در محضر امام حسن مجتبی (ع) ـ بخش هفدهم

گفتگوی پدر و پسر(1)

 

در روایتی، امیرالمؤمنین علیه‌السلام از امام حسن مجتبی علیه‌السلام مجموعه سؤالاتی پرسیده‌ و ایشان پاسخ‌ داده‌اند[1]؛ به عبارت دیگر پرسش و پاسخ هر دو از معصوم است. نکته قابل توجه دیگر در این روایت، پاسخ‌های کوتاه و عمیق امام حسن علیه‌السلام است؛ باید از این بزرگوار مختصر و مفید حرف زدن را آموخت.

در ادامه به قسمتی از این گفتگو اشاره می‌شود:

 

با خوبی از بدی جلوگیری کن!

 

«قال: «یا بُنیّ مَا السّداد؟» فقال: «یا أبتی! السّدادُ دفعُ المنكر بالمعروف‏»»

«حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام از امام حسن مجتبی علیه‌السلام پرسیدند: «فرزندم! راستی و درستی چیست؟» ایشان پاسخ دادند: «پدرجان! کار درست، مقابله با منکر به وسیله معروف است»»

 

سداد از ماده سدّ، به معنای فعل درست و استوار. حضرت فرمودند که کار صحیح آن است که نازیبایی‌ها را با زیبایی دفع کنیم. این جمله چند مصداق دارد:

  1. در مواجهه با افرادی که برخورد نامناسبی با ما داشته‌اند؛ مقابله به مثل نداشته باشیم. گاهی گمان می‌کنیم با مقابله به مثل، طرف مقابل به قبح کارخود پی می‌برد –البته شاید این تاکتیک در برخی موارد جوابگو باشد- لکن امام حسن علیه‌السلام این کار را مناسب و صحیح نمی‌دانند. البته شاید این راهکار گاهی در برخی موارد نتیجه داشته باشد ولی سیره مستمر یک مسلمان، پاسخ دادن بدی با بدی نیست.
  2. رذائل را با فضائل دفع کنیم؛ به این معنا که با امور پسندیده، با ورود امورناپسند مقابله کنیم. انسان باید به قدری صفات نیکو را در وجود خویش تقویت نماید تا صفات ناپسند از او دور بماند.

در دنیا منکرات بسیاری وجود دارد؛ اگر افراد بخواهند که به منکرات آلوده نشوند باید به قدری خود را مزین به خیرات و فضائل نمایند تا منکرات مجالی برای نزدیک شدن به آن‌ها نیابد.

برای مثال فرد بکوشد تا صفت صدق و راستگویی را تقویت کند؛ به نحوی که دروغ‌گویی و خیانت به ذهن او خطور نکند؛ ولو در میان جمعی باشد که دروغ‌گویی و خیانت در آن‌ها رواج دارد.

 

انسان شریف چه کسی است؟

 

«قالَ: «فَما الشَّرف؟» قالَ: «اصطناعُ العشیرةِ و حملُ الجریرةِ»»

«حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام از امام حسن مجتبی علیه‌السلام پرسیدند: «شرافت چیست؟» ایشان پاسخ دادند: «ساخت و ساز(خیررسانی) برای نزدیکان و تحمل ظلم»»

«اصطناع» از ماده صنعت در باب افتعال، به معنای ساخت و ساز کنایه از نیکی رساندن است. «جریرة» به معنای اذیت و گناه است.

گاهی افراد در تشخیص برخی امور دچار خطا می‌شوند. شرافت نه به حسب و نسب و ثروت است و نه به مدرک تحصیلی و میزان علم؛ در دیدگاه معصوم، شریف آن کسی است که به خانواده و نزدیکان خود خدمات‌رسانی داشته و اذیت اطرافیان را تحمل می‌کند. در عرف، تحمل آزار دیگران را ناتوانی(بی‌عرضگی) تلقی می‌کنند در حالی که حضرت می‌فرمایند این تحمل، نشانه ظرفیت بالای فرد و شرافت اوست.

با استفاده از مفهوم مخالف این عبارت و با توجه به آن که مخالف شرافت، لئامت است درمی‌یابیم لئیم کسی است که ارتباط درستی با نزدیکان خود نداشته و به آن‌ها خیررسانی ندارد؛ به علاوه آن که تحمل آزار و اذیت دیگران را ندارد و ظرفیت او کم است.

 

تعریف متفاوتی از خسیس!

 

«قال: «فما الدَّنیئة؟» قالَ: «النظرُ فی الیسیر و منعُ الحَقیر»»

«حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام از امام حسن مجتبی علیه‌السلام پرسیدند: «دنائت(خسیسی) چیست؟» ایشان پاسخ دادند: «نگاه کردن در اندک‌ها(خرده‌بینی) و منع از (بخشش‌های) اندک»»

 

نظر به معنای نگاه با توجه است.

گاهی اوقات معانی برخی واژه‌ها در عرف کنونی با عرف معصومین متفاوت است. حضرت در تعریف خساست تعبیر جالبی به کار برده‌اند. از نظر ایشان، افرادی که کمبودها به چشم‌شان آمده و تمرکز بر کاستی‌ها دارند؛ از طرفی از بخشش‌های کوچک پرهیز می‌کنند.

 

النظر فی الیسیر

 

اگر کسی به این افراد خدمتی بکند یا لطفی به آن‌ها بکند؛ تمرکز بر نقاط ضعف کار او که بسیار ناچیز است می‌کنند.

استاد بروجردی معنای دیگری نیز برای این جمله درنظر می‌گیرند:

با توجه به آن که تمام دنیا و متاع آن اندک است:

«مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ»[2]

کلام حضرت اینگونه معنا می‌شود: «خساست توجه به دنیاست و خسیس کسی‌ست که دیده دنیابین دارد». در حقیقت تمام دنیا و مافیها اندک است اما گاهی برخی افراد متوجه درخشش یک تکه کوچک جواهر می‌شوند! یا دل مشغولی‌شان میزان احترام افراد به آن‌هاست.

با توجه به احکام، یک لحظه نظر به نامحرم اشکال نداشته لکن نگاه ممتد و خیره شدن به نامحرم دارد. درباره دنیا هم همین‌طور است توقفِ توجه و تمرکز بر دنیا مذموم است. برخی افراد پنجاه سال متوقف در دنیا هستند و امور بی‌ارزش را ارزشمند می‌دانند.

 

منع الحقیر

 

کارهای کوچکی وجود دارد که انجام آن‌ها نه هزینه مالی دارد؛ نه وقتی از افراد می‌گیرد و نه زحمت چندانی دارد؛ لکن دیگران را بسیار خوشحال کرده و باعث دلگرمی آنان می‌شود. برای مثال: لبخندی به هنگام ورود به جمع، سلام بلند و صمیمانه، پخت غذای خوش طعم برای خانواده و… کارهای کوچک که در نظر خود فرد ارزش خاصی ندارد؛ فرد خسیس از انجام این‌گونه کارها نیز خودداری می‌کند!

 

تاریخ جلسه: 87/9/25 ـ جلسه 9

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] بحارالانوار، ج75، ص102/حلیة الابرار فی أحوال آل محمد و آله الأطهار علیهم‌السلام، ج4، ص50

[2] سوره مبارکه نساء، آیه77

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *