مقدمه
حضور در خدمت قرآن به ما عنایت شد این امر را به فال نیک می گیریم معلوم است هنوز یکایک ما در لیست امام زمانمان قرار داریم و هنوز مورد توجه حضرت هستیم و از نسیم قدسی دعای حضرت بهرهمند هستیم، به رسم ادب شاکر این نعمت عظیم هستیم گرچه مثل همیشه عجزمان را از شکر این نعمت اعلام میکنیم.
سوره مبارکه ذاریات، آیات 22 ـ 15
ظاهراً آیات در مورد کسانی است که پروای معصیت دارند.
آیه 15:«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ»
«کسانی که پرهیز از معصیت دارند در باغهایی و چشمه هایی قرار دارند»
آیه 16:«آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ»
«آنچه را پروردگارشان به آنان عطا كرده دريافت مىكنند ؛ زيرا آنان پيش از اين همواره نيكوكار بودند»
آیه 17: «كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ»
«اندکی از شب را خواب داشتند.»
آیه 18:«وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ »
«در سحرگاهان مشغول استغفار بودند.»
آیه 19: «وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ »
«در مال شان سهمیه ای است برای درخواست کننده و محروم»
آیه20: «وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ »
«در زمین نشانه هایی است برای اهل زمین»
آیه21:«وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ »
«در شما هم نشانه هایی است آیا این نشانه ها را نمیبینید»
آیه22: «وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»
«روزی شما از آسمان میآید و همه وعده هایی که به شما داده شده است از آسمان میرسد»
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ»
- متقین کسانی هستند از کفر و ناشکری و معصیت و جهالت و مخالفت با خدا پرهیز میکنند، کسانی که صفتشان کفر نیست بلکه ایمان است، ناشکری نیست بلکه شکرگزاری است، معصیت کردن نیست بلکه مطیع بودن است، جاهلیت نیست بلکه اهل علم بودن است.
- متقین در بستانها و چشمههایی قرار دارند که آب جدید در آن میجوشد و هر لحظه معرفت و طهارت جدیدی در زندگیشان وارد میشود .
- بعضی گفتهاند این جنات در این عالم دل متقین است، متقین در این دنیا خوش هستند و چشمه حکمت از قلب به زبان شان جاری است.
«مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»[1]
- تمام گفتار متقین طبق حکمت و حساب است و کلام بیهوده بر زبانشان جاری نمی شود و همه بر مبنای میزان شریعت و عقلانیت است .
- اگر کسی اهل تقوا شد در همین دنیا در باغ و لذت و خوشی است. پرهیز از معصیت و یاد حق و حضور در محضر او خوشی برای بنده ایجاد میکند .
- متقین علی الدوام اتصاف به صفات الهی دارند و در جنات صفات الهی قرار دارند و از این اتصاف راضی هستند. اتصاف به این صفات آنان را خوش می کند.
«آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ»
- متقین از دادههای الهی راضی هستند و اعتراضی به الطاف الهی ندارند. آنان الطاف الهی را در زندگی خود کم نمیبینند.
- آنان در ارتباط با الطاف الهی قدرت جذب بالایی دارند و مانعی برای جذب این الطاف ندارند؛ زیرا دلشان قط مشغول خدای سبحان است و از غیر او فارق است به همین جهت غفلتی که مانع دریافت و جذب این عطا باشد بر آنان عارض نمیشود.
- متقین به این جهت که دائم اهل شکر هستند وجودشان گستردهتر میشود و قابلیت زیادی برای دریافت الطاف الهی دارند.
«إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ»
- احسان به معنی شهود حق است. متقین اتصاف خود را به صفات الهی از خود نمیدانند بلکه آن را لطفی از جانب خدا میدانند.
- احسان اولیه را خداوند به بندگان کرده است و بنده را آفریده است، اگر خداوند بندگان را دوست نداشت آنان را نمیآفرید. قرآن به این احسان اشاره کرده و فرموده «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَه»
- متقین از این که عاشق خدا نباشند پرهیز میکنند، به همین دلیل قرآن میفرماید آنان همیشه عاشق خداوند بودند؛ زیرا خداوند خود عاشق اینها بود و با محبت خود آنها را خلق کرد، آنها هم جزای احسان به خدا را عاشقی دادند؛ زیرا «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسان»[2].
- معنای عشق متقین به خداوند این است که متقین تمام وظایفشان را عاشقانه انجام میدهند و هیچ تکلیفی برایشان سخت و دشوار نیست بلکه آن را با منت و افتخار انجام میدهند نه به زحمت.
- آنان دائم خود را در حضور خدا میدانند به همین جهت دائم پرهیز از ناشکری و شرک و جهالت دارند؛ چون دائم در حضور هستند غایب نیستند.
- یکی از درخواستهایی که باید داشته باشیم درخواست دوام خوبی ها است.
«كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ»
- متقین به جهت عشق و محبت به خدای سبحان بسیاری از شب را خواب نیستند.
در روایت است:
«نوم العالم عباده»[3]
«خواب عالم عبادت است.»
- مفسرین لیل را عالم ماده تفسیر کردهاند، ما یک شبانه روز داریم شب این دنیا است و روز قیامت است. متقین در دنیا که تمام آن شب محسوب میشود میزان غفلتشان خیلی اندک است.
- عمده سیر متقین روحانی است و تنها قسمت کمی از آن سیر اشتغال به نفسانیات است.
«وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»
- متقین در سحرگاه اهل استغفار بودند، نماز شبخوان بودند، استغفار سحر برای رفع ادعای بندگی است. باید صبح تا شب بندگی کرد و سحر از بابت اینکه بندگی قابل عرضه به محضر حق نیست استغفار کرد.
- متقین از اینکه گاهی اوقات کارها را به خود نسبت دادند و برای خود وجودی قائل شدند و تنها خداوند را موثر ندانستند استغفار میکنند.
- لازمه تقوا مقصر دانستن خود در عرصه بندگی و بی ادعا بودن است.
- باطن استغفار بیادعا بودن است. زمانی از کسی عذرخواهی میکنیم که خود را مقصر بدانیم. در استغفار نیز خود را بابت بندگی ناقصمان مقصر میدانیم. این توصیه را حضرت موسیبنجعفر علیه السلام به یکی از فرزندانشان میکنند و میفرمایند:
« لَا تُخْرِجَنَّ نَفْسَكَ مِنَ حَدِّ التَّقْصِير»[4]
- استغفار نه تنها رمز ازدیاد مال است بلکه رمز ازدیاد علم نیز هست.
- به کسانیکه گرفتاری مادی دارند بگویید زیاد استغفار کنند استغفار بسیاری از مشکلات و گرفتاریها را مرتفع میکند و رزقی فراوان را برای فرد نازل میکند همچنانکه قرآن میفرماید:
«اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً»[5]
« از پروردگارتان آمرزش بخواهيد ، آن گاه به سوى او بازگرديد ، [ تا ] براى شما باران فراوان و پى در پى فرستد»
«وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ»
- در مال متقین حقی غیر از زکات واجب است و اگر کسی از آنها درخواستی کرد که می دانند درخواست کننده راست می گوید مالی برایش در نظر میگیرند و برای کسی که درخواستی نمیکند و آبرو مند است نیز مالی در نظر میگیرند.
- بعضی میگویند منظور از اموال میل به معرفت است ، در این میل و معرفت سهمیهای قرار دادند تا اگر کسی طالب معرفت نباشد در او انگیزه ایجاد کنند تا از معرفت محروم نباشد ، و از بعضی معارف برای او پرده برداری میکنند تا او را به هوس بیاندازند .
- نیازمندان و سائلان بر دو قسمند دسته ای علی الدوام دست نیازشان را دراز میکنند و گدایی و درخواست دارند و دسته ای دیگر از گدایی و اعلام نیاز خود ابا می کنند.دسته اول در معنویات موفق هستند زیرا در معنویات باید چنین بود و دست نیاز را به اولیاء الهی دراز کرد و دسته دوم در مادیات موجه هستند و به جهت انکه نیازشان را به خلق اعلام نمیکنند اعتبار دارند.
- در روایات آمده هرکس اهل علم شود خدای سبحان رزقش را تامین میکند . اگر روزی مان کم است شاید به دلیل جهالت باشد و یا شاید به دلیل معصیت یا ناشکری یا حساب کردن بر دیگران و توقع از آنان و … .
- افراد در معنویات دو دسته هستند: یکی طالب است و یکی معرض (کسی که اعراض می کند) ، استغفار و تقوا به انسان این توان را می دهد که بداند با طالب و معرض چگونه برخورد کند.
«وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»
- بنده زمانی که خوب بندگی حق را به جا آورد هرگز درمانده نمیشود و خداوند رزق او را فراهم می کند.
- خداوند «هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتين»[6] است. او نه تنها زیاد روزی میدهد بلکه با تمام قوت روزی میدهد و به روزی دادنش صدمهای وارد نمیشود.
- به میزانی که بنده تقوا داشته باشد خداوند رزق او را زیاد می کند. این رزق نه تنها رزق مادی است بلکه رزق معنوی مانند علم و معرفت نیز هست.
«وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»
زمین وجود انسان
- در زمین نشانههایی است برای اهل یقین. نشانههایی که در زمین است در ما نیز وجود دارد. زمین بار زیادی بر خود تحمل می کند به نفس نیز هرقدر بار طاعت داده شود انجام میدهد و از آن شکایتی نمیکند. زمین هر آلودگی را در خود دفن میکند نفس نیز میتواند تمام رذایل اخلاقی خود را در خود از بین ببرد و مدفون کند. زمین یک دانه را تبدیل به یک درخت میکند نفس نیز میتواند یک خوبی را زیاد کند و آن را بسیار بیشتر از حد اولیه به ثمر برساند. زمین نماد تواضع است نفس نیز فطرتاً تواضع دارد.
- خداوند متکفل روزی مادی و معنوی بندگان است و روزی آنان را از آسمان برایشان نازل میکند به همین جهت هرگز نباید برای کسب روزی کار کرد. از طرفی اگر کسی بگوید خداوند روزیمان را میرساند پس کار نکنیم و بیکار باشیم این تفکر نیز اشتباه است، باید تلاش کرد اما نه برای کسب روزی.
- بعضی مفسرین می گویند منظور از روزی غذای علم ربانی است که از جایگاه روحانیت به انسان می رسد.
- نگرانی بابت روزی با تقوا سازگار نیست. متقی از بابت روزی نگرانی ندارد و فقط سعی در به جا آوردن صحیح بندگی دارد.
فردی مشرف شده بود حرم امام رضا علیه السلام دید زائری در حرم خیلی گریه می کند از او پرسید چه شده است گفت چند روز دیگر عروسی ام است ولی هیچ چیز در بساط ندارم. این فرد از قبل نیت کرده بود اگر داماد خوبی نصیبش شود معادل جهیزه خودش را برای او بخرد، جهیزیه را خرید و برای آن دختر فرستاد.
تاریخ جلسه:97/3/21 ـ جلسه 20
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] عدۀ الداعی و نجاح الساعی، ص232
[2] سوره مبارکه الرحمن، آیه 60
[3] بحارالأنوار، ج68، ص308
[4] کافی، ج2، ص72
[5] سوره مبارکه هود، آیه 52
[6] سوره مبارکه ذاریات، آیه 58