واپسین لحظات
امام صادق علیهالسلام، روایتی از لحظات پایانی عمر شریف امام حسن مجتبی علیهالسلام دارند؛ آنجا که حضرت، اباعبدالله الحسین را به عنوان امامِ پس از خود به محمد حنفیه معرفی مینمایند و این معرفی با مقدمهچینی صورت میگیرد:
«چون هنگام رحلت امام حسن مجتبی علیهالسلام فرا رسید؛ به قنبر فرمودند: «ای قنبر! پشت درب را نگاه کن! آیا مؤمنی غیر از اهلبیت میبینی؟!» قنبر عرض کرد: «خدا و رسولش و فرزند رسول خدا آگاهتر از من هستند» امام فرمودند: «(محمد حنفیه پشت در است) او را نزد من بخوان!»
قنبر گوید: «پس من نزد محمد حنفیه رفته و چون وارد شدم؛ او پرسید: «آیا پیشامدی خیری رخ داده است؟» گفتم: «ابامحمد (امام حسن مجتبی علیهالسلام) را اجابت کن (که تو را میخواند). او با شتاب، بدون آن که بند کفش خود را ببندد همراه من دوید.
گفتگو با محمد بن حنفیه
زمانی که به محضر حضرت شرفیاب شد؛ سلام عرض کرد. حضرت فرمودند: «بنشین! که مانند تویی نباید از شنیدن سخنی که موجب زنده شدن مردگان و مردن زندگان میشود؛ غایب باشد: شما باید گنجینه علم و چراغ هدایت باشید؛ زیرا نور بعضی روزها، از نور روزهای دیگر بیشتر است.
آیا میدانی خدای سبحان فرزندان ابراهیم علیهالسلام را ائمه قرار داده و برخی را بر برخی دیگر برتری بخشید و به داوود علیهالسلام زبور را عطا کرد و نیز تو میدانی که خدای سبحان محمد صلیاللهعلیهوآله را به سبب چه امری برگزید…»
حضرت، کلام معصوم را زنده کننده و میراننده توصیف مینمایند؛ به دلیل آن که دلهای مرده افراد با نفس گرم معصوم زنده شده و از سوی دیگر، فرد با شنیدن و اطاعت کلام ایشان به مقام فنا میرسد. به بیان دیگر، قلب آدمی برای زندگی کردن و تسلیم حق بودن نیاز به شنیدن کلام معصوم دارد.
همچنین حضرت به محمد حنفیه یادآور میشوند که همواره باید خود را در معرض شنیدن کلام امام معصوم قرار دهد.
اولین توصیه حضرت به محمد حنفیه «علمپذیری» و «هدایتگری» مداوم میباشد. در ادامه بیان میکنند که برخی از ساعات روز، نور بیشتری نسبت به ساعات دیگر دارند؛ گویا حضرت خطاب به او میفرمایند: «من و تو و حسین علیهالسلام هر سه نورانیتی داریم لکن نور من و حسین علیهالسلام از تو بیشتر است». به بیان دیگر؛ امام حسن مجتبی علیهالسلام، پیش از یادآوری امام اباعبدالله علیهالسلام، وجود محمد حنفیه را مقدس و ارزشمند معرفی میکنند تا زمینه پذیرش را در وی به وجود آورند.
محمد حنفیه، شریف، عالم و امامزاده است لکن امام حسن مجتبی علیهالسلام بابت حسادت او نگران بوده و این دغدغه را به وی اعلام میدارند. «حسادت» خطری است که همه انسانها را تهدید میکند؛ هر چند خود فرد از وجود آن مطلع نباشد لکن در موقعیت حساس، شعلههای آن در وجودش زبانه میکشد.
خطر جدی!
در ادامه حضرت فرمودند:
«ای محمد بن علی! من از حسادت تو (به جانشین بعد از من) میترسم چرا که خداوند در قرآن کریم، تنها کافران را با این ویژگی توصیف نموده است آنجا که فرمود:
«كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَینَ لَهُمُ الْحَقُّ»[1]
«(بسیارى از اهل كتاب میخواهند) با وجود اینكه حق بر آنها روشن شده، به سبب حسدى كه در دل خود دارند، شما را به كفر برگردانند»
در حالی که خدای سبحان، شیطان را بر تو مسلط نساخته است»
امام مجتبی علیهالسلام، به استناد قرآن کریم، حسادت را از صفات خاص کفار و نشانه تسلط شیطان معرفی نمودند. بر این اساس، حسادت با ایمان منافات دارد و موجب قطع ارتباط با اولیاءالهی میشود. حسادت، انسان را به کفر نزدیک میکند.
معرفی امام پس از خود
حضرت ادامه دادند:
«ای محمد بن علی! آیا میخواهی از آنچه از پدرت درباره تو شنیدم خبر دهم؟» محمد حنفیه پاسخ داد: «آری»
امام حسن فرمودند: «در روز جنگ جمل، از پدرت امیرالمؤمنین شنیدم که فرمود: «هر کس دوست دارد که در دنیا و آخرت به من نیکی نماید؛ به فرزندم محمد نیکی کند»
ای محمد بن علی! آیا میخواهی (با علم امامت) از آن زمانی به تو خبر دهم که نطفهای در پشت پدرت بودی؟!
ای محمد بن علی! آیا میدانی که حسین بن علی علیهالسلام بعد از وفات من و جدا شدن روحم از پیکرم، امام بعد از من خواهد بود و نزد خداوند امامت بنام او در كتاب (لوح محفوظ) ثبت است، امامت او از راه وراثت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله است و خداى عز و جل آن وراثت را به وراثت (امامت) از پدر و مادرش افزوده است.
خدای سبحان میدانست كه شما خانواده بهترین خلق او هستید؛ لذا محمد صلّىاللَّهعلیهوآله را از میان شما برگزید و محمد صلّىاللَّهعلیهوآله على علیهالسلام را انتخاب كردند و على علیهالسلام مرا به امامت برگزید و من حسین علیهالسلام را برگزیدم»
گاه افراد برخی امور مهم و ضروری را بدیهی قلمداد نموده و بر خود لازم نمیدانند که مجددا اهمیت آن را به سایرین گوشزد نمایند. این امر سبب میشود رفته رفته از اهمیت امر کاسته شده تا جایی که به فراموشی سپرده شود. با وجود آن که پیش از شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام، به کرات مسئله امامت اباعبدالله الحسین از لسان مطهر نبی اکرم، امیرالمؤمنین و امام حسن علیهم السلام بیان شده و گویا تبدیل به مسئلهای بدیهی گشته است؛ لکن امام مجتبی علیهالسلام لازم میدانند که این امر را مجددا در محیط خانواده بیان نمایند.
پیش از بیان این موضوع مهم و امر به تبعیت از امام جدید، امام حسن علیهالسلام از محمد حنفیه تعریف و تمجید شایستهای کرده و به او یادآور شدند که امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز شخصیت وی را ارزشمند دانسته و این امر را به همگان اعلام نموده بودند.
این تمجید از آن جهت اهمیت دارد که با به امامت رسیدن اباعبدالله علیهالسلام، محمد حنفیه گمان نکند که جایگاه و اعتبار خویش را از دست داده و موجب شود که دشمنی و نفاق در وجود او ریشه بدواند.
پذیرش همراه با رضایت
محمد حنفیه (که از شیوه کلام حضرت پی به نزدیک شدن زمان شهادت ایشان برده بود) عرضه داشت: «شما امام و واسطه میان من و پیامبر اکرم صلّىاللَّهعلیهوآله هستید! دوست داشتم پیش از آن که این سخنان را میشنیدم؛ میمردم!
همانا در سرم سخنی است که دلوها نتوانند آن را بکشند (کنایه از آن که آن قدر فضیلت شما را میدانم که قابل شمارش نیست) و ترانه و آهنگ بادها دگرگونش نسازد (یاوهگوئیهاى دشمنان عقیده مرا نسبت به شما سست نكند)…
من میخواهم که فضائل شما را آشکار سازم لکن میبینم که پیش از من، قران کریم و همه پیامبران آن را ابراز نمودهاند و آن سخنى است كه زبان هر گوینده و دست هر نویسنده از اداى آن عاجز است تا آنجا كه قلمها تمام شود و كاغذها سیاه و باز هم فضیلت شما به آخر نرسد، خدا نیكوكاران را چنین جزا میدهد و هیچ نیروئى جز از خدا نیست.
آری! حسین عالمترین ما، حلیمترین ما و نزدیکترین ما به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است. او پیش از آن که مردم خلق شوند؛ فقیه و پیش از سخن گفتن با وحی آشنا بوده است.
و اگر خدا در شخص دیگرى خیرى میدانست؛ محمد صلیاللهعلیهوآله را بر نمىگزید! پس چون خدا محمد صلیاللهعلیهوآله را برگزید و محمد صلیاللهعلیهوآله، على علیهالسلام را انتخاب كرد و على علیهالسلام شما را به امامت برگزید و شما حسین را، ما تسلیم شدیم و رضا دادیم؛ كیست كه به غیر آن رضا دهد؟ و كیست جز او كه در مشکلات خویش تسلیمش شویم؟!»»[2]
محمد حنفیه، پس از شنیدن سخنان امام حسن علیهالسلام، پذیرش خویش را اعلام کرده و رضایت خود را نسبت به امامت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام ابراز نمود و در پایان اذعان داشت که همه امورات مشکل با مراجعه به حسین علیهالسلام قابل رفع است.
تاریخ جلسه: 87/12/19 ـ جلسه نوزدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه 109
[2] اصول کافی(ط – الاسلامیه)، ج 1، ص 301