سوره مبارکه عنکبوت، آیه 41
«مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ »
«داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كردهاند همچون عنكبوت است كه [با آب دهان خود] خانهاى براى خويش ساخته و در حقيقت اگر مىدانستند سستترين خانهها همان خانه عنكبوت است»
ویژگی های خانه عنکبوت
سستترین خانه
مفسرین میگویند: آیه توجه دارد به کسانی که غیرخدا را به عنوان ولی قرار دادند، مَثَل آنان مانند مَثَل عنکبوت است که خانهاش سستترین خانه است. اگر مردم بدانند خانه عنکبوت سستترین خانه است به یقین به این خانه تکیه نکرده و آن را انتخاب نمیکنند.
فقدان محبت
فقدان محبّت سبب سست شدن روابط
ـ مفسرین عامل اصل پوشالی بودن و سست بنیاد بودن خانه عنکبوت را به جهت فقدان محبتی میدانند که در این خانه است. روابط زوجین در خانه عنکبوت کاملا خصمانه است، بعد از جفتگیری عنکبوت ماده عنکبوت نر را از بین میبرد ، در اکثر عنکبوت ها چنین میشود و به جهت همین فقدان محبت، بنیاد پوشالی است .
ـ از نگاه بنده چون زن با عواطف خاص خودش در آن خانه نیست و شعله محبت را در آن خانه بر افروخته نگه نمیدارد خانه عنکبوت بسیار سریعالزوال و در معرض آسیب است. در عین اینکه تار عنکبوت به خودی خود محکم است اما آن خانه بدون محبت پوشالی است.
ـ این آیه هشداری است به تک تک ما که از طریق محبت چراغ منزل را بر افروخته نگه داریم تا به ثبات و استحکام خانواده کمک شود و بیش از این که نقش دریافت محبت را داشته باشیم اساسمان بر پرداخت محبت به اطرافیانمان باشد، زن از خدای سبحان انرژی را گرفته و آن را در خانه پخش میکند و مرد باید از زن انرژی بگیرد. زن با یک عبادت درست لطف و عنایت کرم و محبت حضرت حق را دریافت میکند و اگر رابطهاش با خداوند حسنه باشد هرقدر مورد بی مهری دیگران قرار بگیرد دچار کمبود و نقصان نمیشود.
انزواطلبی
- عنکبوت در گوشه و کنج خانه میسازد، اساس او بر مخفی کاری و عزلت و انزوا است، در حالی که مؤمن اساس زندگیاش بر حضور با جمع است زیرا «يَدُ اللَّه مَعَ الجَماعۀ»[1].
- خانه عنکبوت خانهای بیانرژی و یا به تعبیری دارای انرژی منفی است، زیرا در گوشه و کنج ساخته میشود. همانطور که مطابق علم اثبات شده کنج هر فضایی دارای انرژی منفی است و خروج از گوشهها دریافت انرژی را زیاد میکند بنابراین برای داشتن زندگی پر انرژی باید گریز از جمع نداشت.
خانهای پر از نیرنگ
عنکبوت کار نمیکند بلکه در اوج کم کاری و بی حرکتی با نیرنگ شکارش را به دام میاندازد و تار خود را به گونه ای میتند که حشره زمان عبور به دام بیافتد.
اسلام به ما دستور تحرک و زندگی و تلاش داده است، با دروغ و دغل و نیرنگ نمیتوان زندگی کرد.
« وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»[2]
«و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست»
زندگی با دروغ و نیرگ ظاهراً زندگی است اما در حقیقت مردگی است، زیرا عنکبوت هرقدر تار میتند در نهایت زیر تارهایش از بین می رود، اسمش خانه است اما در نهایت قبر خودش را میسازد.
زندگی بیکار و بیتحرک بر مبنای دغل و نیرنگ نیز سست بنیاد است و دوامی ندارد و در نهایت سبب نابودی فرد می شود و نمیتواند استحکام داشته باشد.
