در محضر امام حسن مجتبی (ع) ـ بخش هفتم

تعریف معروف

 

حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرمودند:

 

‏«الْمَعْرُوفُ مَا لَمْ‏ یتَقَدَّمْهُ‏ مَطْلٌ‏ وَ لَمْ یتَعَقَّبْهُ مَنٌّ»[1]

«معروف آن است که پیش از آن انتظار و پس از آن منتی نباشد»

 

در کلام حضرت، معروف دارای دو ویژگی بوده و مقدمّه و موخّره‌ای لازم دارد. مقدمّه معروف آن است که دیگران را در انتظار انحام آن قرار نداده و وعده طولانی مدت به آنان ندهیم و موخّره اینکه پس از انجام کار خیر، منتّی بر ایشان نگذاریم.

معمولا منّت گذاشتن به دلیل آن است که کار در نظر فرد، بزرگ جلوه می‌کند. طبق صریح قرآن، منّت گذاشتن، خیرات را باطل و عمل را فاسد می‌کند:

«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى»[2]

« اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! بخشش‌‏هاى خود را با منّت و آزار باطل نسازید»

 

و آیه بعد از آن بیان شده است:

«الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون»[3]

«كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند و سپس به دنبال آنچه انفاق كرده‏اند، منّت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند، پاداش آنها برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند»

با توجه به عبارت «ثمّ» گاهی ممکن است منت گذاشتن سال‌ها بعد از انجام کار خیر اتفاق بیفتد؛ در این صورت نیز عمل باطل می‌شود.

 

زندگی برتر

 

قیل للحسن علیه السلام: «مَن أحسن الناس عیشاً؟» قال: «مَن أشرکَ الناسَ فی عَیشِه»

قیل له علیه السلام: «مَن أشَرّ الناس عَیشاً؟» قال: «مَن لا یَعیش فی عیشه اَحداً»[4]

«از امام حسن علیه‌السلام پرسیده شد: «چه کسی بهترین زندگی را دارد؟» ایشان پاسخ دادند: «کسی که دیگران را نیز در زندگی‌اش شریک می‌کند.»

سپس از ایشان پرسیده شد: «چه کسی بدترین نوع زندگی را دارد؟» ایشان فرمودند: «کسی که دیگری را در زندگی خود شریک نکند.»»

طبق فرمایش حضرت، زندگی برتر آن است که انسان نسبت به دارائی‌های خود انحصارطلب نبوده و دیگران را نیز از امکانات و دارائی‌های مادی و معنوی خود بهره‌مند سازد؛ ثمره این نوع زندگی، برخورداری از نعمت آرامش و آسایش می‌باشد.

درمقابل انحصارطلبی عرصه را بر انسان تنگ نموده و او را از لذات بسیاری محروم می‌سازد. انسانی که دیگران را در خوشی‌ها و دارائی‌های خود شریک نکند بدترین نوع زندگی را دارد ولو در ظاهر خوش باشد. گویا او دیوار بلندی به دور خود کشیده و در تنهایی، سرگرم دارائی‌های خویش است.

بنا به قول برخی، انسان از ریشه «اُنس» بوده و طبیعت او بر ارتباط و انس با هم‌نوع خویش سرشته شده است.

شریک کردن دیگران در نعمات معنوی نسبت به نعمات مادی، تأثیر بیشتری بر زندگی دارد؛ چرا که ماده محدود بوده و تمام می‌شود. یکی از دارایی‌های باارزشِ معنوی، توفیق دعاست. انسان می‌تواند سفره دعایش را گسترده نموده و برای دیگران هم دعا کند. نعمت ارزشمند دیگر، «علم» است؛ کسی که دیگران را نیز از نعمت علم خود بهره‌مند سازد؛ زندگی لذت‌بخشی را برای خود رقم زده است.

 

درخواست بی‌نهایت از خدای بی‌نهایت

 

«اللهّم وَسِّع عَلَیَّ فانّه لا یَسَعُنی الّا الکَثیر»[5]

«پروردگارا! به من توسعه بده (زیرا) در وسع من نیست مگر زیاد(کثرت درتوان من است)»

 

درخواست‌های افراد هویت آن‌ها را واضح کرده و حقیقت شخصیت‌شان را بر خودشان اظهار می‌کند. این دعا که همیشه بر لسان مطهر حضرت جاری بود؛ نشان از گستردگی شخصیت ایشان دارد.

حضرت، از خداوند توسعه را درخواست کردند و آن را منحصر در مورد خاصی مانند مال، علم، عبادت، شرح صدر و یا… نفرمودند، بلکه مطلق ذکر نموده‌اند.

به علاوه از هر کمالی به اندازه وسیع می‌خواهند؛ یعنی علمِ بسیار، توفیق عبادتِ بسیار، شرح صدرِ بسیار، معرفتِ بسیار، روزیِ بسیار. چرا که از خدای نامتناهی باید نامتناهی درخواست کرد.

گاهی به نظر می‌رسد وسعت امورِ متعالی ممکن است موجب طغیان فرد گردد لکن حضرت می‌فرمایند: «وُسع من، به میزان دریافت همه این امور در حد بسیار بالا است» زیرا خدای واسع، پیش از عطا، ظرفیت دریافت آن را به فرد می‌دهد تا عطایا، موجب طغیان او نگردد.

شایسته است پیش از درخواست چنین دعایی، خدا را با نام «یا واسِع و یا موسِع» مورد خطاب قرار داده و با توسل به امام حسن مجتبی علیه‌السلام، ایشان را واسطه استجابت این دعا قرار دهیم. همچنین از ایشان بخواهیم برای مصونیت ما از آفات احتمالی دعا بفرمایند.

 

بَدَلی برای امام وجود ندارد

 

روایت است که:

فردی به نام حسن بصری که در ظاهر از حضرت تبعیت داشته، نامه ای به حضرت می‌نویسد و در ابتدا زبان به بیان جایگاه معصومین می‌گشاید:

«شما اهل‌بیت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و معدن حکمت هستید و… »

در ادامه سؤالی از محضر ایشان می‌پرسد که اکنون آن سؤال مدنظر ما نیست.

حضرت پیش از آن که پرسش او را پاسخ دهند فرمودند:

«به راستی که ما اهل‌بیت نزد خداوند و دوستان او همان‌گونه که تو ذکر کردی، هستیم. پس اگر ما در نظر تو و دوستانت همان‌گونه که بیان کردی هستیم؛ نباید دیگری (معاویه) را بر ما مقدم داشته و او را جایگزین ما می‌کردید. به جانِ خودم قسم خداوند در کتاب خود مَثَل شما را زده؛ آنجا که می‌فرماید:

«أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنى‏ بِالَّذِی هُوَ خَیرٌ»[6]

«آیا (غذاى) پست‏تر را به جاى نعمت بهتر مى‏‌خواهید؟»

حضرت در ادامه می‌فرمایند:

و اگر پاسخ نامه من به دستت رسید بدان جهت اتمام حجت بر تو دوستانت بود»[7]

و در ادامه حضرت پاسخ مفصلی به سؤال او می‌دهند.

تعاریفی که حسن بصری از جایگاه امام داشت؛ با آن که مطابق با واقع بود اما صادقانه نبود. به عبارت دیگر او ظاهرا فضائل اهل‌بیت را به زبان می‌آورد لکن در دل به آن گفته‌ها اعتقادی نداشت.

حضرت، که از ارتباط او با معاویه علیه‌اللعنة آگاهی داشت؛ این مسئله را به وی یادآوری کرده و به او همان جوابی را دادند که حضرت موسی علیه‌السلام به بنی‌اسرائیل دادند:

زمانی که بنی‌اسرائیل به موسی علیه‌السلام گفتند: «ما هرگز یك نوع غذا را تحمّل نمى‏‌كنیم؛ پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به طور طبیعى از) زمین مى‌‏رویاند، از سبزى و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما (نیز) برویاند»[8] حضرت موسی علیه‌السلام به آن‌ها پاسخ داد: «آیا غذای پست را جایگزین غذای بهتر می‌کنید؟»

حضرت با این کنایه، به حسن بصری متذکر شدند که مانند قوم بنی‌اسرائیل شخص پستی را جایگزین ایشان کردند.

 

درایت در روایت:

  1. اگر زائر در زیارت جامعه کبیره و یا سائر زیارات، حضرات معصومین را با برترین عناوین خطاب کرده و اقرار به جایگاه والای ایشان می‌نماید؛ لکن بیش از آن که نسبت به معصومین فرمان‌بری داشته باشند، از هوای نفس خود و یا معاویه‌صفت‌های ظاهری تبعیت می‌کند؛ لایق مؤاخذه معصوم است.
  2. گاهی گمان می‌شود شخص حلیم و کریم هیچ‌گاه اهل شکایت و گله‌گذاری نیست ولیکن در این روایت ملاحظه می‌شود که امام حسن مجتبی علیه‌السلام که در اوج حلم قرار دارند، به مخاطب خویش هشدار می‌دهند که با الفاظ بازی نکرده و آنچه که نسبت به آن اعتقاد ندارد بیان نکند.

برای مثال اگر زائر با عنوان «انیس النفوس» به علی بن موسی الرضا علیه‌السلام سلام می‌دهد لکن در دل احساس تنهایی کرده و از این وضعیت ناراضی‌ست؛ گویا قلبا به این لقب اعتقاد نداشته و ظاهرا آن را به زبان می‌آورد.

  1. اعتقاد به ولایت اهل‌بیت لوازمی دارد که باید رعایت شود. کسی که پیرو ایشان است، از دشمن اهل‌بیت تبعیت نمی‌کند.
  2. امکان دارد جریان بنی‌اسرائیل در زندگی هر مسلمان و شیعه‌ای اتفاق بیفتد و خدای ناکرده جای امام زمان خویش را با افراد نادرست و یا مادیات عوض کند.

 

 

تاریخ جلسه: 87/8/6 ـ جلسه 4

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] بحارالانوار، ج71، ص417

[2] سوره مبارکه بقره، آیه264

[3] سوره مبارکه بقره، آیه265

[4] مسند الأمام المجتبی (ع)، ص727

[5] شرح نهج البلاغه(لإبن أبی الحدید)، ج11، ص255

[6] سوره مبارکه بقره، آیه61

[7] بحارالانوار، ج10، ص136

[8] سوره مبارکه بقره، آیه61

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *