خانواده در قرآن ـ بخش هفتم

مقدمه

 

در قرآن گاه کلیاتی دربارۀ خانواده مطرح است، گاهی هم مصادیقی از خانواده­های موفق و ناموفق ارائه می­شود. خانواده در ابتدا با زوج و زوجه معرفی می‌شود، بعضی اوقات این دو نفر مقام پدر و مادر را هم کسب می‌کنند و فرزندان هم در کنار آنان دیده می­شوند.

 

مشغولیت بیش از اندازه به خانواده، ممنوع

 

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَ لَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»[1]

 «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند، زیانکارانند.»

در این آیه، سه هشدار دربارۀ خانواده ذکر شده است. اولین هشداری که قرآن می‌دهد، این است که ما نباید بیش از حد مشغول خانواده شویم و از ادراک حضور و محضر حضرت حق غافل شویم.

خدای سبحان می­‌فرماید دو چیز، شما را به خود مشغول نکند: 1. اموال؛ 2. اولاد! خانواده نباید مانع ذکر و حضور ما در محضر حق تعالی شود. در واقع خانواده، فضایی برای پرورش ما در محضر خدای سبحان است و نباید مانع تعالی ما شود. اگر خانواده برای ما اشتغالی ایجاد کرد که به جهت آن، حضور قلب در نماز از ما سلب شد، دچار خسران شده‌­ایم. در قرآن، خانواده به عنوان یک سرمایه معرفی می­‌شود که از طریق آن سود یا ضرر نصیب ما می­‌شود.

 

اعتدال در مصرف توان برای خانواده

 

«وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ»[2]

«از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»

«مِن» در «مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ» بعضیه است؛ یعنی  قسمتی از هزینه، وقت، توان، عاطفه، آبرو، علم و از هرچه خدای سبحان در اختیار ما قرار داده است، باید برای خانواده­مان خرج کنیم.

وقتی این دو آیه را در کنار هم بررسی می­‌کنیم، متوجه یک هشدار جدی می­‌شویم که در صورت رعایت نکردن آن، به فردی خاسر تبدیل می‌شویم. آموختیم که هدف «ذِكْرِ اللَّهِ» است نه خانواده؛ اما خانوادۀ خوب، مُعین ما برای رسیدن به هدف است. باید اعتدال را رعایت کنیم؛ نباید تمام توجه ما معطوف به خانواده باشد. بعضی افراد می­‌گویند فکر اولاد، تمام زندگی و حتی نماز ما را مشغول به خود کرده است، این اشتباه است! ما باید خلوتی با خدای سبحان داشته باشیم تا بتوانیم از آن توشه بگیریم.

 

خوش رفتاری با خانواده

 

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ  وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ. إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ  وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ»[3]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را می‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است.  اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند؛ و خداست که پاداش عظیم نزد اوست.»

مخاطبین این آیات، دلدادگانِ حق هستند نه عامۀ مردم. در این آیه هم «مِن» از نوع بعضیه است. بعضی از ازواج و برخی از اولاد عداوت دارند. نکتۀ جالبی که عرض می­کنم این است که قرآن نفرمود از آن­ها جدا شده و خود را کنار بکشیم، بلکه فرمود احتیاط کنیم. درگیری با آنان ممکن است باعث درگیری ما با خداوند شود. روایت داریم که درگیری همسر با همسر، مانع از حضور قلب آنان در نماز می­‌شود. گاهی احساس می­‌کنیم در نماز حال خاصی نداریم، چرا؟! چون شیوۀ ارتباط صحیح با همسر و فرزندانمان را نمی‌­دانیم. فضای عداوت را تشدید می­‌کنیم؛ چون راهکارهای تبدیل عداوت به محبت را نمی­‌دانیم.

 

کینه، ممنوع

 

«عفو» به معنای محو است. وقتی متوجه شدیم که آنان با ما درگیرند، ما را نمی­پذیرند و پرخاشگر هستند، آنان را عفو کنیم و در حقیقت صورت مسئله را پاک کنیم. نباید اجازه دهیم صحنۀ درگیری­های آنان با ما در ذهن و دلمان باقی بماند. «صفح» بالاتر از «عفو» است؛ یعنی این درگیری باید برای همیشه محو شود نه اینکه هر چند سال یکبار دوباره بابت اتفاقی که قبلاً افتاده بود آن­ها را توبیخ کنیم، باید برای همیشه دست از عتاب برداریم.

 

هر گلی بزنیم به سر خودمان زده‌­ایم

 

امور نازیبا را نبینیم. «غفر» به معنای پرده انداختن است. اگر به جای بزرگنماییِ زشتی­‌های خانواده، روی آن­ها پرده بیندازیم و پرده‌دری نکنیم؛ خدای سبحان هم همین­‌گونه با ما رفتار می‌­کند:«فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» خداوند ما را مورد مغفرت و رحمتش قرار می‌دهد. بنابراین:

  1. در فضای خانواده نباید اجازه دهیم درگیری ایجاد شود. حتی اگر آن­ها با ما عداوت داشته باشند بهتر است که با دشمن خود با «عفو»، «صفح» و «غفر» برخورد کنیم.
  2. خدای سبحان می­‌فرماید این خانواده را به شما عطا کردم، هر رفتاری که با آنان داشته باشید، من هم همان رفتار را با شما خواهم داشت. اگر در برابر آنان بخشش داشته باشیم، خرده­‌گیری، سخت­‌گیری، فتنه انگیزی و… داشته باشیم؛ خداوند هم همان‌گونه با ما برخورد خواهد کرد. اصطلاحاً «هر گلی بزنیم به سر خودمان زده‌­ایم».

در نهایت توجه داشته باشیم که نباید هیچ منتی بر سر اعضای خانواده­‌مان بگذاریم. خدای متعال می‌فرماید اگر آنان را بخشیدیم، در واقع وظیفۀ ما بخشش بوده است؛ چون ما بابت امور بسیاری محتاج بخشش خداوند هستیم. وقتی به اعضای خانواده­ خدمت می­‌کنیم در واقع به خودمان خدمت‌ کرده­‌ایم. از بین رفتن زشتی­های ما و دریافت کمالات؛ در گرو نیکی به اعضای خانواده‌­مان است.

خداوند می­‌فرماید اگر می‌­خواهید آبرویتان را حفظ کنم، آبروی اعضای خانواده­تان را حفظ کنید و روی زشتی‌هایشان پرده بیندازید: «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ». اگر به‌دنبال رحمت خاص خدای سبحان هستیم(نه فقط رحمت عمومی)؛ باید با اعضای خانواده‌­مان رفتار خوبی داشته باشیم.

 

مقابله به مثل، ممنوع

 

حتی با بداخلاقی‌های اعضای خانواده­ هم باید خوب رفتار کنیم. نه اینکه مقابله به مثل داشته باشیم. در خانواده، تنها عفو و بخشش اثرگذار است. گاهی به نظر ما، بخشش دیگران خیلی دشوار است و قابل اجرا نیست؛ اما خداوند می‌­فرماید: «إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» «اموال و فرزندانتان فقط وسیلۀ آزمایش شما هستند و خداست که پاداش عظیم نزد اوست.» انسان از طریق خانواده آزمایش می‌شود. فتنه یک کوره است که در آن عیار ما مشخص می‌شود؛ عیار صبر، شُکر و… . پس از ازدواج، عیار انواع اخلاقیات ما باید کامل باشد.

 

خانواده، عرصۀ ابتلاء

 

خانواده، ما را در میدان ابتلاء قرار می­‌دهد، از این طریق یا به مقامات بالا می‌­رسیم و یا عقوبت نصیب‌مان می‌شود. این گونه مشخص می‌شود که چه کسی در دینش مقاومت دارد و چه کسی از دین خود جدا شده است. یک نکتۀ بسیار جالب این است که می‌دانیم سعادت مرد در چند چیز است؛ یکی از آن امور زوجۀ صالحه است؛ اما من در هیچ یک از منابع، عبارتی برای اینکه سعادت زوجه در زوج صالح است، ندیدم. قاعدتاً تمام زوج­ها صالح هستند؛ اما ادامۀ صلاح‌شان به صلاح زوجه بستگی دارد. در واقع اگر زوجه، صالحه باشد؛ صلاحیت مرد باقی می­ماند وگرنه از بین می­رود.

ما خانم­ها اهمیت زیادی داریم. زوجه اگر صالحه باشد، سعادت به ارمغان می­‌آورد، اما جایی نخواندیم که صالح بودن زوج برای زوجه، سعادت به همراه دارد. خدای سبحان، زن را مقاوم آفریده است و صلاحیت نداشتن زوج، مانع سعادت او نمی‌شود، اما مرد، شکننده و غیرمقاوم است. خداوند، زنان را قوی، غنی و عزیز آفریده؛ اما مرد را به شدت وابسته به زن قرار داده است. زن باید مرد را تأمین کند، اما تأمین زن از طرف خود خدای متعال صورت می­‌گیرد.

زمانی که بحث امتحان شدن پیش می‌­آید، دختران می‌گویند به دلیل سخت بودن، ازدواج نمی‌کنیم؛ اما خدای سبحان می­فرماید:«وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» هنگامی که ما خود را در این کوره قرار دهیم پاداش بسیار گسترده‌ای نصیب‌مان می‌شود، پاداشی که محدودۀ آن فراتر از خانواده است و ذرّیّه، اطرافیان، جامعه و نسل ما را در بر می­‌گیرد.

 

جلوس در مسجد یا همراهی با خانواده؟

 

انس بن مالک می­‌گوید به رسول خدا عرض کردم:«نشستن با خانواده، ثوابش بیشتر است، یا نشستن در مسجد؟ فرمود: «یک ساعت نشستن در کنار خانواده، نزد من، محبوب‌­تر از اعتکاف در این مسجد من است» «الجُلوسُ مَعَ العِیالِ أفضَلُ أمِ الجُلوسُ فِی المَسجِدِ؟ قالَ: الجُلوسُ ساعَةً عِندَ العِیالِ أحَبُّ إلَی مِنَ الاِعتِکافِ فی مَسجِدی هذا»[4] در واقع رسول خدا صلّی‌­الله‌­علیه‌­وآله‌­وسلّم می­فرماید اگر یک ساعت با کیفیت در کنار خانواده­ باشیم و برای بندگیِ بیشتر به یکدیگر کمک کنیم و انرژی مثبت وارد فضای خانواده کنیم، ارزش کارمان بیشتر از این است که یک ساعت در مسجد‌النّبی معتکف باشیم.

بی­‌شک فتنه، باعث آزار و اذیت ما می­‌شود؛ اما خدای سبحان می­‌فرماید به ازای این آزار و اذیت­ها مأجورید. ما بابت زحماتی که برای داشتن تدبیر امور خانواده به طور مثال برای تبدیل فضای خانواده از کسالت به نشاط یا از معصیت به طاعت می­‌کشیم، مأجور خواهیم بود. باید بدانیم که هیچ یک از زحمات ما ضایع نخواهد شد.

 

بهانه‌جویی در انجام وظایف، ممنوع

 

«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا»[5]

«بزودی متخلّفان از اعراب بادیه‌نشین (عذرتراشی کرده) می‌گویند: «(حفظ) اموال و خانواده‌های ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیّه تو را همراهی کنیم)، برای ما طلب آمرزش کن!» آن­ها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند! بگو: «چه کسی می‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد، و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همۀ کارهایی که انجام می‌دهید آگاه است!»

موضوع دربارۀ افرادی است که در هنگام جنگ در محضر پیامبر صلّی‌­الله‌­علیه‌­وآله‌­وسلّم قرار نگرفتند و بیعت نکردند. آموختیم که قاعده بر این است که اساس زندگی ما« ذِكْرِ اللَّهِ» باشد. اشتغال به امور خانواده نباید ما را از وظایف اصلی انسانی جدا کند. ممکن است فردی وظیفۀ شرکت در جهاد داشته باشد؛ اما به دلیل ضعف مدیریت در خانواده نتواند به وظیفۀ اصلی­اش بپردازد.

 

طلب وساطت از پیامبر برای بخشش کوتاهی‌ها

 

این گروه در نهایت نزد پیامبر اکرم صلّی­‌الله‌­علیه‌­وآله­‌وسلّم رفتند و گفتند:« فَاسْتَغْفِرْ لَنَا» از این بخش می­‌آموزیم که اگر خانواده، ما را از قرب و وصال به خداوند دور کرد، باید توسل خاصی داشته باشیم و به سراغ پیامبر صلّی‌­الله­‌علیه‌­وآله‌­وسلّم و خاندان مطهرشان برویم و از ایشان درخواست کنیم برای ما وساطت کنند تا اعتدال خاص و لازم بر ما حاکم شود. خدای سبحان می­‌فرماید: اگر استغفار آن­ها حقیقی بود، حتماً می‌پذیرفتیم؛ اما ندامت‌شان صوری، ظاهری و زبانی بود. اگر واقعاً نزد پیامبر صلّی‌­الله‌­علیه‌­وآله­‌وسلّم از افراط و تفریطشان ابراز پشیمانی می­‌کردند، حتماً حضرت در زندگی آن­ها اعتدال را برقرار می­‌کرد.

اگر گاهی متوجه می‌شویم که در نماز، حضور قلب نداریم یا در طول روزهایی که روزه هستیم با خانواده‌مان از طریق حرف­های نامناسب، ناشکری، اعتراض و… درگیریم؛ این رفتارها با ماهیّت روزه سازگار نیست. حال اگر به دلیل درگیری با خانواده، عبادات ما خدشه‌دار شد، باید به سراغ پیامبر اکرم صلّی‌­الله‌علیه‌­وآله­ برویم و حقیقتاً خواهش کنیم که پیامبر وساطت کند تا ما بتوانیم حق همه چیز را به طور کامل پرداخت کنیم.

باید باور داشته باشیم ما همیشه در چهارچوبی هستیم که در آن آزمایش می­‌شویم؛ یا نمره می­‌آوریم و بالا می­‌رویم، یا سقوط می­‌کنیم. راهکاری که مطرح می‌شود این است که انسان بداند هر کاری برای خانواده­اش انجام دهد به خودش خدمت کرده است؛ در این فضا انسان توانایی رشد دارد.

 

انذار خانواده

 

«وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»[6]

«و (نخست) خویشان نزدیکت را (از خدا) بترسان.»

ظاهراً خدای سبحان با پیامبرش صحبت می­‌کند؛ اما باطناً به تک تک ما دستور می­‌دهد انذار و هشدار لازم را به عمل بیاوریم. برای هشدار دادن نباید از فضای خانوادۀ کوچک خود، خارج شویم. معاشرین و نزدیکان هم به قدری که در این جا منظور نظر قرآن است، به ما نزدیک نیستند.

 

 انذار به چه معناست؟!

 

در قران کریم، هم آموزش از بزرگتر به کوچکتر( لقمان به پسرش) مطرح شده است و هم از کوچکتر به بزرگتر( حضرت ابراهیم علیه­‌السلام به عمویش) حتی گاهی زن و مرد در کنار یکدیگر برخی امور را می‌آموزند(آسیه و فرعون، حضرت لوط علیه­‌السلام و همسرش، حضرت سلیمان علیه‌­السلام و بلقیس)

طبق آموزه‌های قرآن علی­رغم اینکه ما قداست زیادی برای بزرگان خانواده قائل هستیم؛ اما گاهی اوقات فرزندمان هم می‌تواند با رعایت ادب به ما تذکر دهد. حواسمان باشد که احترام بزرگتر و کوچکتری باید رعایت شود. انذار به معنای ترساندن نیست.

خواجه عبدالله انصاری «نذیر» را فردی معرفی می­‌کند که توجه دیگران را نسبت به مسائل مختلف جلب می­‌کند. برای این موضوع هم مثالی می‌زند: مادری که فرزندش را به مکتب‌خانه می­فرستد، به او می‌گوید:«‌لقمه­ات را بخور، آن را دور نینداز، مواظب باش آن را از تو نگیرند، کامل بخور و…» به این می‌گویند:«نذیر». حال اگر می‌خواهیم در خانواده رشد کنیم و رتبۀ خوبی به دست بیاوریم، باید دارایی‌­هایمان را به یکدیگر معرفی کنیم؛ باید نعمات و توانایی‌هایی را که خداوند به اعضای خانواده­ داده است به آن­ها  یادآوری کنیم و سپس با زبانی زیبا آنان را وادار به استفاده از آن­ها کنیم.

 

شماتت و اعتراض، ممنوع

 

گاهی ما برای رشد دادن دیگران به اشتباه راه شماتت و اعتراض را انتخاب می‌کنیم و آنقدر پیش می‌رویم تا آن­ها را از خوبی کردن منصرف کنیم؛ اما اگر در ابتدا به خوبی‌های او بپردازیم، نتایج بهتری خواهیم دید. در خانواده نقش ما باید نمایش «توانایی‌های» اطرافیانمان باشد نه «آفات» آنان. این طرز برخورد ما باعث رشد خودمان می­‌شود. در خانواده، انذار به این معناست که توانایی­‌های یکدیگر را به هم نشان دهیم.

 

ویژگی‌های مصلح خانواده

 

در سورۀ مبارکۀ مریم ویژگی خاصی برای اسماعیل صادق‌الوعد ذکر شده است، [منظور حضرت اسماعیل علیه­‌السلام،پسر حضرت ابراهیم علیه­‌السلام نیست.]

«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ كَانَ رَسُولًا نَبِيًّا. وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ كَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا»[7]

«و یاد کن در کتاب خود شرح حال اسماعیل را که بسیار در وعده صادق و رسول و پیغمبری بزرگوار بود. و همیشه اهل بیت خود را به ادای نماز و زکات امر می‌کرد و او نزد خدایش بنده‌ای پسندیده بود.»

  1. او خود ابتدا صالح بود، سپس اقدام به نصیحت دیگران می‌کرد:« إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ»
  2. امر و نهی­‌های او همیشگی بود، نه اینکه در زمان­های خاصی کمرنگ یا پررنگ شود:«كَانَ يَأْمُرُ»
  3. او دائماً به خانواده‌اش یادآوری می‌کند که خیلی توانا هستند و می­‌توانند از دارایی‌هایشان برای دیگران خرج کنند. موفق کردن دیگران هرگز از راه تحقیر آن­ها پیش نمی‌­رود. باید این باور را در آنان ایجاد کنیم که تجربه، فکر و استعداد زیادی دارند و می‌­توانند در حل مسائل کمک کنند. وقتی چند بار دارایی­‌های آنان را نمایش دهیم، دیگر سراغ خلاف نمی­‌روند؛ اما متأسفانه ما توانایی­ها را کور کرده و خلاف­ها را پررنگ می‌کنیم؛
  4. امر به نماز که در آیه به آن اشاره شده است؛ یک امر قولی نیست؛ بلکه عملی است. وقتی فرزند ما نماز خواندن صحیح ما را مشاهده کند و ببیند که مقیدیم بسیاری از گناهان را مرتکب نشویم، خود به خود نمازخوان می­‌شود.

 

تاریخ جلسه: 87/5/15 ـ جلسه 7

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»     

 

 


[1]. سورۀ منافقون، آیۀ 9

[2]. سوره منافقون، آیۀ 10

[3]. سورۀ تغابن، آیات 14 و 15

[4]. دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۳، ص ۴۶۶

[5]. سورۀ فتح، آیۀ 11

[6]. سورۀ شعرا، آیۀ 214

[7]. سورۀ مریم، آیۀ 54 و 55

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *