حمد و شکر ـ بخش سوم

در ادامه دعای اول صحیفه سجادیه بحث حمد و شكر از دیدگاه امام سجاد علیه‌السلام آمده است:

 

«وَ یُسَهِّلُ‏ عَلَینَا بِهِ‏ سَبِیلَ‏ الْمَبْعَث‏»

«خدایا! توفیق حمدی را از تو طلب می‌كنیم كه راه قیامت را برای ما آسان كند»

 

نقش حمد و ثنای الهی؛

 

  • آسان شدن قیامت

 

«مبعث»‌ مكانی است كه انسان در آنجا قائم می‌شود یا زمانی كه قیام به امری می‌كند.

«مبعث» در اینجا با توجه به سیاق جمله قبل به معنی محشر است، قیامت یوم البعث است و برای بسیاری از افراد، حضور در محضر رب العالمین در یك عرصه همگانی بسیار سخت است و ظاهراً نقش حمد و ثنای  الهی این است كه این سختی را تسهیل می‌بخشد و آسان می‌كند.

بنابراین خود حمد به معنای درست زندگی كردن و قیام به عبودیت در حضور خدای سبحان است نه حمدی كه لقلقه زبان باشد. حمد، قطع تعلق از عالم خاكی و شوق به وصال نصیب انسان می‌كند كه با این دو امر، قیامت انسان آسان می‌شود.

روزی كه افراد از نزدیكان خود فرار می‌كنند بواسطه نعمت و منعم بینی در دنیا، تسهیلاتی در اختیارشان قرار می‌گیرد.

البته قیامت صرفاً بهشت و جهنّم نیست بلكه قیامت یك ظرف زمانی است كه همه در محضر حق قائم‌اند و همه چیز آشكارا به نمایش در می‌آید و مالكیت مطلق خدا به ظهور می‌رسد. شفعاء در همین عرصه شفاعت می‌كنند و افسوس خوردن‌های افراد نیز به نمایش در می‌آید.

حمد، صدای شعله آتش است و آتش عشق افراد نسبت به خدای سبحان از طریق حمد به ظهور می‌رسد. در قیامت حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ حضور دارند. حال گروهی از مردم بواسطه حمد و زندگی صحیح در دنیا، خود را به سرعت به حضور آنان می‌رسانند و بعضی از حضور در مقابل ولی امتناع می‌كنند و چون در دنیا ولی شناس نبودند و ارادتی نداشتند، در قیامت هم جذب آنان نخواهند شد.

 

  • آباد شدن راه ابدی و ابدیت

 

در روایتی می‌فرمایند: خدای سبحان در قیامت، مردم را از قبر خارج می‌كند، عریان، زبان بسته، منفرد و جدا جدا، و در یك سرزمین واحد همه را جمع می‌كند.

و در روایت دیگر می‌فرماید: آنچنان ازدحام و فشردگی جمعیت است كه تا نرمه گوش افراد عرق می‌كند، مردم ضجه می‌زنند و صداها بلند است امّا در همان وضعیت برای دسته‌ایی راه باز می‌شود و در بین مردم فشاری بر‌ آنان وارد نمی‌شود زیرا در دنیا حمد داشتند لذا هم از برهنه بودن و اضطرار نجات می‌یابند و هم راه و صراط گذر از جمعیت به راحتی برایشان گشوده می‌شود و به قول علامه طباطبایی (ره) به واسطه حمد، راه ابدی و ابدیت برای ما آباد می‌گردد.

 

«وَ یشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ‏ الْأَشْهَادِ»

 «خدایا! حمدی نصیبم كن كه در قیامت به ما منازل رفیع اعطا شود.»

 

  • اعتبار و آبرو در قیامت

 

در قیامت ملكوت همه چیز آشكار است. تمام اعضاء‌ و جوارح شهادت می‌دهند و ابهام و اخفایی در كار نیست و در چنین عرصه‌ایی از خدای سبحان می‌خواهیم كه حمدهای دنیوی ما عامل رفعت مكانی و شرافت وجودی و شخصیتی‌امان بشود و اعتبار و آبرویی كسب كنیم كه گواهی برای دیگران از طریق ما پذیرفته شود.

گاه انسان حمد و ثنای الهی دارد امّا در درون پر از شكایت و گله‌مندی از وضعیت موجود خود است. فراز فوق به همین امر اشاره دارد كه روز بعث روز آشكاری درون و باطنهاست بنابراین حمد ظاهری و لقلقه زبان تأثیر موارد فوق الذكر را نخواهد داشت.

 

«حَمْداً یرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّیینَ فِی كِتَابٍ مَرْقُومٍ‏ یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ»

«خدایا! تقاضای حمدی دارم كه مرا به اعلی علیین برساند و این حمد به بالاترین نقطه صعود كند و در كتابی مسطور شود كه مقربین آن را می‌بینند»

 

  • عروج

 

آیت ‌الله جوادی آملی (ره) می‌‌فرمایند: فعل انسان كه پذیرفته می‌شود و بالا می‌رود، فاعل را نیز با خود ارتقاء‌ می‌دهد زیرا فعل از فاعل جدا نیست، حمد كه بالا می‌رود، حامد هم با او صعود خواهد كرد.

حمدهای ما گاهی تا آسمان دوم می‌رود و بر می‌گردد، گاه تا آسمان پنجم و هفتم می‌رود و به دلیل ناخالصی و رگه‌هایی از شرك بر می‌گردد لذا در این فراز می‌خواهیم كه حمد ما به اعلی مرتبه‌ایی كه دیگر بالاتر از آن قابل تصور نیست، عروج كند.

در قرآن وقتی اشاره به كتاب مرقوم می‌شود یعنی نوشته‌ایی سطر به سطر منظم و محفوظ و واضح و مهُرزده یعنی دیگر چیزی به آن كم یا زیاد نمی‌شود. این كتاب قابلیت سوختن ندارد یعنی نه اینكه واقعاً كتاب باشد امّا جنس انسان، نورانی و ضد آتش می‌شود و عامل خاموشی آتش نیز می‌گردد.

مؤمنین به چند گونه كار می‌كنند:

  1. گاهی عالم شاهد كارهایشان است.
  2. گاهی نائب حضرت ولیعصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌ شاهد است.
  3. گاهی ملائك شاهدند.
  4. ملائك مقرب در حال تورق نامه اعمال او هستند. كتاب مرقوم مخصوص مؤمنینی است كه ملائك مقرب در بالاترین سطح كار او را مشاهده می‌كنند چون عمل او قرب آور بوده است بنابراین فقط به چشم مقربین هم خواهد آمد.

 

«حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیونُنَا إِذَا بَرِقَتِ‏ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَار»

«خدایا! توفیق حمدی به من عطا كن كه وقتی چشمها برق می‌زند، این حمد مایه آرامش چشم من بشود و روزی كه پوست‌ها سیاه می‌شود، بوسیله این حمد، پوست من سفید گردد.»

  • آرامش و سپید رویی

 

«قَرَ»‌ به معنی بَرَدَ یعنی خنك، انسان خوشحال، اشك خوشحالی می‌ریزد و این اشك، سرد و خنك است. یعنی روزی كه چشمها از شدت تحقیر و نگرانی برق می‌زنند و خیره مانده‌اند، چشمهای من از خوشحالی اشك خنك و شادی بریزد. خداوند در قرآن به بَرَقَ البصر اشاره کرده و می‌فرماید: «فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ»[1] «پس هنگامی [است] که چشم [از سختی و هولناکی آن] خیره شود،»

در قیامت اتفاق جدیدی نمی‌افتد فقط پرده‌برداری صورت می‌گیرد به این معنا که اگر در دنیا از نعمت ولایت و تبعیت از او خوشحال بودید، در قیامت هم با مشاهده ولی چشمان شما از اشك خوشحالی پُر خواهد شد، و حمد شما بابت نعمت ولایت ثمر خواهد داد.

در فراز بعدی كه به سپیدی پوست اشاره فرمودند، منظور مشاهده برق لطف خدا است. فردی كه نعمت بین و شاكر منعم نیست گر چه پوست صورتش سپید باشد امّا كدورت و تاریكی در آن جلوه‌گر است.

قرآن می‌فرماید:‌ روزی را در پیش داریم كه دسته‌ایی روسیاه و دسته‌ایی سپید رو هستند، چهره‌هایی باز و خندان است و خوشی را به یكدیگر منتقل می‌كنند و گروهی عبوس و ظلمانی هستند كه فقط شكایت وگله‌مندی و اوقات تلخی را ترویج می‌كنند.

 

 

تاریخ جلسه؛ 1393.8.12 ـ جلسه سوم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  سوره مبارکه قیامت، آیه 7

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *