حدیث 19: تعریف غیبت و بیان شاخصه‌های آن

امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کنند که فرمودند:

«الْغِیبَةُ أَسْرَعُ‏ فِی دِینِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَكِلَةِ فِی جَوْفِهِ»[1]

«غیبت سریع‌تر از مرض جذام (که بدن را می‌خورد و از بین می‌برد) دین فرد را نابود می‌کند.»

حضرت در این روایت به آثار مخرّب غیبت اشاره کرده و غیبت را همانند بیماری جذام از بین برنده و نابود کننده بیان می‌کنند. یعنی همان‌طور که جذام بیماری است که هر عضوی را که گرفتار کند آن‌را از بین می‌برد، غیبت هم با دین انسان چنین می‌کند.

روایت دیگری نیز از پیامبر (ص) نقل شده است که:

«الْجُلُوسُ‏ فِي‏ الْمَسْجِدِ انْتِظَارَ الصَّلَاةِ عِبَادَةٌ مَا لَمْ يُحْدِثْ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا يُحْدِثُ قَالَ الِاغْتِيَابَ.»[2]

«نشستن در مسجد برای نماز عبادت است تاوقتی که حدثی از او ایجاد نشده باشد. گفته شد: ای رسول خدا! چه حدثی ممکن است از او صادر شود؟ حضرت فرمودند: غیبت»

حضرت در این روایت غیبت را ناقض وضو گرفتند که طهارت با آن از بین می‌رود.

 

تعریف غیبت

 

حضرت امام (ره) به چند معنی برای غیبت اشاره کرده‌اند که به اختصار به بیان آن می‌پردازیم.

  1. جوهری گفته ‌است: «غیبت یعنی عیب گویی از کسی. این عیب‌گویی در غیاب فرد عنوان غیبت را پیدا می‌کند که اگر به حق و صادقانه باشد عنوان غیبت را می‌یابد و اگر در موردش صدق نکند، عنوان بهتان را می‌یابد.»
  2. از قول مرحوم محقق (ره) مطرح کردند که: «الغیبة ذکر الانسان حال غیبته بما یکرهُ نسبَته الیه» غیبت به این معناست که از کسی در نبودش سخنی با قصد ایراد نقص و مذمت به میان آید که نسبت دادن این سخن برای او خوشایند و مطلوب نیست و از نظر مردم به نوعی نقص محسوب می‌شود. یعنی چیزی را در نبودش بگویند که هم از نظر اجتماعی و عرفی تعریف محسوب نمی‌شود و نوعی نقیصه به شمار می‌آید و هم در بیان این سخن قصد مذمّت و بیان نقص آن فرد در میان باشد.

مثلا اگر کسی در نبود من بگوید فلانی فرد بسیار دقیق و سخت‌گیری است و من شخصا سخت‌گیری را عیب نمی‌دانم و از طرفی کسی که این حرف را درباره من بیان کرده است، قصد بیان عیب من را نداشته است، به این سخن اطلاق غیبت نمی‌شود. بنابراین مطابق این تعریف غیبت یعنی حرفی در نبود کسی بر زبان بیاوریم که حتما خوشایند او نیست.

 

شاخصه‌های غیبت

 

حضرت امام (ره) دو شاخصه را در مجموع تعاریفی که بیان شد برای غیبت مطرح کردند که یکی از آن‌ها مربوط به غیبت شونده است و دیگری مربوط به غیبت کننده:

  1. غیبت شونده از آنچه درباره‌اش مطرح می‌شود کراهت داشته باشد و ناراحت شود.
  2. غیبت کننده به قصد بیان عیب و مذمت حرف بزند.

 

·       توضیح شاخصه اول، کراهت غیبت شونده از سخن غیبت کننده

 

تعریف دیگر از غیبت این است که غیبت تنها بیان کردن سخن به زبان نیست. یعنی به هر نحوی که من شما را متوجه و آگاه به چیزی درباره دیگری کنم که مورد پسندش نباشد، غیبت محسوب می‌شود. خواه این تنبیه و آگاهی به صورت اشاره باشد یا کلام و نوشته.

در همین زمینه روایتی از قول پیامبر (ص) مطرح شده است که:

«قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْغِيبَةُ قَالَ ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ كَانَ فِيهِ ذَاكَ الَّذِي يُذْكَرُ بِهِ قَالَ اعْلَمْ أَنَّكَ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا هُوَ فِيهِ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ‏ وَ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا لَيْسَ فِيهِ فَقَدْ بَهَتَّه»[3]

«ابوذر معنای غیبت را از پیامبر (ص) سؤال می‌کند، ایشان می‌فرمایند: «درباره برادر دینی‌ات چیزی به زبان بیاوری که او دوست ندارد و خوشایندش نیست.» ابوذر از حضرت سؤال می‌کند: حتی اگر آنچه می‌گویم در او واقعا وجود دارد و درباره‌اش صادق است؟ حضرت فرمودند: «بدان اگر چیزی درباره او بگویی که در موردش صدق می‌کند، عنوان غیبت را پیدا می‌کند و اگر چیزی را که می‌گویی درباره‌اش صدق نمی‌کند عنوان تهمت را می‌یابد.»

حضرت امام (ره) روایت دیگری در همین زمینه ذکر کردند که پیامبر (ص) فرمودند:

«هَلْ‏ تَدْرُونَ‏ مَا الْغِيبَةُ قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُ…» [4]

«می‌دانید غیبت چیست؟ مردم پاسخ دادند: خدا و رسولش آگاه‌ترند. حضرت فرمودند: غیبت یعنی برادر دینی‌ات را به چیزی ذکر کنی که مورد پسندش نیست…»

 امام (ره) می‌فرمایند: پیامبر اکرم (ص) در این روایت کلمه «ذکر» را بیان کردند و شرط تحقق غیبت را سخن گفتن در غیاب فرد مطرح نکردند، زیرا در نفس کلمه «غاب» که ریشه و ماده اصلی غیبت است، غایب بودن نهفته است. یعنی اصل موضوع غیبت مربوط به سخن گفتن در حالت غیاب و نبود دیگری است. بنابراین مطابق این روایت اشاره کردن و هر نوع آگاهی دادن نیز غیبت محسوب می‌شود.

از عایشه نیز روایت شده است:

«دَخَلَتْ عَلَيْنَا امْرَأَةٌ فَلَمَّا وَلَّتْ أَوْمَأْتُ بِيَدِي أَنَّهَا قَصِيرَةٌ فَقَالَ النَّبِيُّ ص قَدِ اغْتَبْتِهَا وَ نَهَانِي عَنْ مِثْلِ ذَلِك»[5]

«زنی نزد من و رسول الله آمد وقتی برگشت (پشت کرد) من با دستم به او اشاره کردم که کوتاه قد است. پیامبر (ص) فرمودند: غیبتش را کردی و من را از این کار نهی کردند.»

بنابراین مطابق این روایت نیز غیبت کردن تنها به ذکر لسانی منتهی نمی‌شود و هر گونه اشاره و توجه دادن دیگران به فرد را نیز در بر می‌گیرد.

 

عرف جامعه، ملاک تشخیص نقص

 

همچنین کلمه «ما یکرَهُ» که در روایت آمده است به معنی هر چیزی است که از نظر عرف نقص محسوب شود. مثلا در عرف بیست سال پیش اگر خانمی از صبح تا عصر بیرون از منزل شاغل بود شاید مطابق عرف همان زمان عیبی برای او به شمار می‌آمد، اما در عرف کنونی اینگونه نیست و این مسئله عیبی محسوب نمی‌شود. به همین جهت حضرت امام (ره) ناپسند شمردن را مقید به عرف کردند، یعنی ملاک ناپسند آمدن آن سخن (برای غیبت شونده) عرف است و نقصی که عنوان غیبت را به خود می‌گیرد باید از نظر عرف نیز نقص محسوب شود.

اما باید به این نکته توجه کرد که درباره گناه این سخن را نمی‌توان عنوان کرد و مقیاس و ملاک آنرا عرف قرار داد. یعنی نمی‌توان گفت این گناه چون خیلی رایج است و به نوعی تبدیل به عرف جامعه شده است ایرادی ندارد.

 

·       توضیح شاخصه دوم، قصد مذمّت داشتن

 

اما در رابطه با قصد (قصد مذمّت و ایراد نقص) که حضرت امام (ره) آن ‌را به عنوان یکی از مشخصه‌های غیبت مطرح کردند باید گفت اگر از روی ترحّم سخنی بیان شود، مشخص است که گوینده قصد ایراد عیب را نداشته است بلکه تنها نیّتش دلسوزی و ترحّم بوده است. لذا در اینجا عیب‌جویی صورت نگرفته است و غیبتی در کار نیست.

