در فراز دوم دعای جوشن یکی دیگر از اسامی خدای سبحان خودنمایی دارد:
«يَا قَابِلَ التَّوْبَات»
حاج ملاهادی (ره) اشاره میکنند که ما سه نوع توبه داریم؛
- توبه عوام: رجوع از معصیت به طاعت است.
- توبه خواص: رجوع از ترک اولی به خدای سبحان است. بین دو گزینه کدام را انجام دهم، اگر من گزینه پایین را انتخاب کردم باید برگردم به خدای سبحان از آن رجوع، چون سیرم مشکل پیدا میکند.
- توبه اخص؛ رجوع از التفات به غیر خدا است. به جای این که من یک ذره توجه به غیر خدا داشته باشم تمام توجهم به خدای سبحان باشد، قرآن میگوید حضرت یوسف یک لحظه به غیر خدا توجه کرد و آن زمانی بود که فردی قرار بود از زندان آزاد شود یوسف به او گفت «اذْكُرْني عِنْدَ رَبِّك»[1] «نزد پادشاه ذکر خیر مرا بکن». یوسف به جهت توجه به غیر خدا هفت سال آزادیاش به تأخیر افتاد.
راه جبران وجود دارد
مرحوم حاج ملاهادی (ره) میگوید: برای تائب باید راه جبران وجود داشته باشد
- جبران نسبت به افعال گذشته
- برنامهای برای وضعیت فعلی
- برنامهای برای آینده
جبران گذشته دو بخش دارد: اول پشیمانی و تأسف به جهت لغزشهایی که داشته این در واقع حالت باطنی و درونی است و دوم تدارک خلاف هایی که از او صادر شده است.
تدارک و جبران نسبت به گذشته بر سه نوع است:
- جبران انجام وظیفه در مقابل خالق که اولاً باید تضرع داشته باشد ثانیاً التزام و تعهد به خدمت داشته باشد ثالثاً در حضور او اظهار عجز کند. این درباره خالق است.
- خود را یک عمر در معرض غضب خدا قرار داده است حالا باید از او اعمالی صادر شود که از عرصه غضب به حریم رضا وارد شود و افعالی که از او صادر میشود مرضی خدای سبحان باشد.
- . جبران نسبت به غیر: آسیبهای قولی و فعلی که به دیگران رسانده است جبران کند و حق و حقوق افراد را به آنها برگرداند.
در حکایت آمده است روزی جابر بن عبدالله انصاری خدمت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد آقا یک خانمی بچهاش را کشته است آیا توبه دارد حضرت فرمودند قسم به کسی که جان من در دست او است اگر هفتاد پیامبر را هم کشته بود «ثُمَّ تَابَتْ وَ نَدِمَت» توبه میکرد و پشیمان بود «يَقْبَلُ اللَّهُ تَوْبَتَهَا» حتماً خدا توبهاش را قبول میکرد.[2]
خدا منزّه از آن است که توبه را نپذیرد
«يَا قَابِلَ التَّوْبَات» ای خدایی که توبه را قبول میکنی منزه از آنی که توبه را نپذیری. اگر من به لوازم توبه معتقد شدم و اجرای درست داشتم چرا خدا توبه مرا نپذیرد به یقین هم توبه و هم خودم را میپذیرد.
برنامه تائب نسبت به زمان حال چیست؟ گناهی را که در گذشته انجام میداده ترک کند؛ ترک گناه در زمان حاضر توبه فعلی است. توبه نسبت به آینده هم آن است که عزم جزم و اراده قطعی دارد که آن گناه را انجام ندهد بعد میشود. «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه»[3] کسی که توبه کرده است از گناهی گویا گناه را مرتکب نشده است چون اصلاحات در سه زمان انجام شده است.
یک دنیا امید
هر کدام از سه نوع توبه عام و خاص و اخص را به جهت جبران گذشته، حال، آینده انجام دهم قبول میکند، از ناحیه خدای سبحان یک دنیا امید است. از سوی حضرت حق جواب رد شنیده نمیشود مگر آنکه من تائب نباشم. اگر من تائب نباشم سالبه به انتفاء موضوع است، اگر عنوان تائب با همین توضیح بر ما بار شد، خدای سبحان هم توبه ما را قبول میکند هم خودمان را در پی توبه میپذیرد. چون رجوع ما از خود ما جدا نیست حال گفته میشود تو منزهی از اینکه توبه ما را نپذیری.«خلّصنا مِن النّار یا ربّ»؛ خدایا مرا خلاص کن از این که نسبت به تو بدبین باشم و گمان کنم توفیق توبه از ناحیه تو به من داده نمیشود و اینکه اگر توبهای بکنم توبه من پذیرفته نمیشود.
«يَا خَيْرَ الْفَاتِحِين»
در فراز سوم جوشن میگوییم: «يَا خَيْرَ الْفَاتِحِين» «ای خدایی که بهترین گشایشگری»
فتح بعد از اغلاق است. من زمانی قفل بودم، حال گشایش حاصل شده، چه تنگی در معیشت و روزی و چه بسته شدن در انواع نعمات از جمله در علوم و شهود و…
در توضیح کلمه «فتح» آمده است سه نوع فتح داریم:
- فتح قریب است: «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَريب»[4]
فتح قریب در مقام قلب در سالک صورت میگیرد که صفات خدا در وجود سالک جلوهگر میشود یعنی به گونهای صفات خدای سبحان بر سالک عرضه میشود که اصلا نازیباییهای قبلیاش دیده نمیشود، مثلا من بخیل باشم بعد از مدتی بندگی در وادی سلوک صفت کریم خدا، صفت جواد خدا بر من عرضه میشود و متصف به این صفت خواهم شد و گشایشی در وجودم صورت میگیرد، با بخل در تنگنا قرار گرفته بودم با اتصاف به این صفت الهی در سعه و گشایش قرار خواهم گرفت. زمانی که خدای سبحان صفات خود را به بندگان عطا کند به گونهای عطا خواهد کرد که اصلا اثری از صفات رذیله سابق دیده نشود. به عبارتی فتح چنان صورت میگیرد که دیگر بسته نمیشود.
درِ صفت خدا به شکلی به روی فرد باز میشود که دیگر عودتی ندارد، همانطور که زمانی که شیر از سینه مادر خارج میشود دیگر به سینه بر نمیگردد. بچه از رحم مادر که خارج میشود دیگر به رحم بر نمیگردد، وقتی خدای سبحان برای ما فتوحات میکند و ما را متصف به صفات خودش قرار میدهد اتصاف به صفت باری تعالی در زندگی ما این نقش را ایجاد میکند که دیگر این صفت برای همیشه ماندگار است. به گونهای که دیگر اثری از رذائل قبلی دیده نمیشود.
مثلاً ما ضعیف هستیم خداوند قوّت الهی نصیبمان میکند با سیر در عرصه بندگی صفت قوی بر قلب ما بار میشود و دیگر اثری از ضعف سابق ملاحظه نمیشود شما با این صفت میدرخشید؛ این مرحله را پایینترین مرحله گشایش میدانیم و در اصطلاحات عرفانی ما فتح قریب حساب میشود.
امام خمینی (ره) در حدیث بیست و یکم از کتاب اربعین حدیث در بحث شکر مراحل فتوحات را ذکر میکنند و میگویند فتح قریب رسیدن به مقام شکر است. در مقام شکر صفات کمالیه از شما ظهور میکند و صفات نقصی شما دیده نمیشود؛ صفات کمالیه خدای سبحان در وجود شما ظهور و بروز دارد، «يَا خَيْرَ الْفَاتِحِين» ای خدایی که بهترین گشایشگر هستی، درِ دل مرا باز میکنی و دل من را متصف به صفات خودت میکنی و دیگر از صفات نفسانی در من چیزی دیده نمیشود، منزهی از این که این کار را برای بنده انجام ندهی.
- فتح المبین است:
«إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبينا»[5] در این مرحله انسان هم خود تحت ولایت خدا قرار میگیرد و هم خدا مقام ولایت بر خلق را به او میدهد، وقتی من تحت ولایت باریتعالی قرار بگیرم یعنی در عالم تحت قدرت یک بزرگتر هستم و بزرگتر دارم و خیالم راحت راحت است.
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون»[6]
«خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.»
در فتح قریب شما متصف به صفت کریم، صفت جواد، صفت قوی و سایر صفات الهی بودید. اما در فتح المبین شما اصلاً خودی نمیبینید که اتصاف به این صفات را در وجود خود ببینید تا خدای ناخاسته برای شما عجب و غروری همراه بیاورد. خدای سبحان و ولی الله را میبینید و تحت ولایت خدا قرار میگیرید و اگر ظرف وجودیاش را داشته باشم خدا به من ولایت میدهد که من هم زیر مجموعهای داشته باشم. «…رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماما»[7]باید چندان صالح و درست باشم که گروهی متقی پشت سر من حرکت کنند انقدر راه را درست بپیمایم و از خودم منی نداشته باشم که خدای سبحان گروهی متقی را دنبال رو من قرار دهد.
3 . و مرحله سوم فتح مطلق است.
امام (ره) در مصباح الهدایه و اربعین حدیث میگویند این فتح فقط مخصوص پیامبر صل الله علیه و آله و سلم است و به غیر از پیامبر نصیب هیچ کس نمیشود. «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح»[8] این خواست پیامبر است که در بالاترین درجه بندگی قرار گرفته است.
ای خدایی که گشایشگر هستی «يَا خَيْرَ الْفَاتِحِين» هم مرا از تنگنای بشریت خلاص میکنی و هم از اسارت صفات کمالی خلاص میکنی، که من از آن روز که در بند تو هستم آزاد هستم و گشایش خاصی صورت میگیرد که از قید منیّت و وجود خودم آزاد میشوم. وجودی ندارم هرچه هست تحت سلطه او است، «سبحانک» خدایا تو منزهی از این که این فتوحات را در زندگی من جاری نکنی، منزهی از این که من را به کمالات خاص نرسانی، منزهی از این که منیت من را از من نگیری و منزه هستی از این که من را جلودار یک گروه قرار نده؛ انجام این امور فقط در ید قدرت توست.
غوث واسطه فیض است، امام هر زمان است؛ واسطه فیض را دعوت کرده و از ایشان درخواست میکنم وساطت کنند و از اینکه من تحت این نام قرار نگیرم و از این نام دور بمانم خلاص شوم. درخواست میکنم غوث عالم برای من گشایش خاصی انجام دهد تا این فتوحات در زندگیام واقع شود، اگر عملیات گشایش معنوی در زندگی ما علی الدوام صورت بگیرد میشود بیحال و کسل باشیم و سرمست، با نشاط و خوشحال نباشیم؟ خدا منزه است از این که این امور کمالی را انجام ندهد.
تاریخ جلسه: 1397/5/1- ادامه جلسه 2- بخش2
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
» جلسه 2- بخش1- شناخت فرازهای: « خلصنا من النار یا رب و…»
[1] سوره یوسف ، آیه 42
[2] جامع الاخبار، ص88
[3] مکارم الاخلاق، 313
[4] سوره فنح، آیه 13
[5] سوره فتح، آیه 1
[6] – سوره بقره ،آیه 257
[7] سوره فرقان، آیه 74 «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان»
[8] – سوره نصر، آیه 1