چند سؤال از امام حسین علیهالسلام
ملاک برتری و نقصان افراد
«قِیلَ لِلْحُسَینِ بْنِ عَلِی علیهالسلام: مَا الْفَضْلُ؟ قَالَ: مِلْكُ اللِّسَانِ وَ بَذْلُ الْإِحْسَانِ
قِیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قَالَ: التَّكَلُّفُ لِمَا لَا یعْنِیكَ»[1]
«از امام حسین علیهالسلام سؤال شد: فضیلت چیست؟ حضرت فرمودند: مالک زبان خود بودن و خیررسانی فراوان به دیگران! و نیز از ایشان پرسیده شد: نقص (عیب و ایراد) چیست؟ حضرت فرمودند: به زحمت انداختن خود برای چیزی که فایدهای ندارد!»
با توجه به فرمایش حضرت، فردی بر سایرین برتری دارد که دارای دو خصوصیت باشد:
- مالک زبان خود باشد؛ به عبارت دیگر هر چه به زبان میآورد تحت اراده او بوده تا گفتار ناپسندی را بیان نکند که در آینده از گفتن آن پشیمان شود.
- خیررسانی گسترده و فراوان به دیگران داشته باشد. عبارت «بذل» به معنای نهایت بخشش و عطا میباشد.
در این روایت به ویژگی فردی که برتری نداشته و از نظر شخصیتی ناقص است نیز پرداخته شده است. انجام و اهمیت دادن به اموری که هیچگونه فایده دنیوی و اخروی برای فرد ندارد؛ نوعی عیب محسوب میشود. انجام امور بیفایده از ارزش شخصیت فرد میکاهد.
کار بی فایده دو نوع است:
- کاری که اساسا فایدهای ندارد؛ مانند برخی آداب و رسوم، پرس و جو درباره زندگی دیگران و… .
- کاری که ذاتا فایده دارد لکن چون انگیزه و نیت خدایی در آن نیست؛ بیفایده میشود. انجام کار صحیح و پرسود بدون نیت خالصانه، برابر با کار بیفایده بوده و شخصیت انسان را زیر سؤال میبرد؛ مانند علم آموزی که فی الواقع امر پسندیده و پرفایدهای است به شرط آن که با نیت خالص انجام شود نه برای فخرفروشی و برتری طلبی.
تعریف فقر
«قَالَ: فَمَا الْفَقْرُ؟ قَالَ: الطَّمَعُ وَ شِدَّةُ الْقُنُوط. …»[2]
«روزی امیرالمؤمنین از فرزند خود امام حسین علیهماالسلام پرسیدند: فقر چیست؟ ایشان پاسخ دادند: طمع و شدت ناامیدی.»
در مکتب حسینی میآموزیم که حریص به مادیات و آنکه از فضل و رحمت خدا ناامید شده؛ بسیار محتاج و فقیر است؛ ولو در ظاهر ثروتمند بوده و از مادیات بسیاری بهرهمند باشد.
زشتترین امور!
روزی مردی خدمت اباعبدالله الحسین علیهالسلام آمد و سؤالاتی پرسید که در اینجا به یک سؤال او اشاره میشود:
«قَالَ: فَمَا أَقْبَحُ شَیءٍ؟ قَالَ: الْفِسْقُ فِی الشَّیخِ قَبِیحٌ وَ الْحِدَّةُ فِی السُّلْطَانِ قَبِیحَةٌ وَ الْكَذِبُ فِی ذِی الْحَسَبِ قَبِیحٌ وَ الْبُخْلُ فِی ذِی الْغَنَاءِ وَ الْحِرْصُ فِی الْعَالِم»[3]
«مردی از امام حسین علیهالسلام پرسید: قبیحترین امر چیست؟ (زشتترین کار کدام است؟) حضرت فرمودند: فسق برای پیر، تندی و خشم برای سلطان، دروغ برای فرد باشخصیت (خانوادهدار)، تنگنظری وخساست برای ثروتمند و حریص بودن برای عالم بسیار زشت است.»
قبیح ترین امر در مورد افراد مختلف، متفاوت است. حضرت در کلام خود به قبیحترین امور اشاره فرمودند که البته این قبیل افراد در جامعه امروزی کم نیستند:
- وضعیت فرد مسنّی که فاسق باشد بسیار قبیح است. فاسق، کسی است که آشکارا در امور دینی لاابالیگری دارد و از او گناه دیده میشود.
- حدّة به معنای تیزی و تندی؛ سلطانی که با خشم و غرور برخورد کند بسیار قبیح است. سلطان صرفا به معنای کسی که بر مملکتی حکمرانی میکند نیست؛ هر فردی که به طور نسبی از توانمندیهایی برخوردار بوده و با توجه به جایگاههای متفاوتی که دارد بر برخی افراد و امور سلطه داشته؛ گویا سلطان است. برای مثال، مادر سلطان خانه است و عصبانیت و انجام برخوردهایی که زدگی ایجاد کند برای او بسیار قبیح است.
- شخص خانوادهدار و باآبرویی که دروغ میگوید نیز کار بسیار قبیحی انجام میدهد. سایر افراد برای کسب اعتبار و آبرو دروغ میگویند؛ به همین دلیل دروغ از فردی که اعتبار و آبرو دارد بسیار عجیب و قبیح است؛ او که از امتیازات مادی و معنوی برخوردار است چرا دروغ بگوید؟
- بخیل بودن فرد غنی نیز بسیار زشت است.
- حریص بودن عالم نیز قبیح است؛ چرا که عالِم به رزاقیت و قدرت الهی و به محدودیت دنیا و ابدی نبودن زندگی در آن، آگاه است به همین دلیل بسیار ناپسند است که نسبت به کسب مادیات حریص باشد.
البته حریص بودن به آموختن علم قبیح نیست. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«مَنهومانِ لا یشبَعانِ طالبُ دنیا و طالبُ علم»[4]
«دو خورنده هستند كه هرگز سیر نمىشوند: خواهان علم (كه هر چه بر او كشف و هویدا شود باز مىخواهد مجهول دیگرى را معلوم نماید) و خواهان دنیا (كه آنچه از كالاى دنیا بیاید باز مىخواهد كالاى دیگرى بدست آورد)»
چه کسی در قیامت از خدا طلبکار است؟
حضرت اباعبدالله علیهالسلام میفرمایند:
«إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَیهَا النَّاسُ مَنْ كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ أَجْرٌ فَلْیقُمْ قَالَ فَلَا یقُومُ إِلَّا أَهْلُ الْمَعْرُوفِ»[5]
«زمانی که روز قیامت میرسد منادی صدا میکند: ای مردم! هرکس از خدا طلب اجر و پاداش دارد از جای خود بلند شود! پس هیچکس از جای برنخواهد خواست مگر اهل معروف (فقط اهل معروف از جا بلند میشوند)»
در عرف زمانی به فردی «اهل» جایی گفته میشود که مدت زیادی در آن جا اقامت داشته و روش و منش او منطبق سایر اهالی آن منطقه باشد. «اهل المعروف» کسانی هستند که مدت زیادی انواع خیرات را انجام داده و به خیررسانی شناخته شدهاند. به عبارت دیگر، انجام کارهای پسندیده و خیررسانی سیره زندگی او شده است.
اینان کسانی بودند که در دنیا نه تنها بابت انجام کارهای خیر مطالبهای از خداوند نداشته بلکه بابت توفیق انجام کار خیر از خداوند سپاسگزاری کرده و صرفا به جهت نزدیکی به خدای سبحان خیرات را انجام میدهند. اجری که آنان در قیامت از خداوند مطالبه میکنند اجریست که خداوند، دادن آن را بر خود واجب کرده است.
تاریخ جلسه: 88/2/21 ـ جلسه25
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مستدرک الوسائل، ج9، ص24
[2] معانی الأخبار،النص، ص401
[3] بحارالانوار(ط – بیروت)، ج36، ص384
[4] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، حکمت449
[5] ارشادالقلوب، ج1، ص189