ادب امام حسن مجتبی علیهالسلام در مقابل امیرالمؤمنین علیهالسلام
امام حسن علیهالسلام با وجود آن که در دوره حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام بیش از 30 سال سن داشتند؛ اما به دلیل ادب در مقابل پدر بزرگوارشان، هیچگاه سخنرانی نمیکردند. همین ادب را امیرالمؤمنین در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله بجا میآوردند. به همین جهت در کوفه گروهی به حضرت طعنه زدند که ایشان حرف زدن بلد نیست و نمیتواند جانشین علی علیهالسلام شود. این کلام به گوش امیرالمؤمنین علیهالسلام رسید.
ایشان امام حسن را احضار کرده و فرمودند: «مردم کوفه در مورد تو حرفی میزنند که من خوشم نمیآید»
امام حسن علیهالسلام عرض کرد: «مردم چه میگویند؟»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «میگویند حسن بن علی زبانش عاجز است و نمیتواند بعد از من امام شود. تو بر بالای منبر برو و به مردم خبر بده(آگاهشان کن که اینگونه نیست).
امام حسن علیهالسلام عرض کرد: «من در حضور شما نمیتوانم سخن بگویم»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «من در گوشهای پشت سر تو مینشینم».
به همین جهت، در کوفه خبر داده شد که مردم در مسجد جمع شوند.
توصیف اهل بیت از لسان حضرت
پس از جمع شدن مردم، امام حسن علیهالسلام بر منبر رفته و خطبه بلیغی را ایراد نمودند؛ به گونهای که هنگام خطبه، مردم از شدت گریه، ضجّه میزدند. حضرت در قسمتی از خطبه فرمودند:
«نَحْنُ فِیكُمْ كَالسَّمَاءِ الْمَرْفُوعَةِ وَ الْأَرْضِ الْمَدْحُوَّةِ وَ الشَّمْسِ الضَّاحِیةِ وَ كَالشَّجَرَةِ الزَّیتُونَةِ لا شَرْقِیةٍ وَ لا غَرْبِیةٍ الَّتِی بُورِكَ زَیتُهَا النَّبِی أَصْلُهَا وَ عَلِی فَرْعُهَا وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ ثَمَرَةُ تِلْكَ الشَّجَرَةِ فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا فَإِلَى النَّار»
«ما در بین شما مانند آسمان هستیم. ما در بین شما مانند زمین گسترده ایم. ما در بین شما مانند خورشید آشکار هستیم. ما در میان شما مثل شجره مبارکه زیتونه هستیم که نه شرقی است و نه غربی؛ آن درختی که روغنش مبارک است و ریشهاش پیامبر صلیاللهعلیهوآله و شاخهاش علی علیهالسلام است و به خدا قسم که ما میوه آن درخت هستیم. پس هر کس به یک شاخه آن، متصل شود حتماً نجات پیدا میکند و اگر کسی خود را از آن کنار بکشد به سوی آتش فرود میآید».
در این هنگام، امیرالمؤمنین علیهالسلام در حالی که از شدت عجله، عبایشان روی زمین کشیده میشد؛ خود را به امام حسن علیهالسلام رساندند و از منبر بالا رفته و بین دو چشم ایشان را بوسیده و فرمودند: «پسر پیامبر! بر این قوم، اثبات حجیتت را نمودی و اطاعتت را بر همه واجب کردی. وای بر کسی که پس از این معرفی، با تو مخالفت کند»»[1]
- در این جریان مشاهده میشود که ادب امام حسن علیهالسلام در مقابل امیرالمؤمنین علیهالسلام به قدری است که ایشان هرگز در برابر پدر سخنرانی نکرده تا جایی که به نظر مردم، ایشان حرف زدن بلد نبوده و نمیتوانستند جانشین امیرالمومنین علیهالسلام باشند.
- نکته دیگر اینکه ادب حکم میکند که سخن گفتن در حضور بزرگتر، با اجازه ایشان صورت پذیرد. یکی از دردهای گسترده جامعه، درد بیادبی است. به حدی که گاهی جسارت در مقابل بزرگتر، هنر محسوب میشود.
از حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام درخواست میکنیم که ما را مؤدب به انواع آداب، خصوصاً ادب ارتباط صحیح با بزرگتر قرار دهند.
- در این خطبه حضرت معرفت خواننده را نسبت به جایگاه امام افزون میکنند:
امام مانند آسمان است یعنی همانطور که هرکجا باشیم زیر سایه آسمان هستیم؛ همانطور هم زیر سایه توجه امام قرار داریم.
امام مانند زمین است یعنی ایشان مانند زمین، بار زحمت و سنگینی ما را به دوش میکشند بدون آن که منتی بر ما داشته باشند.
امام مانند خورشید است یعنی دائما به افراد نوررسانی دارند.
امام مانند شجره مبارکه زیتونه، نه شرقی است و نه غربی یعنی نه همه گرایش ما به دنیا معطوف میسازند و نه همه آن را به معنویات.
بداخلاقی، بدتر از گرفتاری
امام حسن علیهالسلام در روایتی فرمودند:
«أَشَدُّ مِنَ الْمُصِیبَةِ سُوءُ الْخُلُقِ مِنْهَا»[2]
«بدتر از مصیبت، بداخلاقی است»
معمولا افراد بر خود لازم میدانند که به فرد مصیبتزده کمک کرده و برای او دعا کنند. درحالیکه در محضر امام حسن مجتبی علیهالسلام میآموزیم که فرد بداخلاق، بیش از مصیبتزده نیازمند کمک و دعای خیر است؛ به دلیل آن که سوءخلق، به دین فرد آسیب میزند ولی مصیبت ممکن است به دین شخص آسیبی وارد نکند.
حال این بد اخلاقی گاهی در خود فرد و گاه در اطرافیان او وجود دارد. پس باید چارهای اندیشید تا خود و دیگران را از بداخلاقی رها سازد.
تاریخ جلسه: 87/7/22 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالانوار، ج43، ص358
[2] تحف العقول، ص 359