دعای پیامبر اکرم(ص) در نافله ظهر
امام حسن علیهالسلام، دعایی را که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله همیشه در نافله ظهرشان قرائت مینمودند؛ در روایتی بیان کردند[1] که در ادامه به بخشی از این دعا پرداخته میشود. در قسمتی از این دعا، حضرت از امور مختلفی به خدای سبحان پناه میبرند:
گرفتاریهای دردسرساز!
«وَ أَعُوذُ بِكَ یا رَبِّ أَنْ تَبْتَلِینِی بِبَلِیةٍ تَحْمِلُنِی ضَرُورَتُهَا عَلَى التَّغَوُّثِ بِشَیءٍ مِنْ مَعَاصِیكَ»
«پروردگارا! از اینکه مرا به بلایی آزمایش نمایی که ضرورت آن مرا به یاری طلبیدن به وسیله انجام معصیتی مجبور نماید؛ به تو پناه میبرم»
گاه در زندگی افراد گرفتاریهای عجیبی رخ میدهد که فرد تنها راه نجات از آن را، انجام گناهی مانند دروغ، شهادت به ناحق و… میپندارد. در این دعا بنده از بروز چنین گرفتاریهایی به خدای سبحان پناه میبرد.
برای مثال، مصیبتی در زندگی فرد رخ میدهد که او مجبور میشود به جهت آرامش خود، با دیگران درددل نماید غافل از آنکه درددل یا شکایت از روزگار، به نوعی شکایت از خدای سبحان محسوب میشود. یا آن که شخص، راهحل مشکل خویش را پرداخت رشوه یا کلاهبرداری بداند. چنین راهحلهایی موجب میشود که انسان پس از خلاصی از گرفتاری اول، به گرفتاریهای دیگری گرفتار شود که چه بسا بزرگتر از آن است.
تصوری نادرست
«وَ أَعُوذُ بِكَ یا رَبِّ أَنْ أَكُونَ فِی حَالِ عُسْرٍ أَوْ یسْرٍ أَظُنُ أَنَ مَعَاصِیكَ أَنْجَحُ فِی طَلِبَتِی مِنْ طَاعَتِكَ»
«پروردگارا به تو پناه میبرم از این که در حال سختی یا آسایش گمان کنم که نافرمانی، بیش از فرمانبرداری از تو مرا به مقصود میرساند»
گاه مشاهده میشود برخی افراد به غلط گمان میکنند که انجام معصیت، موفقیت بیشتری نسبت به انجام طاعت در پی دارد و از طریق ارتکاب گناه سریعتر به هدف خویش دست مییابند. حضرت با آن که از عصمت مطلقه برخوردار بوده و حتی فکر گناه نیز در سر ندارند؛ از این تصور نادرست به خدای سبحان پناهنده میشوند.
با توجه به عبارت «فِی حَالِ عُسْرٍ أَوْ یسْرٍ»، این تفکر ناصحیح ممکن است هم در زمان خوشی و آسایش و هم در زمان گرفتاری و سختی رخ دهد. برای مثال در زمان خوشی فرد گمان میکند که با حبس دارائیهای خود و عدم انفاق به پایداری لذات خویش کمک مینمایند. و یا در زمان ناخوشی، گمان میکند که به وسیله بیقراری، کجخلقی، شانه خالی کردن از انجام مسئولیتها و اذیت کردن دیگران میتواند به حل مشکلات کمک نماید؛ در حالی که فزع و بداخلاقی آسیبهای فراوانی دارد تا جایی که در دعای روز دوشنبه به خدای سبحان عرضه میداریم:
«أَعُوذُ بِكَ مِنْ یوْمٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ»[2]
«خدوندا از روزی که آغاز آن با بیتابی و بداخلاقی باشد؛ به تو پناه میبرم»
تلاش بیفایده!
«وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ تَكَلُّفِ مَا لَمْ تُقَدِّرْ لِی فِیهِ رِزْقا»
«خداوندا به تو پناه میبرم از زحمت کشیدن برای آن چه که رزقی در آن برای من مقدر نفرمودهای»
«تکلف» به معنای تلاش بیاندازه و به سختی انداختن خود است. گاه افراد برای اموری خود را به زحمت میاندازند که خدای سبحان ثمره و سودی در آن تقدیر ننموده است. در این دعا فرد از خداوند درخواست مینماید که تلاش او تنها در جهتی قرار گیرد و مثمر ثمر بوده و مفید باشد.
سعی و تلاش در اموری که بیفایده باشد نه تنها موجب از بین رفتن توان و انرژی شخص میشود بلکه ممکن است به دلیل بینتیجه ماندن تلاشهای موجب بدگمانی و سوءظن به خدا نیز گردد.
در دعای ابوحمزه ثمالی نیز به خدای سبحان عرضه میداریم:
«اللّهم إنّی أعوذُ بکَ من… عملٍ لایَنفع»[3]
«پروردگارا! از انجام عملی بیفایده به تو پناه میبرم»
انجام عمل بیفایده خطری است که باید از شر آن به خدای سبحان پناه برد.