خانهای بیستون
خانه عنکبوت نه پی دارد نه ستونی نه سقفی، گرچه ظاهراً از نگاه خودش و با تخیل خودش خانه است اما واقعا از اسلوب خانه سازی به دور است و قاعده خانه در آن رعایت نشده است.
مفسرین میگویند زندگی یک انسان غیر الهی شبیه خانه عنکبوت است، نه ستون دارد که بر آن ستون اعتماد شود نه سقفی دارد که موجب امنیتش شود نه پی که کنده شده باشد، چنین خانه ای پایدار نمیماند و در زلزلههای روزگار از بین میرود، اما زندگی انسان الهی قاعده دارد قاعده آن شریعت و احکام شریعت و اعتقادات حقه است و دارای نگهبان است، نگهبانی که اجازه نمیدهد آسیبی به آن وارد شود، به همین جهت امنیت در آن حاکم است. قرآن میگوید:
«إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطان»[3]
« در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست.»
کسالت و سستی در زندگی انسان الهی نیست. انسان الهی از کسالت به خداوند پناه میبرد.
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْجُبْنِ وَ الْبُخْلِ وَ الْغَفْلَةِ وَ …»[4]
در زندگی عنکبوتی کسالت و سستی اصل زندگی است، وقتی ما در دنیا به عنوان مؤمن زندگی کنیم تمام داراییهایمان را باید به گونهای مصرف کنیم که به راحتی بتوانیم از آن عبور کنیم، در زندگی عنکبوتی فرد خود را زیر داراییاش مدفون میکند، دارایی او قبر او است اما مؤمن از دارایی خویش پلکان رشد میسازد و از آن بالا می رود و اوج میگیرد.
کار بی فایده ممنوع!
قرآن در آیه 41 سوره مبارکه عنکبوت میگوید: عنکبوت هرچه تارو پود بیشتری میتند خروج خود را از خانهاش سختتر میکند، با تارو پودی که میتند خود را در خانه حبس میکند ، انسان غیرالهی شبیه عنکبوت است هرچه بیشتر در این عالم زندگی کند و هر چقدر تموّل بیشتری داشته باشد خروج خودش را از زندان عالم ماده غیر ممکن میکند، اما مؤمن هرچه دارایی و توانایی و موجودی خود را افزایش میدهد امکان خروج از این عالم برای او فراهمتر شده است . زیرا همه موجودیاش را برای عالم دیگر فراهم کرده.
زندگی عنکبوتی نداشته باشیم
قرآن در آیه 41 سوره مبارکه عنکبوت زندگی عنکبوت را بیان کرد. مفسرین میگویند: خدای سبحان با این مثال اراده کرد تا زندگی مشرکانه را به زندگی عنکبوت مثال بزند. اگر در زندگی بر دارایی و مال، مقام، همسر، مدرک یا حسب و نسبمان تکیه کنیم و برای آنها کارایی خاصی قائل باشیم مطمئن باشیم زندگیمان پایدار نیست و امنیت و خوشیاش ناپایدار است و موجودیمان از بین میرود.
*****
سوره مبارکه عنکبوت، آیه 43 – 42
آیه 42 : «إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ »
«خدا مىداند هر آنچه را كه جز او مىخوانند و هم اوستشكستناپذير سنجيدهكار»
آیه 43 : «وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ »
«و اين مثلها را براى مردم مىزنيم و[لى] جز دانشوران آنها را درنيابند»
«إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ » خدا میداند شما روی چی حساب باز میکند و درصد شرک زندگی شما چقدر است .
علم واقعی چیست؟
قرآن زندگی عنکبوت را مَثَل زد، اما هر کسی این مثل را درک نمیکند بلکه تنها اهل علم این مثلها را ادراک می کنند. اهل علم افرادی هستند که علم نافع دارند، درباره علم نافع می گویند:
علم نبود غیر علم عاشقی ما بقی تلبیس ابلیس شقی
اگر علمِ معرفۀ الرّب و معرفۀالنفس داشته باشیم در مییابیم اگر در گوشهای از زندگی شرک وارد شود نابودی و فروپاشی زندگی مسجّل و حتمی است و روزگارمان خالی از برکت، امنیت و آسایش خواهد شد.
