودن حق را از یاد برده و فراموش کردید در عالم تنها موثر خداوند سبحان است پس بندگان را اسبابی از جانب حق نمی‌دانید و گمان می‌کنید آنان مستقلاً اثر گذارند.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که خداوند را فراموش کردید و گرفتار عالم دنیا شدید، خداوند شما را فراموش نکرده به همین دلیل شما را مخاطب قرار داده است.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که فراموش کردید درخواست والایی (غیر مادی) از خداوند داشته باشید و در عوض درخواست امور متعالی وقتی نزد خداوند می‌آیید از او پست‌ترین امور را طلب می‌کنید و فراموش می‌کنید که در حریم قدسی امکان دریافت بالاترین کمالات برایتان وجود دارد از همین رو طالب پست‌ترین امور هستید.

لطف خدای سبحان به قدری زیاد است که این گروه را با تمام نسیان و فراموش کاری مورد خطاب قرار می‌دهد.

 

برای بار مثبت این خطاب چند معنی ذکر شده:

 

«يَا أَيُّهَا النَّاس» مطابق این معنا «ناس» به معنای نسیان است اما نسیان نسبت به غیر خدا، ای کسانی که چنان با خداوند مانوس شدید که توجهی به غیر او ندارید.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که انس با خدای سبحان دارید شما سابقا نیز همت متعالی داشتید و به دلیل آن انس مورد تکریم بودید.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که مانوس با خداوند هستید و غیر او را فراموش کردید، مبادا به وسیله او مغرور شوید و اطمینان خاطر پیدا کنید و گمان کنید هرگز مورد عتاب و تادیبی از جانب حق قرار نمی‌گیرید و از جلوه جلال حق غافل باشید.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» خطابی به تمام کسانی است که سابقه عبادت دارند و اکنون مشغول عبادتند، عبادت مردم به سه دسته است عوام، خواص و خواص الخاص، که خطاب آیه هر سه را در بر می‌گیرد.

 

خداوند را از خداوند درخواست کنید

 

«حُبِّي لَكَ شَفِيعِي إِلَيْك‏»[2]

هرکس فقط طالب خداوند باشد خدای سبحان خیر دنیا و آخرت را به او عطا می کند.

 

معانی تقوا

 

«اتَّقُواْ رَبَّكُمُ» در محضر رب خود تقوا داشته باشید.

تقوا معانی مختلفی دارد:

تقوا به معنی پرهیز از مخالفت است که پایین‌ترین رتبه آن تقوا در اعتقادات و پرهیز از شریک قرار دادن برای خداوند است، به عنوان مثال اگر بنده با آنکه در محضر رب قرار دارد از دیگری درخواست کند و یا به دیگری تعلق داشته باشد و از غیر خدا درخواست کند شریکی برای خداوند قرار داده و تقوا نداشته است.

تقوا به معنای پرهیز از معصیت و گستاخی در محضر حق است.

تقوا پرهیز از انجام طاعت با نیّتی غیر خالصانه و یا بدور از شوق و رغبت است.

تقوا پرهیز از این است که حب و تعلق و اشتغال به غیر حق در وجود بنده راه پیدا کند.

تقوا پرهیز از این است که بنده در حضور حق مرتکب بی‌ادبی و مخالفتی شود و برای غیر او وجودی قائل شود.

عارفی به نام جنید است که یکی از شاگردانش می‌گوید در محضر او بودیم خانمی با همسرش وارد شد، گفت: نمی‌توانم پوشیه‌ام را بالا بزنم اما از حسن و کمال و حسب و نسب به گفته همتایان خود برتر هستم اما همسرم عجوزه‌ای بسیار نازیبا را برگزیده است آیا شایسته نیست من از این کار ناله و فغان سر دهم؟ جنید فریادی کشید و بیهوش شد، وقتی به هوش آمد گفت: خداوند قصد داشت به من بگوید با وجود کمال، جمال، بهاء و کبریایی و… من چگونه تعلق به غیر من پیدا می‌کنی؟!

 

«رَبَّكُمُ»:

خداوند پرورش دهنده بندگان است و دائماً عیوب و نواقص بندگان را مرتفع می‌سازد و آنان را به کمال می‌رساند و بهترین روزی‌ها را به آنان عطا می‌کند و… .