یک دعای جامع!
در قسمتی از این دعا آمده است:
«اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الْكِفَایةَ وَ السَّلَامَةَ وَ الصِّحَّةَ وَ الْقُنُوعَ وَ الْعِصْمَةَ وَ الرَّحْمَةَ وَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیةَ وَ الْیقِینَ وَ الْمَغْفِرَةَ وَ الشُّكْرَ وَ الرِّضَا وَ الصَّبْرَ وَ الْعِلْمَ وَ الصِّدْقَ وَ الْبِرَّ وَ التَّقْوَى وَ الْحلْمَ وَ التَّوَاضُعَ وَ الْیسْرَ وَ التَّوْفِیقَ»[4]
«پروردگارا! راحتی، امنیت، کفایت، سلامتی، صحت، قناعت، عصمت، رحمت، بخشش، عافیت، یقین، مغفرت، شکر، رضایت، صبر، علم، صداقت، نیکی، تقوا، بردباری، تواضع، آسانی و موفقیت را از تو خواستارم»
منظور از وسعت در کلام حضرت، اعم از وسعت وجودی، مادی و معنوی… است. در این صورت هر چه امکانات مادی و معنوی فرد بیشتر شود؛ گرفتار عجب و غرور و سرکشی نخواهد شد زیرا ظرفیت او اندک نیست.
کفایت نیز بدان معناست که وجود خدای سبحان در هر زمینهای برای بنده کافی باشد تا فرد محتاج هیچیک از مخلوقات نگردد.
در این عبارت، از لفظ سلامت و صحت در کنار هم استفاده شده است. سلامت در مورد روح و جسم و صحت تنها مربوط به جسم است.
«برّ» به معنی خیرات گسترده است و بنده از خداوند میخواهد توفیق انجام آن را به او عنایت کند.
«یسر» نیز به معنای آن است که در زندگی مادی هم خود شخص آسانگیر باشد و هم امورات زندگی او به سهولت انجام شود.
درخواست یقین
در دعای امام حسن مجتبی علیهالسلام از خداوند درخواست میکنند:
«اللهم انی اسئلک… أَنْ تُعْطِینِی مِنَ الْیقِینِ مَا یحْجُزُنِی عَنْ أَسْأَلَ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِینَ »[5]
«پروردگارا از تو میخواهم که من یقین عطا نمایی آن قدر که مرا از درخواست از دیگران بازدارد»
در این فرمایش، حضرت ضمن درخواست یقین اثر آن را نیز بیان مینمایند. زمانی که بنده نسبت به قدرت، علم و حکمت الهی یقین داشته باشد برای رفع نیازهای خود نه تنها به مخلوقات مراجعه نکرده بلکه در دل نیز از آنها توقعی ندارد.
پایان زیبا
در دعایی امام حسن مجتبی علیهالسلام از خداوند در خواست مینمایند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیرَ عُمُرِی آخِرَهُ وَ خَیرَ عَمَلِی خَوَاتِمَهُ وَ خَیرَ أَیامِی یوْمَ أَلْقَاكَ»[6]
«پروردگارا بهترین قسمت عمر مرا، آخر آن و بهترین بخش عمل مرا پایانش و بهترین روز زندگیام را روز ملاقات با خودت قرار بده»
با این درخواست گویا بنده از خدا میخواهد که گذر عمر او به بهبود و خیر و رشد بیشتر بوده تا هیچگاه حسرت گذشته را به دل نداشته باشد. ضمن اینکه مدت عمر در این صورت اهمیت نخواهد داشت؛ مرگ در هر سنی اتفاق بیفتد بهترین لحظه عمر انسان خواهد بود.
عبارت بعدی بیان میکند که پایان امور اهمیت بسیار دارد. فرد از خداوند میخواهد که همانطور که شروع کارهایش خوب و همراه بانشاط و انگیزه قوی است پایان آن نیز به همان اندازه و بلکه بهتر از آغاز باشد. برای مثال اگر نماز را با حضور قلب شروع میکند با حضور قلب بیشتری به پایان ببرد.
در آخرین عبارت نیز فرد از خدا میخواهد بهترین روز او، روز دیدار با خدای سبحان یعنی لحظه مرگ باشد. به بیان دیگر، دل بریدن از این دنیا برایش دشوار نبوده و به راحتی از تعلقاتش جدا شود.
ممکن است منظور از «یوْمَ أَلْقَاكَ» روز قیامت نیز باشد. زمانی روز قیامت بهترین روز زندگی انسان میشود که عقاید او بر حق و عملکرد او در دنیا مطابق رضای الهی باشد.
تاریخ جلسه: 87/12/12 ـ جلسه هجدهم
این جلسه ادامه دارد…
برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی
[1]بحارالانوار (ط – بیروت)، ج 84، ص 66
[2]مفاتیح الجنان، دعای روز دوشنبه
[3]مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی
[4]بحارالانوار (ط – بیروت)، ج 84، ص 65
[5]المجتنی من الدعاء المجتبی، ص 13
[6]مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 144