مفسرین میگویند منظور از « الْعَالِمُونَ» عالمون بالله هستند که علم توحید دارند، اگر کسی موحد شد، در مییابد که اگر بر هر چیزی غیر از خدای سبحان تکیه کند زندگی خویش را در معرض زوال قرار داده است و اگر فقط به عبودیت ربّالعالمین مشغول شود امنیت ابدی او تضمین شده است.
*****
سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45
«اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ »
«آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مىدارد و قطعا ياد خدا بالاتر است و خدا مىداند چه مىكنيد.»
شرک، نابودگر آسایش و امنیت
اگر شرک وارد زندگی ما شود حیاتمان سریعاً از بین رفته، امنیت و راحتمان آسیب پذیر میشود. اما اگر موحد باشیم از آسایش و امنیت ابدی بهره خواهیم برد.
علامه طباطبایی میفرمایند: «ما برای ابد آفریده شدیم» اگر صرفاً برای عمر کوتاه دنیوی (شصت-هفتاد سال) آفریده شده بودیم که این آفرینش عبث بود! به همین دلیل باید درخواستهای ما نیز باید برای عمری بینهایت باشد چرا که داشتههای موقت با فطرت ما سازگار نمیباشد.
نماز، بازدارنده از خطا
«إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ»[5] نماز خود به خود این نقش را دارد که ما را از افعال قبیح و منکر و نامناسب دور می کند، منکر آن چیزی است که شرع و عقل آن را قبول ندارند.
فحشاء و منکر چیست؟
دروغ
دروغ فحشاء است. با شنیدن کلمهی “فحشا” تنها به یاد گناه زنا می افتیم، اما دروغ نیز فحشا است. از یکی از حضرات معصومین سؤال شد آیا مؤمن شراب میخورد؟ حضرت فرمودند: ممکن است مؤمن شراب بخورد. پرسیدند آیا مؤمن زنا هم میکند؟ فرمودند: بله ممکن است این کار را بکند، پرسیدند آیا مؤمن دروغ هم می گوید؟ حضرت فرمودند: نه.
اگر نماز می خوانیم و دروغ هم میگوییم هنوز نمازی آنگونه که باید و شاید نخوانده ایم.
ناشکری
ناشکری منکری است که نه شرع آن را قبول دارد و نه عقل. به عنوان مثال اگر کسی الطاف فراوانی به ما کرده باشد اما لطف او را نادیده بگیریم، این رفتار نه مقبول عقل است و نه مورد پسند قلب. در حالی که بسیاری از نمازگزاران ناشکر هستند!
بیادبی و جزع و فزع در مشکلات زندگی در شمار منکراتی است که شرع و عقل آن را رد میکند. اما قبح آن به چشم نمیآید!
بیاعتمادی بر خدای سبحان منکر است، توکل و اعتماد به خدا لازمه ایمان است.
اگر به جای اینکه فکر و ذکرمان بر بندگی شایسته به درگاه حضرت حق باشد، دائماً اضطراب داریم و نگران آینده هستیم گرفتار منکر شده ایم و یقیناً برای رفع این منکر باید به فکر اصلاح نمازهایمان باشیم.
«إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ»
ذکرِ حرف تأکید «إنّ» در آیهی شریفه نمایانگر این مسئله است که بدون شک نماز انسان را از اضطراب و دروغ و کسالت دور می کند. کسالت و سستی و بیحالی دینی منکر است، نماز انسان را از این منکرات باز میدارد.
تاریخ جلسه:97/3/15 ـ جلسه 16
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] نهجالبلاغه
[2] سوره مبارکه نجم، آیه 39
[3] سوره مبارکه اسراء، آیه 65
[4] مصباح المتهجد، ج1، ص144
[5] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45