در دعای اول صحیفه سجادیه به ادامه بحث حمد و شكر از زبان مطهر امام سجاد عليه السلام میپردازیم:
«(حَمْداً) تَبْیضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ»
«(حمدی نصیبم شود که) هنگامی که چهرهها سیاه شود صورت ما به نورانیت آن سپید گردد»
نقش حمد و ثنای الهی؛
از بین بردن ظلمات و تاریکیها
«ابشار» جمع بشره به معنای پوست است. خدایا! حمدی نصیبم شود تا آن روزی كه همه روسیاهند، آن حمد مرا رو سپید كند.
روسپیدی در حقیقت ملكوت عمل انسان است، همانطور كه روسیاهی صورت باطنیه عمل محسوب میشود، روسپیدی حكایت از نورانیت و اخلاص عمل میكند.
بنابراین از خدای سبحان میخواهیم كه به واسطه حمد، باطن عمل ما منوّر شود و این نورانیت به ظاهر ما نیز سرایت كند.
ظاهر و باطن در یكدیگر اثرگذار است، افكار نادرست، چهره نامناسبی از ما میسازند و اعمال ظاهری نادرست، باطن ما را مكدّر میكنند. حال امام سجاد علیهالسلام در بحث حمد میفرمایند، اقوال ما نیز در چهره ظاهری ما تأثیرگذار است و ظاهر را نورانی میكند گر چه این نورانیت حقیقت خود را در عالَم ملكوت نشان میدهد.
مولوی در مثنوی میگوید: حمد و تسبیح مثل مرغی است كه دائم از دهان شما خارج میشود و پرواز میكند و با پروازش، به شما هم بال پرواز میدهد.
امام نیز میفرمایند: حمد و ثنای الهی مثل نوری است كه از دهان شما خارج میشود و ظاهر و باطن شما را منوّر میكند.
در سوره مباركه عبس میخوانیم :
«وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ »[1]
«در آن روز، چهرههایى درخشانند،»
مسفره یعنی چیزی كه باز میكند. سفر هم به این دلیل میگویند چون با سیر و سفر باطن انسان باز میشود و روح شاد میگردد. در قیامت گروهی هستند كه چهرههایشان باز است، عبوس و قبض شده نیست و در مقابل گروهی هستند كه اخم كرده و چهره بشاش ندارند. آنها در دنیا حامد و شاكر خدا و نعماتش نبودند.
خاصیت حمد این است كه نمیگذارد هیئتهای نادرست و ظلمات و تاریكیها، عادات نادرست و رذایل اخلاقی در انسان مستقر شود.
«حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ»
«سپاسى که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.»
عزت
«عتق» به معنی آزاد كردن، در فقه، عتق به معنای آزاد كردن برده است امّا در لغت وقتی اسب مسابقه میدهد و برنده میشود، عرب میگوید: «عتقالفرس». وقتی یك جوجه كبوتری پرواز میكند، عرب میگوید: «عتق الطایر» یعنی از عالَم بالا پرواز كرد.
بنابراین با این تعبیر امام سجاد علیهالسلاام مشخص میگردد: ما اسیر عالم ماده هستیم و با حمد و شكرِ نعمات الهی دو بال پرواز نصیبمان میشود و از آتش غضب الهی آزاد میشویم و به سوی میدان مسابقه خیرات و جوار حق در حركت خواهیم بود.
همه كسانی كه حامد نیستند گرفتار عالَم ماده و اسیر در آن هستند و به آتش و غضب حق گرفتار میشوند و در نتیجه همه توانمندیهای آنان میسوزد و استعدادهایشان از بین میرود.
مرحوم سبزهواری (ره) در تفسیر «خلصنا من النار یا رب» در جوشن كبیر میگوید: آتش، كل عالم دنیاست. در شبهای قدر صد بار میگوییم: خدایا! ما را از آتش دنیا و استقرار در عالم ماده رها و خلاص كن و این خلاص شدن به واسطه حمد و ثنای الهی صورت میگیرد.
ملاصدرا میگوید: وقتی خدا میفرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْری»[2]«و به یاد من نماز برپا دار.» نماز را را برای توجه به من بخوان تا من جلیس تو شوم «أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَكَرَنِی» و وقتی انسان همنشین خداوند بشود تمام سختیهای او به آسانی و لذت و بهجت تبدیل میشود و در این همسایگی جز اكرام مشاهده نمیكند، نیازهایش برطرف میشود و حرمت ویژهایی خواهد داشت.
پس خاصیت دیگر حمد این است كه انسان را در موقعیت عزت قرار میدهد و تأكید «جوار الله» برای همین است كه حامد در مسیر صحیح و مستقیم به سوی كرامت و حرمت ویژه حق در حركت است.
«حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ»
«سپاسى که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم»
نزدیک شدن به ملائکه
«زحمَ» به معنی ضیق است یعنی اینكه میگوییم مزاحم شدهام یعنی جا را برای شما تنگ كردهایم حال میگوییم: خدایا! توفیق حمدی به من بده كه آنچنان به ملائكه بچسبم كه جا را برای آنها تنگ كنم، پس خاصیت بعدی حمد این است كه موجب قرب به ملائكه میشود.
ملائكه كه جسم و ماده ندارد امّا از باب تمثیل به كلمه «نزاحم» اشاره شده تا شدت قرب و نزدیكی را نشان دهد.
انسان مَلِكی از قید بسیاری از امور رها میشود و بحرانهای خاص و گرفتاریها او را تحت فشار قرار نمیدهد بلکه او را از محدوده انسانی بالاتر میبرد.
بعضی میگویند: اصل ملائكه، ملك به معنای قوی و شدید بوده است یعنی ملك موجودی در اوج قوت و توانمندی است. بنابراین ما از خدای سبحان توفیق حمدی را میخواهیم كه نزدیكی به ملك را ایجاد كند تا ما هم از قوت و توانمندی برخوردار شویم.
در قسمت دیگر این فراز میگوییم:
«وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لَا تَزُولُ»
«خدایا! حمدی میخواهم كه مرا ضمیمه انبیاء مرسل كند و نسبت به آنان پیوست داشته باشم»
چسبیدن به حضرت ابراهیم و موسی … انسان را پاكسازی میكند، صیقل میدهد و شیطان را از او دور میكند و در قلعه امن توحید قرار میدهد.
تاریخ جلسه؛ 1393.9.24 ـ جلسه پنجم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه عبس، آیه 38
[2] سوره مباركه طه ،آيه 14