از امام صادق علیهالسلام نقل شده كه حضرت فرمودند:
«كُلُّ رِیاءٍ شِرْكٌ إِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ وَ مَنْ عَمِلَ لِلَّهِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ»[1]
«هر ریائی شرک است، اگر كسی برای مردم كار كند پاداش او به عهده مردم است و اگر برای خدا كار كند ثواب او بر خداست.»
كلمه ریا به معنی نشان دادن و نمایش دادن اعمال حسنه و خصلتهای پسندیده و یا عقاید صحیح به دیگران است تا فرد در قلوب آنها منزلت پیدا كرده از او به خوبی یاد كنند بدون اینكه هیچ نیت و قصد الهی در میان باشد.
انواع ریا
نوع اول: ریا در عقیده
این نوع ریا دارای دو مقام مختلف است:
مقام اول:
شخص عقاید حقه خویش را به مردم اظهار كند تا میان آنها به دینداری مشهور شود درحالیكه نیّت قرب الهی مطرح نباشد، مانند اینكه كسی بگوید: «من فقط به خدا توكل میكنم.» حال آنكه در واقع چنین نیست، یا مثلاً هنگامی كه در مجلسی بحث توكل به خدا و رضایت به قضا و قدر الهی عنوان شود؛ و شخص با سر تكان دادن وانمود كند كه او نیز در سلک این گروه است.
مقام دوم:
انسان عقاید باطل را از خود دور كند و به اصلاح نفس خویش همّت گمارد تا به این وسیله در قلوب مردم منزلت پیدا كند و دیگران از او به صراحت یا كنایه تمجید كنند.
نوع دوم: ریای در عمل
این نوع ریا، خود دارای دو مقام میباشد:
مقام اول:
انسان تظاهر به خصلتهای نیكو و اخلاق پسندیده كند تا میان مردم به خوبی مشهور شود بدون آنكه این عمل را جهت نزدیكی به خدای متعال انجام دهد.
مقام دوم:
فرد از اخلاق سوء دوری كند و به اصلاح نفس خویش نماید، با این هدف كه در لسان مردم به خوبی یاد شود به عنوان مثال سعی كند در ناملایمات خشمگین نگردد تا به صبوری مشهور شود.
- امام خمینی (ره) میفرمایند: سختترین و بدعاقبتترین ریا «ریا در عقیده» است كه انسان عقیدهی صحیح خود را برای نمایش به مردم اظهار كند، چنین انسان ریاكاری اگر به آن امری كه تظاهر میكند معتقد نباشد، منافق محسوب میگردد و عذابش سختترین عذابهاست و اگر معتقد باشد اما برای محبوبیت در قلوب مردم به آن اظهار كند هر چند منافق محسوب نمیشود ولی این ریا باعث از بین رفتن نور ایمان در قلبش میشود. این فرد به نوعی مشرک است چون عقیدهی صحیحش را كه باید خالصانه و برای خدا میبود به مردم تحویل داده است و آنها را شریک در عقیده خویش كرده است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا خَیرُ شَرِیكٍ مَنْ أَشْرَكَ مَعِی غَیرِی فِی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَمْ أَقْبَلْهُ إِلَّا مَا كَانَ لِی خَالِصاً.»[2]
«خداوند فرموده: من بهترین شریک هستم كسی كه در عملش غیر از من شریكی قرار دهد آن را قبول نمیكنم مگر مقداری از عمل كه خالصانه برای من باشد.»
بنابراین اگر اعتقادی غیر خالصانه و برای نشان دادن به مردم باشد خدای سبحان آن را نمیپذیرد و پاداشش را به كسی كه آن امر برای نشان دادن به او انجام شده واگذار خواهد كرد چنین ریاكاری علاوه بر ریاكاری، مشرک و منافق نیز هست.
تفاوت علم داشتن و ایمان داشتن
امام خمینی (ره) در ادامه این بحث میفرمایند: علم به خداوند، ملائكه و روز قیامت با ایمان داشتن به آنها متمایز است چه بسا كسی دارای این علم باشد و عقلاً به آن معتقد باشد ولی در قلب خود مومن به آنها نباشد، انسان پس از علم پیدا كردن به امری وقتی مومن به آن محسوب میگردد كه در قلب خود نیز تسلیم آن شود و آن را باطناً پذیرا باشد.
به عنوان مثال انسان با تعقّل درک میكند كه تمام مردههای دنیا قادر به صدمه زدن به هیچ كس نیستند با این وجود معمولاً كسی حاضر نیست شبی را كنار مردهای سپری كند و از آن هراس دارد چون این مطلب را تنها عقل قبول كرده بدون اینكه قلب پذیرشی داشته باشد ولی اگر قلب تسلیم عقل شود این كار برایش هیچ مشكلی ندارد همانطور كه بعد از چند بار تکرار، قلب تسلیم شده و از مرده نمیترسد.
- ایمان نیز درجاتی دارد و كمال آن «اطمینان» است؛ نور ایمان هنگامیكه قوی شد به تبع آن اطمینان در قلب حاصل میشود.
- ایمان و اطمینان غیر از علم است چون جایگاه علم عقل است و جایگاه این دو قلب، ممكن است كسی عقلاً امور حقه را بپذیرد ولی در قلب خویش به آنها اعتقاد نداشته باشد چنین فردی مومن محسوب نمیشود و در جمله منافقین و مشركین است و در دنیا چون صورت باطنی افراد مشخص نیست این حقیقت ادراک نمیشود.
امام (ره) میفرمایند: تا كلمه شریفه «لا اله الا الله» با قلم عقل بر لوح صاف قلب نگاشته نشود، انسان مؤمن شمرده نخواهد شد و هنگامیكه این كلمه در دل حک گردد سلطنت قلب با خود خدای متعال خواهد بود و دیگر از این وضعیت خارج نخواهد شد و از این کمال بر نخواهد گشت.
تاریخ جلسه: 86/1/15 – جلسه 5
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
» ادامه حدیث 2- مقام دوم و سوم در بحث ریا
» ادامه حدیث 2- شناسایی ریا و راه علاج آن
[2] اصول کافی، ج2، ص293