حضرت امام (ره) روایت دیگری مطرح می‌فرمایند که آمده است:

«إِنَّ الْغِيبَةَ أَشَدُّ مِنَ‏ الزِّنَا قُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- قَالَ لِأَنَّ الرَّجُلَ يَزْنِي فَيَتُوبُ إِلَى اللَّهِ فَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الْغِيبَةُ لَا تُغْفَرُ حَتَّى يَغْفِرَهَا صَاحِبُهَا … أَكْلُ لَحْمِهِ مِنْ مَعَاصِي اللَّه …»[6]

«غیبت از زنا بدتر است. ابوذر پرسید: چرا ای رسول خدا؟ حضرت پاسخ دادند: زیرا فردی زنا می‌کند و بابت آن توبه می‌کند، خدا توبه‌اش را می‌پذیرد. ولی غیبت بخشیده نمی‌شود تا اینکه صاحبش(کسی که مورد غیبت قرار گرفته است) غیبت کننده را ببخشد… خوردن گوشت غیبت شونده از جمله معاصی است …»

علّت فرمایش پیامبر (ص) این است که غیبت حق الله نیست که خداوند با توبه از آن بگذرد و غیبت کننده را مورد مغفرت قرار دهد، بلکه غیبت حق الناس است و مورد مغفرت قرار نمی‌گیرد تا اینکه غیبت شونده، غیبت کننده را مورد بخشش قرار دهد.

حضرت در ادامه فرمودند: «…خوردن گوشت او (کسی که از او غیبت می‌شود) از جمله معاصی است» زیرا چنین عمل قبیح و دل زننده‌ای (خوردن گوشت کسی با غیبت کردن) قطعا با ترحّم صورت نمی‌گیرد، بلکه مشخّصاً قصد اذیّت و آزار در کار است لذا معصیت محسوب می‌شود.

 

برملا کردن سرّ مؤمنین در هر صورتی حرام است

 

حضرت امام (ره) نکته دیگری در انتهای این قسمت عنوان می‌کنند که آنچه روایات بسیاری درباره‌اش وارد شده است این است که کشف سرّ مؤمنین و عیان کردن پشت پرده آن‌ها حرام است. یعنی بیان کردن عیوب آن‌ها که از دیگران مستور و مخفی است، خواه این عیب به صورت خُلق و خو باشد و خواه بیانگر عیبی در عمل آن‌ها باشد یا بیانگر عیبی در خلقت‌شان (مثل زشتی)، این افشاء به هر نحوی صورت بگیرد حرام است.

خواه کسی که در موردش غیبت شده است به این غیبتی که درباره‌اش شده، راضی باشد یا خیر و خواه غیبت کننده قصد بیان و ایراد نقص داشته باشد و یا بدون این قصد افشای عیب کند.

اما با این وجود از ملاحظه مجموع روایات غیبت استفاده می‌شود که قصد انتقاص در تحقّق عنوان غیبت صادق است و تنها با وجود این قصد غیبت محقق می‌شود، مگر آنکه نفس عمل از جمله اموری باشد که ذکر و اشاعه‌اش شرعاً حرام باشد. مانند گناهانی که معصیت کننده هم نتواند اظهارش کند و از جمله موارد اشاعه فحشاء است.

بنابراین حرمتی که در بحث کشف سرّ مؤمنین و بیان عیوب آنان بیان کردیم به دلیل تحقّق عنوان غیبت نیست که از این باب حرام باشد، بلکه علت حرمت در این مقوله به دلیل اشاعه فحشاء است نه به دلیل قصد ایراد و بیان نقص مؤمنین. زیرا منکَر وقتی بیان شد قبحش از بین می‌رود و در میان مردم به عنوان منکر شناخته نخواهد شد. لذا از این جهت بیان آن حرام است.

حضرت امام (ره) در پایان این مبحث می‌فرمایند: بعید نیست اظهار مستورات مؤمنین (مثلا اظهار خوبی‌های آنان) در صورت عدم رضایت آن‌ها نیز حرام باشد.

 

تاریخ جلسه:87/8/15- جلسه 43

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» ادامه حدیث 19- حقیقت غیبت از لسان معصومین علیهم السلام

» ادامه حدیث 19- ضررهای اجتماعی غیبت

» ادامه حدیث 19- راهکار علمی و عملی ترک غیبت»

» ادامه حدیث 19- موارد وجوب و جواز غیبت

» ادامه حدیث 19- حرمت استماع و وجوب ردّ غیبت

 


[1] اصول کافی، ج2، ص357

[2] اصول کافی، ج2، ص357

[3] مکارم الاخلاق، ص470

[4] بحارالانوار، ج72، ص222

[5] مجموعة ورام، ج1، ص118

[6] وسائل الشیعه، ج12، ص281

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *