جایگاه مؤمن نزد آسمانیان
امام رضا علیهالسلام به نقل از امام کاظم علیهالسلام میفرمایند:
« كَانَ قَوْمٌ مِنْ خَوَاصِّ الصَّادِقِ ع جُلُوساً بِحَضْرَتِهِ فِی لَیلَةٍ مُقْمِرَةٍ مضحیة [مُصْحِیةٍ] فَقَالُوا یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ أَدِیمَ هَذِهِ السَّمَاءِ وَ أَنْوَارَ هَذِهِ النُّجُومِ وَ الْكَوَاكِبِ فَقَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ هَذَا وَ إِنَّ الْمُدَبِّرَاتِ الْأَرْبَعَةَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیكَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ مَلَكَ الْمَوْتِ ع ینْظُرُونَ إِلَى الْأَرْضِ فَیرَوْنَكُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ فِی أَقْطَارِ الْأَرْضِ وَ نُورُكُمْ إِلَى السَّمَاوَاتِ وَ إِلَیهِمْ أَحْسَنُ مِنْ أَنْوَارِ هَذِهِ الْكَوَاكِبِ وَ إِنَّهُمْ لَیقُولُونَ كَمَا تَقُولُونَ مَا أَحْسَنَ أَنْوَارَ هَؤُلَاءِ الْمُؤْمِنِینَ»[1]
«در شبی کاملاً مهتابی و نورانی جماعتی از دوستان امام صادق علیهالسلام گرد ایشان جمع شده بودند. به حضرت عرض کردند: «این نیلگونی آسمان و نور ستارگان و کواکب چقدر زیبا است!» امام در پاسخ فرمودند: «شما چنین میگویید اما فرشتگان مدبر و کارگزار جبرئیل، میکائیل و اسرافیل و قابض الارواح(عزرائیل) از فراز آسمان به شما و برادرنتان نگاه میکنند و (انعکاس) نور شما (مؤمنین طرفدار اهل بیت) به آسمان و ایشان بسیار روشنتر از انوار این ستارگان است و همین وصف شما را آنان نیز میگویند كه: چه نیكو است نور این مؤمنان در ملكوت!»»
- در نظر مؤمنین ماه و ستارگان زیبا هستند درحالیکه ملائک مدبر زمین از نور مؤمنین شگفتزده میشوند.
- هریک از این چهار ملک موکل، امری از امور زمین و زمینیان را بر عهده دارند.
جبرئیل ملک موکل علم است و هر علمی از آسمان به زمین نازل میشود توسط جرئیل به زمینیان میرسد.
میکائیل موکل رزق است روزیهای افراد اعم از روزی مادی و معنوی توسط این ملک از عرش به فرش میآید،
اسرافیل ملک موکل حیات است این ملک همان است که به نطفه روح میبخشد و به اذن حق حیات در نطفه میدمد،
و عزرائیل ملک موت است.
وقتی این چهار ملک از آسمان به زمین مینگرند نور مؤمن را زیباتر از نورهایی میبینند که در آسمان هست و در شب آسمان میدرخشد.
- اهل لغت میدانند که «ما أحسن» صیغه تعجب در لسان عرب است؛ یعنی آنچه سبب تعجب میشود. نور مؤمن آنقدر شعاع دارد که تا آسمانها بالا میرود و سبب تعجب ملائکه میگردد.
- حضرت در سخن خود، به جای کلمه «سماء»، کلمه «سماوات» را به کار بردند. در عربی صیغه جمع، بر عدد سه یا بالاتر دلالت دارد. بنابراین نور مؤمن به یقین از سه آسمان اول و دوم و سوم عبور میکند؛ موانع را در هم میشکند و فواصل طولانی را پشت سر میگذارد.
- وقتی چهار ملک مقرب از نور مؤمنین زمین چنان تعجب میکنند که عبارت «مَا أَحْسَنَ أَنْوَارَ هَؤُلَاءِ الْمُؤْمِنِین» را بر زبان میآورند؛ باید دید که مؤمنین حقیقی از چه ویژگیهایی برخوردار هستند که ملائک از این الفاظ استفاده میکنند؛ زیرا ملائک مقرب، انبیاء مرسل، شهداء و اولیاءالله را دیدهاند؛ انوار گوناگونی را دیدهاند اما در عین حال نسبت به نمایش نور مؤمن اظهار تعجب میکنند. تعجب اهل آسمان مانند تعجب انسانها نسبت به ظاهر و صورت نیست؛ بلکه آنان حقیقت وجودی مؤمن را میبینند.
- نور «مُظهِرٌ للغیر» است یعنی تاریکیها را برای دیگران کنار میزند. اگر نور حقیقتاً نور باشد باید با سرعت غیر قابل تصور حرکت کند؛ از این رو نور مؤمن با سرعتی عجیب فاصلهها را پشت سر میگذارد و به آسمانها میرسد.