خداوند با آنکه عالم به نقص بندگان است اما ربوبیّت خود نسبت به آنان را به همگان اعلام می‌کند و اجازه بقای نقص بندگان را نمی‌دهد و آنان را پرورش می‌دهد و تربیت‌شان را بر عهده می‌گیرد و همانطور که از جانب بندگان عبودیّت جریان دارد از جانب حق نیز ربوبیّت جریان دارد.

 

«الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ»

نسبت به خداوندی تقوا کنید که شما را از یک وجود آفریده است و همانطور که پدرتان آدم را تکریم کرده و او را مورد تعلیم خود قرار داده شما را نیز از همان گل آفریده است، بنابراین خلقت اولیه‌تان کامل است و به دلیل این خلقت اولیه میان تک تک شما رابطه اخوت و برادری برقرار است زیرا همگی از یک پدر سرشته شده‌اید. پدرتان خلیفة الله بود، شما نیز فرزندان آن پدر هستید.

بعضی از مفسرین می‌گویند: منظور از نفس واحده وجود مقدس پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌واله، قلب عالَم و قطب عالَم است، همان کسی که اول مخلوق خدای سبحان وجود مقدس اوست همچنانکه در مواضع مختلف به این امر اشاره شده:

  • «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي‏»[3]
  • «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْل‏»[4]
  • «وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوس‏»[5].

 

آدم به چه معناست؟

 

خداوند می‌فرماید: ای بندگان! شما را از آدم آفریدیم.

آدم دومعنا دارد:

«ادیم» یعنی گندم گون

«آدم»، همان «ادوام» است که نسبت به آن قلب صورت گرفته است به این معنا که پدرتان دائماً به خداوند توجه داشت، چرا شما گرفتار نسیان شدید، پدرتان یک لحظه غفلت کرد و بابت آن غفلت دویست سال گریه کرد تا به جایگاه اصلی‌اش بازگردد. شما با این میزان غفلت چه خواهید کرد؟

یکی از مفسرین می‌گوید: خدای سبحان می‌فرماید: من شما را آفریدم زیرا شما را دوست داشتم و می‌خواستم شما نیز مرا دوست داشته باشید، همچنانکه در حدیث قدسی آمده است:

«كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ أَنْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِاعْرَفَ‏»

 من شما را آفریدم تا خودم را به شما معرفی کنم و شما محب من شوید، اکنون چرا عاشق  دنیا شدید و توجه به غیر من می‌کنید؟!

خداوند با جمال و جلال خود حضرت آدم را خلق کرد و او را جامع آفرید، چرا شما از جامعیت کناره‌گیری می‌کنید و به بعضی از صفات حق توجه دارید و نسبت به بعضی از صفات بی‌توجه‌اید.

شما را از گل پدرتان حضرت آدم آفریدم و بعضی از کارهایی که برای پدرتان انجام دادم و عنایاتی که به او کردم باید در شما نیز جلوه‌گر شود.

«وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا» خداوند از یک نفس، زوج او را آفرید.

«وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء» از آدم و همسرش مردان و زنان زیادی را ایجاد کرد.

«وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ» پرهیز کنید از خداوندی که به وسیله او از یکدیگر سوال و درخواست می‌کنید.

 

با آنکه در ابتدای آیه تقوا ذکر شده است اما در این قسمت از آیه نیز مجددا تقوا تکرار شده، این تکرار شاید به این جهت باشد که:

  • در هر مرحله از زندگی تقوا لازم است.
  • تقوا، پرهیزی جامع است که هم در مقابل ربوبیت حق لازم است و هم در مقابل الوهیت او.
  • در مرحله اول با تقوا انسان عبد می‌شود و در مرحله دوم از اینکه در برابر ربوبیت خداوند عبودیت خود را ببیند تقوا می‌کند، این تقوا بنده را به کمال می‌رساند و علامت به کمال رسیدن او این است که واله و شیفته حق می‌شود و هیچ خودی مشاهده نمی‌کند.
  • زمانیکه انسان پرورش یافت و بیشتر در حضور حق قرار گرفت پرهیز بیشتری نیاز دارد و اگر خلافی مرتکب شود عقوبتش چندین برابر افراد عادی می‌شود.

 

امام صادق علیه‌السلام به یکی از اصحاب خود می‌فرمایند:

«إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِيحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَحُ لِمَكَانِكَ مِنَّا»[6]

 «کار پسندیده و نیکو از هرکسی خوب است اما از تو بهتر است زیرا نزد ما شرافت و منزلت داری و کار زشت از هر کسی قبیح است اما از تو زشت‌تر است زیرا به ما نزدیک هستی»

 

معانی «ارحام»

 

«وَالأَرْحَامَ»: چند گونه معنی می‌شود:

  • پرهیز کنید از خداوندی که در ارتباطات با یکدیگر به وسیله او از خویشاوندان‌تان درخواست می‌کنید (در این معنی کلمه ارحام عطف به الله می‌شود.)
  • از قطع رحم پرهیز کنید.
  • از رعایت نکردن حرمت ارحام و از اینکه بین خودتان نسبت و خویشاوندی‌ای نبینید پرهیز کنید.

با توجه به اینکه خداوند پدرمان را حضرت آدم معرفی کرد و ما را بنی‌آدم خطاب کرد همه ما با یکدیگر قرابت نسبی داریم و همان وابستگی و احترام و رحم و مروت و شفقتی که میان ارحام برقرار است باید میان ما نیز برقرار باشد.

 

«إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا»

رقیب از رقبه به معنی گردن است، گویا خداوند گردن کشیده و اعمال بندگان را نظاره می‌کند.

یکی از مفسرین می‌گوید: وقتی انسان ملکی عظیم را به عنوان دیدبان خود ببنید اولین مراقبه او در برابر ملک تعظیم اوست، و ثمره این تعظیم پرهیز از هرگونه مخالفت است.

متقی رقیب بودن خدا را در زندگی مشاهده می‌کند و می‌داند خداوند هر لحظه به اعمال یکایک بندگان توجه دارد.

یکی از مفسرین می‌گوید: در پرداخت حقوق مادی و معنوی تلاش کنید و حق الناس را نیز بپردازید. تمام بندگان ربی دارند که نظارت او به شما و آنان یکسان است پس همان میزانی که رب شماست پروردگار آنان نیز هست.

 

خداوند در سوره مبارکه نساء آیه 2 می‌فرماید:

 «وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا»

«و اموال يتيمان را به آنان [باز]دهيد و [مال پاك] و [مرغوب آنان ] را با [مال] ناپاك [خود] عوض نكنيد و اموال آنان را همراه با اموال خود مخوريد كه اين گناهى بزرگ است»

 

یتیم در کلام امام سجاد علیه‌السلام

 

آیه در ارتباط با اموال یتیمان است و از مخلوط کردن مال یتیم با مال خویشتن پرهیز می‌دهد.

بعضی افراد با آنکه در ظاهر تقید به دین دارند و اهل دعا و زیارت و روضه و… هستند اما توجهی به حلال و حرام ندارند.

در آیه اشاره به یتیم شده است، یتیم علاوه بر آنکه به کسی که بدون پدر باشد اطلاق می‌شود تعبیر دیگری نیز دارد، به فرموده امام سجاد علیه‌السلام همه ما یتیم هستیم زیرا یتیم کسی است که از پدر و مادرش جدا شده و مطابق فرمایش روایت کسی که شناختی نسبت به امامش نداشته باشد یتیم است.

 

خداوند در سوره مبارکه نساء آیات 5 و 6 می‌فرماید:

«وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا وَابْتَلُواْ الْيَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن يَكْبَرُواْ»

«اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید! و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید»

 

  • مطابق آیه نباید مال سفیه و کسیکه از لحاظ عقلی به رشد لازم نرسیده را در اختیارش قرار داد بلکه باید او را آزمود، اگر به رشد و بلوغ فکری رسیده بود موجودی را در اختیارش قرار داد و در غیر این صورت خیر.
  • درخواست دنیا و مادیات آن نماد سفاهت است.

اگر حوایج‌مان مستجاب نمی‌شود شاید به این دلیل باشد که رشد و بلوغ لازم در ما ایجاد نشده تا آنچه درخواست کردیم در اختیارمان قرار گیرد.

 

 

تاریخ جلسه؛ 1396.2.30 ـ جلسه چهارم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


 

[1]  سوره مبارکه طه، آیه 13 «و من تو را برگزیدم؛ اکنون گوش فراده!»

[2]  اقبال، ج1، ص68

[3]  بحارالانوار (ط ـ بیروت)، ج 25، ص 22

[4]  بحارالانوار (ط ـ بیروت)، ج 1، ص 97

[5]  زیارت جامعه

[6]  سفینة البحار، ج4، ص 467

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *