سخنرانی امام حسن علیه السلام در نماز جمعه

سخنرانی امام حسن علیه السلام در نماز جمعه

 

روايتي[1] بیان می دارد كه بعد از پايان جنگ جمل وجود مقدس حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام بيمار شدند. روز جمعه و نتوانستند در مراسم نماز جمعه شركت كنند، از حضرت امام حسن عليه السلام تقاضا مي كنند كه ايشان نماز جمعه را برگزار كنند.

حضرت امام حسن عليه السلام فرمايش پدر را امتصال مي كنند و در مراسم نماز جمعه حضور پيدا مي كنند، در ضمن سخنراني بعد از حمد و ثنا و درود بر پيامبر مي فرمايند:

أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ‏ اخْتَارَنَا لِنُبُوَّتِهِ

خدا ما را به نبوت انتخاب كرد. نمی فرمایند جدّ ما را! بیان عبارت از آن روست که تأکید کنند اگر جدّ ما به نبوت انتخاب شده، اين جریان در ما وجود دارد.

وَ اصْطَفَانَا عَلَى خَلْقِهِ

خدا ما را بر خلقش امتياز داده ، برتري داده،

وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا كِتَابَهُ وَ وَحْيَهُ

خدا قرآن را بر ما فرود آورده، وحي را بر ما فرود آورده. (درحاليكه مي دانيد انزال قرآن و وحي بر پيامبر است.)

وَ ايْمُ اللَّهِ لَا يَنْتَقِصُنَا أَحَدٌ مِنْ حَقِّنَا شَيْئاً إِلَّا يَنْقُصُهُ اللَّهُ فِي عَاجِلِ دُنْيَاهُ وَ آجِلِ آخِرَتِهِ

نکته قابل توجه روایت آنست که مي فرمايند به خداي سبحان قسم هركس از حق ما كم بگذارد، خداي سبحان از حق او در دنيا و آخرت كم مي گذارد.

حضرت بیان می دارند هركس از حق ما اهل بيت كم بگذارد از حق او در دنيا و حق او در آخرت كم گذاشته مي شود.

حق بندگان در اين عالم چيست كه اگر كسي از حق اهل بيت كم بگذارد، از حق او در دنيا كم مي‌گذارد؟

اجمالاً بیان می داریم حقي كه اهل بيت بر عهده ما دارند، وظيفه اي است كه ما در مقابل آنان داريم.

وقتی از سوی حضرات معصومین عنوان حق مطرح می شود و می فرمایند حق ما را ادا کنید، در حقیقت به وظیفه ما در مقابل اهل بیت اشاره می شود. حال اگر ما وظيفه خود را بجا نياوريم هم در اين عالم از يك سلسله امور محروم می شویم و هم در عالم ديگر از یک سلسله امور محروم خواهیم ماند.

مجدداً یادآوری می کنم مهم‌ترين حق اهل بيت نسبت به ما، يعني مهم ترين وظيفه ما نسبت به اهل‌بيت معرفت ان خاندان است. وقتي اهل بيت را بشناسیم و نسبت به آنان معرفت پیدا کنیم خود به خود خضوع خواهیم داشت، خود به خود اطاعت و محبت مي‌آيد. محبت پيرو معرفت و اطاعت تالي تلو معرفت است. خضوع به دنباله ي معرفت می آید. امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه خود مي فرمايند حقي كه من نسبت به شما دارم اين است كه من را بشناسيد.

یادآوری می‌کنیم؛ امام حسن علیه السلام براي تأكيد فرمايش خویش در این سخنرانی قسم مي‌خورند! قسم به اسم جلاله! و می فرمایند نشناختن اهل بيت هم در دنيا به ما صدمه وارد مي كند هم در آخرت. بعد سؤال مي‌كنيد مي‌فرماييد حقي كه اهل بيت نسبت به ما دارند را فهميديم يعني وظيفه اي كه ما در قبال اهل بيت داريم، معرفت است. حضرت در ادامه می‌فرمایند “الا ينقصه الله من حقه”، حال حقي كه ما نسبت به خدا چیست که اگر در آن وظیفه کوتاهی کنیم خدا در حق خود نسبت به ما می گذارد؟ وظيفه‌اي كه خدا خودش بر خودش مقرر كرده بود اين بود “وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ.”

خدا بر خودش رحمة واسعه را مقدر كرده. هرچه ميزان معرفت مان نسبت به اهل بيت افزايش یابد از رحمت رحمانيه و رحمت رحيميه حضرت حق بهره مند مي شوم. يعني هم وجودي نصيبم مي شود و هم به كمال وجود راه پيدا مي كنم. و هرقدر در عرصه معرفت حق کم کاری داشه باشم، در اين عالم بي وجود خواهم بود. 

ما قرار است به گونه ای زندگي كنيم كه وقتي از دنیا می رویم آسمان و زمين بر ما گريه كنند. در ذيل آيه 29 سوره مبارکه دخان (فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاء وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ) مفسرين ما مي گويند زندگي سالم به گونه ای است که وقتي مي ميريم آسمان و زمين در فراغ ما داغدار باشند. اما اگر ما حق اهل بیت را ادا نکنیم و وظیفه خود را نسبت به آنان انجام ندهیم از رحمت خدا بی نصیب می مانیم.

اصلاً گويا در این عالم نبوده‌ایم تا در زمانی که از دنیا می رویم صدمه ای به نظام هستی وارد شود. حضرت در سخنرانی خود اشاره می کنند که آنکس که از حق ما کم بگذارد خدا در دنیا و قیامت از حق او کم می گذارد.

 

حق قیامت چیست؟

 

وَ ايْمُ اللَّهِ لَا يَنْتَقِصُنَا أَحَدٌ مِنْ حَقِّنَا شَيْئاً إِلَّا يَنْقُصُهُ اللَّهُ فِي عَاجِلِ دُنْيَاهُ وَ آجِلِ آخِرَتِهِ

عرض مي كنم خداي سبحان در قیامت شفاعت حضرات معصومين را بر ما مقدر کرده است. اما پيش نياز شفاعت در قیامت را معرفت اهل بیت را در این دنیا قرار داد. آنکی که از معرفت اهل بیت در دنیا بی نصیب باشد از شفاعت آنان در قیامت بی بهره می ماند.

و حضرت سخنرانی را اینچنین ادامه دادند:

وَ لَا يَكُونُ عَلَيْنَا دَوْلَةٌ إِلَّا كَانَتْ لَنَا الْعَاقِبَةُ وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ‏

هر دولتي كه الان عليه ما اهل بیت وجود دارد، روزي تحت سلطه ما قرار خواهد گرفت. در توضیح گفته می شود نگران ما نباشيد كه الان دولت در اختيار ما نيست. عاقبت مال ماست. سلطه بر كل نظام هستي عاقبت در اختيار ماست.

وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ

حتماً حتماً در آينده خبر دولت ما را متوجه خواهید شد.

حضرت امام حسن علیه السلام از منبر فرود آمدند. خبر سخنراني حضرت به حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام رسيد. اميرالمومنين علیه السلام نگاه به امام حسن كردند و گريه مي كردند. بين دو چشم امام حسن را بوسيدند فرمودند فداك أبي و امّی. پدر و مادرم فداي تو باد. بعد فرمودند ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ نسلی یکدست و همسان هستند و خداوند به خوبی می شنود و به خوبی آگاه است. امام حسن ذریه پیامبر است و غیر از این سخنرانی و ارشاد از حضرت توقع دیگری نیست.

 

 پیام سخنرانی امام حسن در نماز جمعه برای ما

 

در یک جمله کوتاه می توان گفت :

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

با عبارتی مختصر عرض می کنیم هرچه معرفت نسبت به اهل بیت بیشتر باشد دنيا و آخرت فرد آباد تر است. اگر نسبت به خاندان شریعت بی معرفت باشیم، به دنيا و آخرت خود صدمه جدي وارد كرده ایم.