این نور باید در کلیه امور زندگی مؤمن تأثیرگذار باشد و به او بصیرتی عطا کند که آن بصیرت فُرقانی برایش ایجاد کند و او را نه تنها از خطا و اشتباه دور کند بلکه کمک کند تا او میان دو امر خوب و خوبتر بدون هیچ شک و تردیدی خوبتر را برگزیند مثلاً در قیاس امور مادی و معنوی تردیدی در برتری امور معنوی نداشته باشد.
ویژگیهای مؤمن
در روایتی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله صد و سه خصلت برای مؤمن ذکر میکنند که هر یک از این خصلتها به پشتوانه همان نوری است که خداوند سبحان به او عطا میکند و از میان امور بهترینها را انتخاب میکند. ما از میان آن خصلتها تنها به تعدادی اشار میکنیم تا متوجه شویم که نور ایمان چه ویژگیهایی را در فرد ایجاد میکند.
«لَا یكْمُلُ الْمُؤْمِنُ إِیمَانُهُ حَتَّى یحْتَوِی عَلَى مِائَةٍ وَ ثَلَاثِ خِصَالٍ فِعْلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِیةٍ وَ بَاطِنٍ وَ ظَاهِرٍ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یا رَسُولَ اللَّهِ ص مَا الْمِائَةُ وَ ثَلَاثُ خِصَالٍ فَقَالَ یا عَلِی مِنْ صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَنْ یكُون جَوَّالَ الْفِكْرِ جَوْهَرِی الذِّكْرِ كَثِیراً عِلْمُهُ عَظِیماً حِلْمُهُ جَمِیلَ الْمُنَازَعَةِ كَرِیمَ الْمُرَاجَعَةِ أَوْسَعَ النَّاسِ صَدْراً وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً ضِحْكُهُ تَبَسُّماً وَ اجْتِمَاعُهُ تَعَلُّماً مُذَكِّرَ الْغَافِلِ مُعَلِّمَ الْجَاهِلِ لَا یؤْذِی مَنْ یؤْذِیهِ وَ لَا یخُوضُ فِیمَا لَا یعْنِیهِ وَ لَا یشْمَتُ بِمُصِیبَةٍ وَ لَا یذْكُرُ أَحَداً بِغِیبَةٍ بَرِیئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ كَثِیرَ الْعَطَاءِ قَلِیلَ الْأَذَى عَوْناً لِلْغَرِیبِ وَ أَباً لِلْیتِیمِ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ مُتَبَشِّراً بِفَقْرِهِ أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ وَ أَصْلَدَ مِنَ الصَّلْدِ لَا یكْشِفُ سِرّا لَطِیفَ الْحَرَكَات…»[2]
پیامبر اکرم صلّیاللهوعلیهوآله در این روایت میفرمایند: ایمان مؤمن به کمال نمیرسد مگر اینکه صد و سه خصلت در نیت و فعل و اعمال و کردار و ظاهر و باطن او وجود داشته باشد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: یارسولالله! این صد و سه خصلت چیست؟
حضرت فرمودند: ای علی از صفات مؤمن این است که:
- فکر و اندیشه او همواره در جولان و تحرک باشد و آشکارا به ذکر خداوند مشغول گردد
- عملش زیاد و حلمش بزرگ باشد
- در منازعه با خوشزبانی برخورد کند
- با مراجعهکنندگان خوش رفتاری نماید
- دلش باز باشد و خود را برتر از دیگران نداند و خویشتن را کوچک بشمارد
- اگر میخندد از خندیدن بلند خودداری کند و فقط تبسم نماید
- و اگر در جایی و اجتماعی شرکت میکند قصدش یادگرفتن است
- غافلان را به یاد خدا میآورد، و جاهلان را دانش بیاموزد
- اگر کسی او را آزار داد در صدد آزار او نباشد
- در مطالب بدون فایده، شرکت نکند
- به مصیبت دیدگان شماتت روا ندارد
- از احدی غیبت نکند
- از محرمات دوری گزیند
- در شبهات وارد نشود
- بسیار به مردم سود برساند و بخشنده باشد
- آزارش به کسی نرسد، و از غریبان دلجوئی کند
- برای یتیمان پدری نماید
- چهرهاش شادمان و روشن و بشاش باشد
- حزن و اندوه خود را در دل نگه دارد
- از فقر و نیاز(به خدا) خوشحال گردد
- شیرینتر از شهد باشد
- محکمتر از سنگ خارا باشد
- رازی را فاش نکند
- پردهای را ندرد
- با آرامش حرکت نماید و …
تاریخ جلسه: 86/9/5 ـ جلسه 9
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] عیون اخبارالرضا، ج2، ص2
[2] بحارالانوار، ج64، ص310