قربانی اول ما هستیم
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ»[1]
اگر میخواهید خوش باشید همه تلاشتان این باشد از شما به کسی صدمه وارد نشود، حتی به دشمنانتان. یک دشمن دینی دارم که روزانه حداقل صدبار لعنش میکنم خیلی هم قاطع لعن میکنم، گاهی اوقات یکی صدمه، شخصی به من زده است نمیفهمید آبروی من را برد یک وقت میگویم تا خدمت این نرسم راحتش نمیگذارم. خوب نمیتوانم خوش باشم چون میخواهم اذیتش کنم. یک وقت میگویم خدایا این کاری که با من کرد با هیچ کس دیگر نکند با عافیت متوجهش کنید آسیبی که به من رساند به کسی دیگر نرساند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام کسی را دیدند که به دشمنش چنان آسیب وارد میکرد که بالاصاله به خودش آسیب میزد. حضرت به او گفتند: تویی که میخواهی به دشمنت آسیب بزنی، مانند کسی هستی که نیزه را از خودش عبور میدهد، تا از پشت به دشمنش بخورد. اصل اذیت را خود تو میشوی و دشمن تو کمتر از تو آسیب میبیند.
بسیاری از اوقات دلیل ناخوش بودن ما این است که تمام فکر و ذکرمان درگیر اذیتهایی است که دیگران به ما میکنند، فکر و ذکرمان درگیر آسیبهایی است که آدمها به ما میرسانند،
مثلاً با خود میگویم من نسبت به فلانی چه کردهام که فلانی علیه من حرف میزند؟! فکرم مدام درگیر او میشود و خود را از انواع شادی ها محروم میکنم. با خود فکر میکنم باید حقش را کف دستش بگذارم اما اگر به جای اینکه بگویم من تا حق او را کف دستش نگذارم رهایش نخواهم کرد، با خدا معامله کنم و زمانم را برای عبادت و بندگی به کار ببرم و زمان مفیدم را برای نماز از دست ندهم چون اگر درگیر مردم شوم روح نمازم را از دست میدهم و فکرم درگیر مردم میشود.
بسیاری از اوقات ناخوشی ما به دلیل عداوتی است که افراد نسبت به ما داشتهاند و ما در صدد مقابله با آنان هستیم، میخواهیم حتماً به آنها آسیب وارد کنیم، نمیدانیم قربانی اول خود ما هستیم و به خوشی ما صدمه وارد شده است. اگر قرار است که خوش باشیم هیچ وقت درصدد آسیب وارد کردن به کسانی که به شخص ما آسیب وارد میکنند نباشیم، ما یک شخص داریم و یک شخصیت، شخص من فلانی است شخصیت من طلبه است کسی حق ندارد به شخصیت طلبه آسیب بزند طلبه سالهای متمادی به عنوان پزشک روح بوده و سالهای بعد نیز خواهد بود کسی حق ندارد متعرض شخصیت طلبه شود. اما اگر به شخص من آسیب وارد شود میتوان از آن چشم پوشی کرد .
قانع باشید
یکی از راهکارهای خوش بودن، قناعت در مادیات است، خیلی از اوقات دلیل خوش نبودن افراد این است که به زندگی مادی خود راضی نیستند، اگر فکر آدمها مادی باشد باید تمام وقت غصه بخورند که هرکس چیزی دارد که آنها ندارند. در خیابان کلی ماشین بهتر از ماشین آنها هست از مغازهها که رد میشوند مبلمان و طلای بهتر از مال خودشان را میبیند در مهمانی دست بالای دست خود میبیند چه جمال چه مال است، اگر من به جای این که مادیات دیگران به چشمم بیاید به مادیاتی که خدای سبحان قسمتم کرده راضی و قانع باشم از همان مقداری که در اختیار دارم لذت میبرم، خوش میشوم.
از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در مورد زندگی پر لذت سوال شد. حضرت فرمودند قناعت است.[2]
در مادیات باید قانع باشیم در حالیکه در معنویات دائم باید طلب زیادی کنیم و بگوییم «ربّ زدنی علماً» ، «ربّ زدنی حُبّا» اگر از مادیاتی که خدا در اختیارم قرار داده لذت ببرم شکرش را بجا آوردهام، اگر با آنچه خدا به من عطا کرده خوش بودم خدای سبحان آن را افزون میکند. قناعت امری است که ربطی به دارایی افراد ندارد. افراد زیادی هستند که حتی یک پله از خودشان بالاتر را نمیتوانند ببینند، تعادل روحیشان بهم میخورد. اما دیگری که در سطح معمولی یا پایینتر است معتقد است آنچه خدا به او عطا کرده از حدشان افزون است. او لیاقت این میزان لطف خدا را ندانسته در معنویات به ما آموزش دادهاند باید با بالادست خود نگاه کنید تا پیشرفت کنید و هیچ گاه رزق معنوی نباید برایمان کافی باشد اما در مادیات باید با پایین تراز خود مقایسه کنیم تا ببینیم که ما نسبت به افراد زیادی از نعمات فراوانی برخورداریم .
در جایی از حضرت سوال شد زندگی پر از لذت چیست حضرت فرمودند قناعت است و در جای دیگر حضرت می فرمایند «كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكا» کافی است در قناعت فرد سلطان حساب می شود سرش پیش کسی خم نمی شود به آنچه دارد خیلی راضی است.
با دست کوتاه بدهید و با دست بلند دریافت کنید
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ »[3]
هرکس با دست کوتاه بدهد با دست بلند دریافت میکند. یک ذره بدهید با یک دست بزرگ فوراً دریافت میکنید، امیرالمؤمنین در جای دیگر میفرمایند: نگویید این مقدار چیزی نیست و آن را ندهید. از دادن هیچ چیزی در راه خدا حتی به کم و اندک ابا نکنید و نگوئید مردم برای امام حسین علیهالسلام خیلی کار میکنند، یک استکان چای ما چه ارزشی دارد. آنچه برای خدا پرداخت میکنید کم نیست. یک ذره را یک ذره نبینید، پرداخت خوب داشته باشید ولو اندک. از بازگردان آن مطمئن باشید زیاد باز میگردد، ممکن است من الان یک چیز مادی پرداخت کنم اما بازگردانش مادی نباشد حکمت و نور معرفتی نصیب من میشود و نگاهم را به امور عوض میکند و مقام معرفتی خاصی به من داده میشود که در همه بازگردانها خوشی خاصی در زندگی ما حاصل میشود.
خوش اخلاق باشید
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلْقِ نَعِيماً»[4]
برای این که لذت ببرید و خوش باشید کافی است خوش اخلاق باشید، نعیم لذتی همراه با لذت و راحت است، برای خوش زندگی کردن کافی است خوش اخلاق باشید، همین که حسن خلق داشته باشید خوب است، حسن خلق پکیج است یک بسته بندی است، حسن خلق فقط خوش خنده و خوش رو بودن نیست . خوش اخلاقی یک مجموعه است که لازمه اش بشر وجه (خوشرویی) است. خوشرویی قدمهای اولیه خوش اخلاقی است اینکه متبسم باشیم و متوقع نباشیم.
خوش اخلاقی را زمانهای خاص از معصومین گدایی کنیم، یعنی برای آن طلب جدی به میدان بیاوریم و ضرورتش را احساس کنیم باور کنیم اگر من پیشرفت معنوی و خوشی باطنی ندارم و از زندگیم عقب ماندم یک بخش از زندگی من فلج است که حسن خلق در آن نیست، اگر ضرورتش را احساس کنیم حتما طلب میکنیم.
اعتدال
یکی از عوامل خوش بودن اعتدال است، اینکه افراط و تفریط نداشته باشیم بسیاری از زمانها زیادهروی میکنیم بعد جبر زمان ما را وادار میکند درست شویم، اگر اعتدال را رعایت کنیم هیچگاه دچار خسران نمیشویم، اگر واکاوی بسیاری از مشکلات را بکنیم خواهیم دید آسیب از زیادهرویهاست، مثلاً با فلانی خیلی صمیمی شدیم بعد متوجه شدم اشتباه کردهام یا برای فلانی خیلی خرج کردم بعد متوجه شدم ظرفیت این کار را نداشت، به فلانی خیلی زیاد محبت کردم متوجه شدم علیه من کار میکند. امیرالمومنین در حکمت/134 میفرماید:
«مَا عَالَ امْرُؤٌ مَنِ اقْتَصَد»[5]
«کسی که میانهروی دارد، فقیر و تنگ دست نشد»
عال به معنای تنگدستی مادی به تنهایی نیست و میانه روی نیز فقط در مادیات نیست بلکه در همه امور است، بسیاری از ناراحتیهای ما به دلیل افراط و تفریطهای ماست. یکی از دلایل ناراحتیهای ما این است چرا برای فلانی کم کار کردهایم، مثلا بعد از مرگ عزیزی ذهنمان درگیر او میشود و تا چهل روز و یا بیشتر وجدان درد داریم که چرا وظیفه خود را انجام ندادهایم اگر در محبت کردن و خرج نکردن و اکرام کردن کم و یا زیاده نگذاریم عاملی برای سرور ماست ، آنکس که اعتدال پیشه کند سرحال است.
تاریخ جلسه : 97/5/16 ـ جلسه 5
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهجالبلاغه، حکمت 288
[2] نهج البلاغه (مرحوم فیض الاسلام) ،حکمت 221 : «عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةًفَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ »
[3] نهج البلاغه (مرحوم فیض الاسلام) ،حکمت 224
[4] نهج البلاغه (مرحوم فیض الاسلام) ،حکمت 220
[5] نهج البلاغه (مرحوم فیض الاسلام) ،حکمت 134