به قول حافظ:

بي معرفت مباش كه در من يزيد عشق           اهل نظر معالمه با آشنا كنند

دست‌یابی به معرفت کامل اهل بیترا می‌توان در زیارت جامه کبیره دنبال کرد. زيارت جامعه كامل‌ترين معرفت نسبت به معصومین را هر فرازش جدا جدا به ما مي دهد.

***

 

ارث پیامبر صلوات الله و سلامه علیه به حسنین علیهما السلام

 

أَتَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ ص بِابْنَيْهَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فِي شَكْوَاهُ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ

پيامبر صلوات الله و سلامه علیه در بستر بيماري افتاده بودند؛ همان بیماری که منجر به رحلت ایشان شد. حضرت زهرا سلام الله علیها به عيادت حضرت می آیند. آخرين روز هاي عمر مبارك پیامبر صلوات الله علیه است.

فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَانِ ابْنَاكَ فَوَرِّثْهُمَا شَيْئاً

حضرت زهرا سلام الله علیها از پدر سؤال كردند به حسنين چه ارث داده ای؟

حضرت فرمودند:

«فَقَالَ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّ لَهُ هَيْبَتِي وَ سُؤْدُدِي وَ أَمَّا الْحُسَيْنُ‏ فَإِنَّ لَهُ شَجَاعَتِي وَ جُودِي»

به امام حسن دو چيز ارث داده ام، يكي هيبت خود را که مظهر اسم جلال حق مي شود و دوم سروري و بزرگي را. جالب اینجاست با توجه به اينكه حضرت اباعبدالله معروف به ابوالائمه است، اما پيامبر سيادت را به امام حسن نسبت می دهن و می فرمایند من سيادت و برتري خویش را به امام حسن ارث داده ام.

به حسين شجاعت را و سخاوتم را ارث داده ام.[2]

***

از امام حسن(ع) علیه السلام چه چیزی طلب کنیم؟ 

 

روزگارکودکی امام حسن بود و حضرت هنوز به جایگاه امامت نرسيده بودند. (زمان رحلت پیامبر صلوات الله و سلامه علیه، امام حسن علیه السلام هشت سال و نیم داشتند.)

فردی به نام كثير بن سلمه مي گويد ورزی ديدم که امام حسن علیه السلام از دل سنگ عسل سفيد بيرون مي آورند. تعجب كردم. به خدمت پيغمبر رفتم. جريان را عرض كردم كه اقا خيلي عجيب بود حسن را ديدم از وسط سنگ عسل سفيد بيرون مي آورد.

حضرت فرمودند أَ تُنْكِرُونَ لِابْنِي هَذَا؟! به نظرت اين امر عجيب است؟ تعجب کردن تو جای تعجب دارد نه كار امام حسن علیه السلام! كار پسرم حسن تعجبی ندارد.

إِنَّهُ سَيِّدٌ ابْنُ سَيِّدٍ

به درستی که او سیّد، پسر سیّد است. او سیّد است، پدرش سیّد است.

پیامبر صلوات الله و سلامه علیه در ادامه فرمودند:

يُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ

خدا به واسطه او میان دو گروه صلح ايجاد مي كند. با این عبارت می خواستند اشاره کنند بیرون آوردن عسل از میان سنگ امر محال و سختی نیست بلکه:

وَ يُطِيعُهُ أَهْلُ السَّمَاءِ فِي سَمَائِهِ، وَ أَهْلُ الْأَرْضِ فِي أَرْضِهِ

تمام اهل آسمان مطيع حسن اند. كما اينكه اهل الارض هم مطيع حسن اند. يعني نفوذ دارد.[3]

هر کسی دوست دارد نافذ باشد. اما متاسفانه نفوذی ندارد. مثلاً بعضي جاها ولي نيستيد و مي خواهيد حقتان را اثبات كنيد اما ممکن نمی شود. در این زمان دست به دامن امام حسن علیه السلام بزنید. سيادت مربوط به امام حسن (ع) است، هيبت مربوط به ايشان است، باید عرض ارادت خاصي به حضرت داشته باشيم، چه در قالب صلوات چه در قالب قرائت قرآن. به گونه ای که بتوان با ایشان ارتباط برقرار کرد تا نافذالوجود شوید و آن امري كه مي خواهد محقق شود.

تاریخ جلسه : 97/3/8

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 

 


[1]. بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏32 ؛ ص228 : الأمالي للشيخ الطوسي بِالْإِسْنَادِ الْمُتَقَدِّمِ عَنِ الْهُذَلِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِيرِينَ قَالَ سَمِعْتُ غَيْرَ وَاحِدٍ مِنْ مَشِيخَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ يَقُولُونَ‏ لَمَّا فَرَغَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع مِنْ حَرْبِ الْجَمَلِ عُرِضَ لَهُ مَرَضٌ وَ حَضَرَتِ الْجُمُعَةُ فَتَأَخَّرَ عَنْهَا وَ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ انْطَلِقْ يَا بُنَيَّ فَاجْمَعْ بِالنَّاسِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَلَمَّا اسْتَقَلَّ عَلَى الْمِنْبَرِ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ تَشَهَّدَ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ‏ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ‏ اخْتَارَنَا لِنُبُوَّتِهِ وَ اصْطَفَانَا عَلَى خَلْقِهِ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا كِتَابَهُ وَ وَحْيَهُ وَ ايْمُ اللَّهِ لَا يَنْتَقِصُنَا أَحَدٌ مِنْ حَقِّنَا شَيْئاً إِلَّا يَنْقُصُهُ اللَّهُ فِي عَاجِلِ دُنْيَاهُ وَ آجِلِ آخِرَتِهِ وَ لَا يَكُونُ عَلَيْنَا دَوْلَةٌ إِلَّا كَانَتْ لَنَا الْعَاقِبَةُ وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ‏ ثُمَّ جَمَعَ بِالنَّاسِ وَ بَلَغَ أَبَاهُ كَلَامُهُ فَلَمَّا انْصَرَفَ إِلَى أَبِيهِ ع نَظَرَ إِلَيْهِ فَمَا مَلَكَ عَبْرَتَهُ أَنْ سَالَتْ عَلَى خَدَّيْهِ ثُمَّ اسْتَدْنَاهُ إِلَيْهِ فَقَبَّلَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي‏ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

[2] . بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص263: الخصال الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَلَوِيُّ عَنْ جَدِّهِ عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ حَمْزَةَ الزُّبَيْرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَلِيٍّ الرَّافِعِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدَّتِهِ زَيْنَبَ بِنْتِ أَبِي رَافِعٍ قَالَتْ‏ أَتَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ ص بِابْنَيْهَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فِي شَكْوَاهُ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَانِ ابْنَاكَ فَوَرِّثْهُمَا شَيْئاً فَقَالَ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّ لَهُ هَيْبَتِي وَ سُؤْدُدِي وَ أَمَّا الْحُسَيْنُ‏ فَإِنَّ لَهُ شَجَاعَتِي وَ جُودِي.

[3] دلائل الإمامة (ط – الحديثة) ؛ ص165: وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ سُفْيَانُ‏[3]، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا الْأَعْمَشُ، عَنْ كَثِيرِ بْنِ سَلَمَةَ[3]، قَالَ: رَأَيْتُ الْحَسَنَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَدْ أَخْرَجَ مِنْ صَخْرَةٍ عَسَلًا مَاذِيّاً[3]، فَأَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: أَ تُنْكِرُونَ لِابْنِي هَذَا؟! إِنَّهُ سَيِّدٌ ابْنُ سَيِّدٍ[3]، يُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ، وَ يُطِيعُهُ أَهْلُ السَّمَاءِ فِي سَمَائِهِ، وَ أَهْلُ الْأَرْضِ فِي أَرْضِهِ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *