دو بیماری مهلک!
امام رضا علیهالسلام از پدرانشان نقل میكند که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«دَبَّ إِلَیكُمْ دَاءُ الْأُمَمِ قَبْلَكُمْ الْبَغْضَاءُ وَ الْحَسَدُ»[1]
«درد و مرض از امتهاى قبل از شما در شما جنبش آید یكى دشمنى كردن و دیگرى حسد»
دبّ به معنای «به حركت درآمدن» است؛ یعنی درد گذشتگان حركت كرده تا به شما رسیده است. درد معمولاً زمانی به سراغ افراد میآید كه آنها تدابیر امنیتی لازم را اتخاذ نكند و خود را در معرض بیماری قرار دهند آن كس كه بیمار میشود؛ حتما خود را درمعرض هوای سرد قرار داده یا در فضایی تردد كرده كه فردی آلوده به ویروس در آن فضا بوده است. یا آن كسی كه به بیماری گوارشی دچار میشود در خوردن و آشامیدن رعایت حال خویش را ننموده است. حال وقتی حضرت میفرمایند بیماریهای گذشتگان به سوی شما حركت كرده است یعنی خود ما زمینه این بیماری را در خود فراهم نمودهایم و خود را در معرض آنها قرار دادهایم.
- با توجه به روایت، گویا بیماریهای روحی مانند بیماریهای جسمی، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
- حضرت بیماریهای گذشتگان را دو مورد میداند:
- دشمنی، كینه توزی، دوست نداشتن دیگران.
- حسادت، دردی است كه از زمان حضرت آدم علیهالسلام تا حال و تا آخر زمان خواهد بود.
دشمنی و کینهتوزی
حضرت امام خمینی رحمةالله در كتاب شرح چهل حدیث میفرماید: «كینه بندگان خدا نسبت به یكدیگر غضب نامیده میشود؛ كه این كینه گاهی به كینه نسبت به اولیاءحق و انبیاء نیز ختم میشود بلكه حتی تا جایی پیش میرود كه انسان كینه باری تعالی را در دل میپروراند… شاید بتوان این مرض را امّ الامراض نفسانی و كلید هر شری دانست.»[2]
امام صادق علیهالسلام روایتی از قول امام باقر علیهالسلام نقل میکنند:
«أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص رَجُلٌ بَدَوِی فَقَالَ إِنِّی أَسْكُنُ الْبَادِیةَ فَعَلِّمْنِی جَوَامِعَ الْكَلَامِ فَقَالَ آمُرُكَ أَنْ لَا تَغْضَبَ فَأَعَادَ عَلَیهِ الْأَعْرَابِی الْمَسْأَلَةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى رَجَعَ الرَّجُلُ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ لَا أَسْأَلُ عَنْ شَیءٍ بَعْدَ هَذَا مَا أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَّا بِالْخَیرِ قَالَ وَ كَانَ أَبِی یقُولُ أَی شَیءٍ أَشَدُّ مِنَ الْغَضَبِ إِنَّ الرَّجُلَ یغْضَبُ فَیقْتُلُ «النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ»[3] وَ یقْذِفُ الْمُحْصَنَة»[4]
مردى بیابانی به نزد رسول اكرم صلىاللَّهعلیهوآله رسید و عرض كرد: «یارسولالله! من در بادیه سكونت دارم پس جوامعالکلام را به من آموزش دهید.»
حضرت به او فرمودند: «تندخویى نكن!»
سپس آن مرد سه بار سؤال خود را تكرار كرد و رسول همان پاسخ را دادند، و آن مرد به خود آمد و گفت: دیگر چیزى نپرسم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله جز به خیر، مرا فرمان نداده است.
امام صادق علیهالسلام ادامه دادند: «پدرم همیشه مىفرمود: چه چیزى است كه از خشم، سختتر است؟! به راستى که مردى خشم كند پس قتل نفس كند كه خدا حرام كرده و یا زن پارسا را به زنا متّهم كند.
حسادت
حالتی است نفسانی كه صاحب آن آرزو میكند كه كمالات و نعمات از دیگران سلب شود چه اینكه این نعمت به خود او برسد یا نرسد.
رسول خدا صلىاللَّهعلیهوآله فرمودند:
«قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ یا ابْنَ عِمْرَانَ لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَى مَا آتَیتُهُمْ مِنْ فَضْلِی وَ لَا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلَى ذَلِكَ وَ لَا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِی صَادٌّ لِقَسْمِی الَّذِی قَسَمْتُ بَینَ عِبَادِی وَ مَنْ یكُ كَذَلِكَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَیسَ مِنِّی»[5]
«خداوند متعال به موسى بن عمران وحى فرستاد و گفت: «اى موسى! بر بندگان من به خاطر آنچه که از فضلم به اینها دادم؛ حسادت نكن. اى موسى دیدگان خود را به طرف آنها ندوز و دلت را پى آن مبر؛ زیرا حسد برنده از نعمت من ناراحت است و از تقسیمى كه میان بندگانم كردهام جلوگیر است، و كسى كه چنین باشد، من از او نیستم و او از من نیست (میان من و او ارتباط و آشنائى نباشد)»
دشمنی و حسادت، زمینه ساز نزول عذاب الهی
اگر سرگذشت امتهای گذشته را بررسی كنیم خواهیم دید این دو بیماری نفسانی سبب نزول بلایای آسمانی شده است. امتی به سبب حسد و كینه توزی با سیل نابود شدند؛ گروهی سنگ باران شدند؛ امت دیگر با بادهای تند از میان برداشته شدند و…
اگر سؤال شود امت آخرزمان با وجود این بیماریها گرفتار چه عذابی شدهاند؟ پاسخ خواهیم داد:
« …یلْبِسَكُمْ شِیعاً…»[6]
«لباسی از تفرقه بر تن شما میپوشاند»
تفرقه، عذاب امت آخرزمان است. حسد و كینه توزی در ابتدا دلهای شیعیان را از هم دور میكند و درنهایت جسم آنها را از یكدیگر دور میسازد.
در عصر حاضر بسیار اتفاق میافتد كه افراد اشتیاقی برای صلهرحم ندارند و ارتباطات صرفا به شكل ظاهری و سطحی درآمده است.
امام، تنها درمانگر بیماریها
اگر سؤال شود راه پیشگیری یا رهایی از ابتلاء به چنین عذابی چیست؛ در جواب خواهیم گفت: ابتدا باید از ابتلاء به چنین بیماریهایی پیشگیری کرد و اگر مبتلا هستیم باید به دنبال راه درمان بود.
برای درمان این بیماریها روایتی از قول امام رضا علیهالسلام را مطرح میکنیم. حضرت در توصیف امام میفرمایند:
«وَ الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا یجْهَلُ رَاعٍ لَا ینْكُلُ»[7]
«امام عالمی است كه هیچ گاه گرفتار جهل نمیشود و چوپانی است كه هیچ گاه امتناع نمیورزد»
امام نه تنها عالم به نعماتی است كه خدا در اختیار بنده قرار داده و نگهبان آن نعمات است؛ بلكه او از بیماری افراد نیز آگاه است. او طبیب دوّاری است كه به بیماران خود سر میزند. او میداند تمام بیماریهای روحی انسان ناشی از جهالت اوست و چون جاهل است جهلش به او اجازه نمیدهد تا برای مداوا به طبیب مراجعه كند؛ از این رو امام خودش به سراغ بیمار میرود. امام چون بنده را نیازمند كمك ببیند بر خود واجب میداند كه او را مداوا كند؛ البته این درمان، گاه مهری و گاه قهری است. تمام امور امت بر امام منكشف است و نیازی به پردهبرداری نیست.
همچنین امام چوپانی است كه امتناع نمیكند. در كلاس مثنوی عرض كردیم: «حضرت موسی، زمانی كه چوپانی میكرد؛ روزی یكی از گوسفندانش گم شد. حضرت موسی یك شبانه روز به دنبال او گشت وقتی گوسفند را یافت به نوازشش پرداخت و گفت: «تو آنقدر راه رفتی كه خسته شدی؛ اگر تو چیزی میخواستی از ما طلب میكردی چرا از گله جدا شدی؟» خداوند سبحان چون برخورد موسی را با گوسفند دید به او گفت: «تو را پسندیدم كه پیامبرت كنم»»
امام زمان عجلاللهتعالفرجه نسبت به تك تك ما مانند چوپانی است كه هر لحظه نگران حال بندگان است تا از جمع صالح عقب نمانند و در عالم ماده گم و حیران نشوند.
امام در هیچ حال از هدایت نوع بشر امتناع نمیورزد حتی اگر بندگان از ارتباط با امام امتناع كنند. پس تنها كسی كه میتواند در درمان و بهبود بیماریهای منتقل شده از امم گذشته ما را یاری كند، امام است.
هر یك از ما باید خود را چون بندهای تسلیم شده در دستان مبارك امام زمان قرار دهیم و از او كه چون چوپانی مهربان نسبت به امت است طلب كنیم تا در درمان بیماریهای ما دستی به دعا بلند كند زیرا اگر خدای نخواسته با اثر این بیماریها دچار تفرقه شویم و از امام زمانمان محجور بمانیم؛ انواع بلاها در دنیا و آخرت به ما رو میكند.
تاریخ جلسه: 86/8/21
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] عیون اخبارالرضا، ج1، ص313
[2] شرح اربعین حدیث، ص128
[3] سوره مبارکه انعام، آیه151
[4] اصول کافی، ج2، ص303
[5] اصول کافی، ج2، ص307
[6] سوره مبارکه انعام، آیه65
[7] عیون اخبارالرضا، ج1، ص221