در محضر امام رضا (ع) ـ بخش هجدهم

هفت چیز با هفت چیز!

 

امام رضا علیه‌السلام فرمودند:

«سَبْعَةُ أَشْيَاءَ بِغَيْرِ أَشْيَاءَ مِنَ الِاسْتِهْزَاءِ: مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ يَنْدَمْ بِقَلْبِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِيقَ وَ لَمْ يَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ لَمْ يَصْبِرْ عَلَى الشَّدَائِد فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ تَعَوَّذَ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ لَمْ يَتْرُكْ شَهَوَاتِ الدُّنْيَا فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ ذَكَرَ الْمَوْتَ وَ لَمْ يَسْتَعِدَّ لَهُ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ  وَ مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه‏»[1]

«هفت چیز بى‏هفت چیز مسخره است: هر كه به زبان آمرزش خواهد و از دل پشیمان نباشد خود را مسخره كرده است. هر كه از خدا توفیق خواهد و كوشش نكند خود را مسخره كرده است. هر كه آینده‏نگر است و حذر ندارد خود را مسخره كرده است. هر که از خدا بهشت را بخواهد و بر سختی‌ها صبر نکند خود را مسخره کرده است. هر كه از دوزخ به خدا پناه برد و شهوات دنیا را واننهد خود را مسخره كرده است. هر کس یاد مرگ کند ولی خود را برای آن آماده نکند؛ خود را مسخره کرده است. هر كه ذكر خدا كند و مشتاق ملاقاتش نباشد خود را مسخره كرده است»

 

1.استفغار زبانی و پشیمانی قلبی

 

كسی كه با لسان اظهار پشیمانی می‌كند در حالی‌كه قلب او نادم نباشد؛ خود را مسخره كرده است؛ یعنی خودش را ذلیل و حقیر نموده و خود را از كرامت بی بهره كرده است.

این امر از «نشانه‌های منافق» است. گاه اتفاق می‌افتد خود فرد دچار عذاب وجدان می‌شود و چنانچه خطایی انجام دهد لساناً استغفار می‌كند اما قلباً از رفتار خود نسبت به آن عمل پشیمان نیست در این دوگانگی زبان و قلب عنوان منافق بر فرد بار می‌شود هر چند او از این عنوان غافل باشد. معمولا افراد از شنیدن عناوین زشت بر شخصیت‌شان گریزان‌اند اما چه بسا عناوین نازیبا بسیار بر افراد بار می‌شود و آن‌ها از آن غافل‌اند. مثلاً پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

«الْغِیبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا…»[2]

عقوبت و زشتی غیبت به مراتب بالاتر از زنا است. هر غیبت كننده‌ای می‌داند با غیبت، عنوان زناكار بر او بار می‌شود ولی معمولا خود را به جهالت می‌زند و چنانچه كسی به او بگوید: «تو زناكاری!» بسیار ناراحت می‌شود.

 

2.توفیق الهی و تلاش

 

توفیق نعمتی است كه به هر كسی داده نمی‌شود، این توفیق تنها نصیب كسانی می‌شود كه برای تحقق درخواست خویش تلاش كنند و برای رسیدن به آن از جان و مال و آبروی خود سرمایه‌گذاری كنند.

همه دوست دارند زندگی مؤفق و باب میلی داشته باشند اما برای دست یابی به چنین زندگی‌ای از  گناهان و رذایل اخلاقی دوری نمی‌کنند. مثلاً افراد برای حفظ زندگی از آسیب‌های خانوادگی و اجتماعی باید از جدل، بی‌نظمی و بی‌احترامی نسبت به یکدیگر بپرهیزند و احتیاط لازم را داشته باشند؛ درحالی‌که این گونه نیست. تقاضای زندگی سلامت برای چنین کسانی در محدوده حرف و سخن است و عملی برای رسیدن به این زندگی در کار نیست. برای خوب زندگی کردن باید خوب تلاش کرد این گروه دوست دارند خوب زندگی کنند اما برای آن هیچ تلاشی نمی‌کنند. امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: «اینان خود را مسخره کرده‌اند»

عبادت خالصانه، خدمت به مردم، تربیت فرزند صالح توفیقاتی است از سوی حضرت حق که انسان برای رسیدن به آن‌ها باید تلاش کند.

 

3.آینده‌نگری و احتیاط

 

استحزام به معنی احتیاط است و «مَن استَحزَمَ» كسی است كه طلب احتیاط كند. «و لم یحذر» یعنی این شخص هیچ پرهیزی ندارد.

چنین فردی آگاه است که آتشِ عدم احتیاط، زندگی انسان را می‌سوزاند اما هیچ پرهیزی نسبت به آن ندارد و خود را در آتش عدم احتیاط می‌اندازد. مثلاً او می‌داند که دروغ گفتن عواقب سوئی در پی دارد؛ آبروی او را می‌برد، به عزت اجتماعی‌اش خدشه وارد می‌کند، رستگاری‌اش زیر سؤال می‌رود… اما در عین حال از دروغ گفتن پرهیزی ندارد و خود را به آتش آن می‌اندازد. نوعاً افراد از احتیاط‌ها آگاه‌اند اما پایبند به آن‌ها نیستند.

 

4.بهشتی شدن و تحمل سختی‌ها

 

برخی از افراد به مجرد آن که گرفتاری به آن‌ها می‌رسد؛ جزع و فزع و شكایت کرده و در شداید دین خود را از دست می‌دهند؛ یعنی مقاومت دینی ندارند. چنین افرادی اگر از خداوند بهشت را بخواهند؛ تنها خود را مسخره کرده‌اند.

وصال به جنت لقاءِ حق، وصالی نیست که بدون سیر و سلوک و بدون تحمل سختی‌ها حاصل شود. ما در ادعیه می‌خوانیم:

«اللّهمّ‏ إنّى‏ أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»[3]

بنده در  هر حال درخواست عفو و عافیت در مسیر کمال را دارد. از این عبارات معلوم می‌شود که وصال به حق مشکلات و سختی‌های خاص خود را به همراه دارد که بنده در ادعیه تقاضای عفو و عافیت می‌کند.

 

5.جهنمی نشدن و ترک شهوات دنیا

 

آن کس که از خدا تقاضای دوری از آتش فراق را دارد اما امیال دنیوی‌اش روز به روز بی‌مهارتر می‌گردد؛ خود را مسخره کرده است. بسیاری از شعله‌های آتش فراق از حق، به علت تعلقات دنیایی ‌است، دل بستن به تعلقات دنیایی نوعی شهوت‌رانی است.

البته متذکر می‌شویم بهره‌مندی از دنیا و استفاده از مادیات نه تنها اشکالی ندارد بلکه به حد نیاز و ضرورت لازمه زندگی هر فردی است.

درایت در روایت می‌گوید بهره‌مندی از امیال دنیوی به محدوده و مرز نیاز دارد و برای استفاده از آن‌ها باید مهار نفس را کشید. کسی اجازه ندارد بگوید: «من به قدر کافی مال و سرمایه دارم و هر کاری بخواهم، انجام می‌دهم» داشتن مال بیش از اندازه، اجازه انجام هر کاری را به انسان نمی‌دهد. زیرا در روایتی امام صادق علیه‌السلام در وصف زاهد فرمودند: «زاهد کسی ا‌ست که از حلال خدا دوری می‌کند به جهت حساب‌رسی آن و از حرام خدا دوری می‌کند به جهت عقاب آن»[4]

 

6.یاد مرگ و آماده شدن برای آن

 

معمولاً هر یک از ما قبل از انجام هر کاری خود را آماده می‌کنیم اگر کسی قصد تشرف به حج را دارد سعی می‌کند تا خود را برای این سفر آماده کند؛ یا اگر کسی قصد ورود به رمضان را دارد معمولاً تدابیر لازم را اتخاذ می‌کند؛ اما گروهی یاد مرگ می‌کنند و برای رسیدن به آن دست به کاری نمی‌زنند و برای آمادگی این سفر عظیم اقدامی نمی‌کنند. مثلاً پرداخت حق‌الناس یکی از اصلی‌ترین وظیفه‌ بندگان است که همیشه بر گردن انسان سنگینی می‌کند و در شمار اولین حساب‌رسی‌ها بعد از مرگ قرار دارد، اما افراد معمولاً از این وظیفه‌ مهم غافل‌اند.

 

7.یاد خدا و اشتیاق برای دیدار او

 

کسی که ذکر خدا را بگوید اما مشتاق دیدار حق نباشد خود را مسخره کرده است. مثلاً آنکس که به او توفیق نماز داده شده اما نمازش را کاملاً بی توجه به حق قرائت می‌کند.خود را مسخره کرده است. نماز  زیارت‌الله است هر کس آن را بر زبان براند اما لذت لازم را از این وصال نبرد، خود را مسخره کرده است.

اصل لقاءالله زمان مرگ است اگر کسی اشتیاق این لقاء را ندارد و وظایف مربوط به آن را بر خود فرض نمی کند، خود را مسخره کرده است.

 

تاریخ جلسه: 86/9/19

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] مجموعه ورام، ج2، ص111

[2] علل الشرایع، ج2، ص577

[3] مفاتیح الجنان، تعقیبات مشترکه

[4]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *