شناخت امام زمان (عج) ـ بخش نهم

مقدمه

 

کسب معرفت نسبت به امام عصر عجّل‌الله‌فرجه امری واجب است، و بی‌نصیب ماندن از این شناخت محرومیت‌های بسیاری را به دنبال دارد.

در روایت مفصلی از امام صادق عجّل‌الله‌فرجه به این مطلب اشاره شده است، که به بخشی از آن می‌پردازیم.

 

ولایت، مهمترین رکن دیانت

 

در روایتی آمده است:

فردی خدمت امام صادق علیه السلام می رود و از ایشان می‌پرسد: «پایه‌های دین چیست؟ همان پایه‌هایی که هیچ‌کس حق ندارد در معرفت نسبت به آنها کوتاهی داشته باشد، همان پایه‌هایی که اگر کوتاهی در آن امور صورت گیرد هیچ عملی از انسان قبول نمی‌شود»

امام صادق علیه‌السلام در پاسخ فرمودند:«شهادت به توحید ، ايمان به رسالت پیامبر، اقرار به احکامی که پیامبر آورده است، زکات و ولایت»

راوی سؤال کرد: «آیا در میان این ارکان، ولایت فضیلتی دارد؟ حضرت پاسخ دادند: «بله». سپس بیانات مبسوطی ایراد فرمودند و در آخر به حلقوم خویش اشاره کرده و گفتند: «زمانی که جانت به اینجا برسد بیشترین چیزی که به آن احتیاج داری همین ولایت است»[1]

صاحب کتاب «مکیال المکارم» بعد از ذکر این روایت می‌گوید:«طبق فرمایشات امام صادق علیه‌السلام، اوّلاً ولایت نیاز به معرفت دارد.

ثانیاً ولایت باید با اطاعت نمودار شود و اگر کسی بدون ولایت از دنیا برود، گویا به مهمترین نیاز خود بی‌توجه بوده است».

بنابراین معرفت الامام، از ضروری‌ترین نیازهای ماست، و این شناخت باید از طریق خود معصومین صورت بگیرد تا معرفتی صحیح و کامل حاصل شود.

در فرازهای ابتدایی دعایی که منسوب به حضرت ولی‌عصر عجّل‌الله‌فرجه است، می‌خوانیم:

«إِلَهِي‏ بِحَقِ‏ مَنْ‏ نَاجَاكَ‏ وَ بِحَقِّ مَنْ دَعَاكَ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغَنَاءِ وَ الثَّرْوَةِ …»[2]

حضرت حجت عجّل‌الله‌فرجه برای غنای فقیران مؤمن دعا می‌کنند.

بالاترین و مهمترین فقر و کمبود، نیاز به معرفت است. بنابر‌این خود امام عصر عجّل‌الله‌فرجه از یک سو این احساس نیاز را در ما ایجاد کرده و از سوی دیگر، با دعای خود، نیازمان را تأمین می‌کنند.

***

به دنبال مباحث قبل، در جهت کسب معرفت نسبت به امام عصر عجّل‌الله‌فرجه، فرازهای دیگری از زیارت «آل یس کامله» را بررسی می‌کنیم.

 

نجات، در گرو شناخت امام

 

«فَلَا نَجَاةَ وَ لَا مَفْزَعَ إِلَّا أَنْتُمْ»[3]

«لَا نَجَاة َ… إِلَّا أَنْتُمْ»: نَجوِه یعنی تپه و «نجاة»، به معنای قرار گرفتن در جایی بلند است.

در این عبارت‌، به حضرات معصومین نمی‌گوییم نجات از طریق شما است، بلکه عرض می‌کنیم: نجات خود شما هستید.

اگر بخواهیم نجات پیدا کنیم، باید به شما برسیم، شما را بشناسیم و در بلندا و رفعتی قرار گیریم تا دیدگاه و نوع نگاه‌مان به همه امور تغییر کند.

هر چقدر نسبت به شما معرفت بیشتری داشته باشيم، نجات یافته‌تریم.

 

ناله، فریاد رس عاشق مسکین آمد

 

«لَا مَفْزَعَ إِلَّا أَنْتُمْ»: «مفزع» یعنی محل ناله و فزع.

به اولیاء خود عرض می کنیم: نالیدن من با رسیدن به شماست.

مى‌نالم به جهت کوتاهی‌ها، غفلت‌ها و بیراهه رفتن‌هایی که موجب شده از شما دور بمانم و دیر به وصال‌تان برسم.

ناله سر می دهم:

آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم

یار در خانه و  ما گرد جهان می‌گردیم

می‌نالم به جهت دوران هجران.

زمانی که به شما می‌رسم، با فغان و ناله، اوج احساسم را به نمایش می‌گذارم و دلتنگی‌هایم را ابراز می‌کنم.

جزع و فزع کردنم هنگام رسیدن به شماست.

در واقع برای نالان بودنم از شما کسب اجازه می‌کنم، در محضر شما حدیث آرزومندی‌ام را می‌گویم و و از  سختی روزگاری که بدون شما سپری کرده‌ام، می‌نالم.

عمری که بی حضورش بگذشت اهل دل را

مانَد به جوی بی آب  ، یا تن که جان ندارد

ندبه‌های دلتنگی

 

در دعای ندبه، از درد فراق، ناله‌های بسیار سر می‌دهیم و سپس می‌گوییم:

«هَل مِن مُعينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ العَوِيلَ وَالبُكاءَ هَل مِن جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إذا خَلا هَل قَذِيَت عَينٌ فَساعَدَتها عَيني عَلَى القَذى»

«آیا کسی هست مرا یاری کند تا ناله ی فراق و فریاد و فغان طولانی سر دهم؟ آیا بی‌تابی  هست، تا هنگامی که خلوت کند، او را در بی تابیش یاری نمایم؟ آیا چشمی هست که خار فراق در آن جای گرفته باشد‌، پس چشم من به کمک او رود؟»

 

هر راه غیر از ولایت، بیراهه است

 

«وَ لَا مَذْهَبَ عَنْكُمْ»[4]

«راهی غیر از شما نیست»

اگر در زندگی از مسیر شما منحرف شوم، دیگر در راه نیستم، در بیراهه‌ام.

آیت‌الله بهجت (ره) می‌فرمودند: نشان اینکه با حضرت ولی‌عصر عجّل‌الله‌فرجه همراه هستید، این است که برای انجام هر عمل واجبی خود را در حضور امام ببینید و هر عمل حرامی را به حرمت حضرت ترک کنید.

به معصومین علیهم‌السلام عرض می‌کنیم: بنایمان بر این است که هیچگاه خود را از شما دور نکنیم . هر سلوک و حرکتی باید به سوی شما باشد، مگر نه سلوک نیست، در جا زدن است.

کسانی که به سمتی غیر از امام خود می‌روند‌، مانند شاگردی هستند که درس نخوانده و تکلیفش را انجام نداده‌، به همین جهت در کلاس، جایی می نشیند که از چشم معلم دور باشد، ولی این امر به ضرر خودش تمام می‌شود.

به حضرت حجت عجّل‌الله‌فرجه عرض می‌کنیم :«وَ لَا مَذْهَبَ عَنْكُمْ » ، با وجود قصور‌ها و تقصیر‌ها، خود را از شما دور نمی‌کنم و از راه شما منحرف نمی‌شوم، زیرا باور دارم که هر کمالی از طریق شما کسب شده و به بنده افاضه می‌شود می‌شود.

 

جام جهان نما

 

«يَا أَعْيُنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ»[5]

«ای کسانی که چشم خدا و نظاره گر مایید»

این عبارت بیش از اینکه تهدید باشد، نوید است و بیش از اینکه موجب ترس باشد، سبب شادمانی است.

امام عصر شاهد نیازها، رنج‌ها و گرفتاری‌های ماست.

او همچون پدری مقتدر و سرمایه‌دار است که در اوج رأفت، پس از اطلاع از شرایط ما، در جهت رفع مشکلات‌مان اقدام می‌کند.

جام  جهان نماست  ضمیر  منیر  دوست

اظهار احتیاج خود آنجا چه حاجت است

امام چشمی خدایی دارد، همیشه می‌نگرد، نه گاه گاه.

هم نظاره‌گر ظاهر است و هم باطن. هم شاهد جلوت ماست و هم خلوت ما.

امام هم از نیکی‌های ما مطلع می‌شود و هم از آلودگی‌های ما.

یاریمان می‌کند از یک سو خوبی‌ها و حسنات‌مان را افزون کنیم و از سوی دیگر، از نازیبایی‌ها و آلودگی ها دور شویم.

امام با چشمان خدایی‌اش، نه تنها اعمال، که نیات و حالات ما را هم می‌بیند.

حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه، همچون دیگر معصومین، از احساس و اخلاص ما خبر دارد.

هيچ‌كس از سرّ درون عشاق اطلاع ندارد . ميزان ارادت و محبت ما به اولیاء الله با هیچ وسیله‌ای قابل سنجش نیست. اما «ولی خدا» وسعت  عشق ما را می‌داند، و هر زمان نیاز باشد بر این امر گواهی می‌دهد.

 

حاملان معرفت

 

«وَ حَمَلَةَ مَعْرِفَتِهِ»[6]

«شما حاملان معرفت خداوند هستید»

امیرالمومنین علیه السلام در نهج‌البلاغه می‌فرمایند:

«اوّلُ الدّینِ معرفتُه»

«اصل و اساس دین معرفت خداست»

برای تحقق این امر مهم چه کنیم؟

کافی است که با حضرات معصومین مرتبط شویم، بزرگوارانی که حامل معرفت هستند و هر بار که به آنها مراجعه کنیم، محموله ی معرفت را در اختیار ما می‌گذارند، محموله‌ای که با دل حمل می شود، نه بر شانه.

آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه فال به نام  من  دیوانه زدند

معرفت ، یافتن است، نه دانستن. گویا امام ما را به ارتباط با خود فرا می‌خواند و ندا می‌دهد: بیایید تا حقایق را ببینید، نه اینکه بدانید.

به عنوان مثال، روزانه بارها ذکر «لا اِله اِلّا اللّه» را بر زبان می‌آوریم و می‌دانیم  معبودی جز الله نیست.

اما زمانی به معرفت می‌رسیم و این حقیقت را می‌یابیم که در مشکلات و گرفتاری‌ها باور داشته باشیم نباید روی هیچ‌کس و هیچ چیز غیر خداوند حساب کنیم و جز او را در عالم مؤثر ندانیم «لا مؤثر فی الوجود اِلّا الله»

 

جایگاه توحید

 

«وَ مَسَاكِنَ تَوْحِيدِهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ»[7]

«ای کسانی که در آسمان و زمین در جایگاه توحید هستید»

«مَسَاكِنَ تَوْحِيدِهِ»: در آسمان و زمین، سکنای توحید  بالاصاله در وجود مقدس معصومین است و از طریق آن بزرگواران رشحات توحید بر ما می‌تابد.

اصالتاً ولی‌عصر عجّل‌الله‌فرجه توحید خدا را ادراک کرده است و به میزانی که ارتباط ما با ایشان افزون شود  موحدتر می‌شویم.

زمانی که در محضر امام قرار می‌گیریم، برای غیر خدا نقشی قائل نمی‌شویم و دیگر روی مال، جمال، مقام، قدرت، مدرک و ثروت و … حساب نمی‌کنیم.

با هر سلامی که به امام می‌دهیم و با او ارتباط برقرار می‌کنیم گویا حضرت، خدای سبحان را، به عنوان مسبب الاسباب، در نظر ما جلوه گر کرده و غیر خدا را از چشم ما می‌اندازند.

علت اینکه بزرگان ما هیچ هراسی از استکبار نداشته و ندارند، این است که برای غیر خدا نقشی قائل نیستند. کسانی که از تهدیدها و تحریم‌های دشمن می‌ترسند، هنوز موحد نیستند و روی قدرت‌هایی غیر از قدرت خدای متعال حساب می‌کنند.

حضرات معصومین علیهم‌السلام جایگاه توحیدند. هر کس به آنها برسد بنیان اعتقاداتش اصلاح شده و از شرک دور می‌شود.

 

امام، منشأ سامان زندگی

 

«…فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ…»[8]

أرض و سماء ، اشاره به مادیات و معنویات است.

اگر در امور مربوط به عالم ماده و معنا با امام خود همراه باشیم، همه شؤون مادی و معنوی‌مان به احسن وجه سامان می‌گیرد.

در پرتو این ارتباط دیگر احساس ضعف و ناتوانی نداریم؛ زیرا روی خود حساب نمی‌کنیم و امور را به امام زمان عجّل‌الله‌فرجه می‌سپاریم.

در این صورت دیگر واژه هایی مانند نمی‌توانم، از من بر نمی‌آید، تاب نمی‌آورم و … رنگ می‌بازند و احساس قوت و امید جایگزین آنها می‌شود.

 

حجت خدا

 

«وَ أَنْتَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ بَقِيَّتَهُ»[9]

از ابتدای این زیارت ، به همه‌ی معصومین سلام داده و آن را مخاطب قرار می‌دهیم.

از این فراز به بعد، روی سخن تنها با امام زمان عجّل‌الله‌فرجه است.

«يَا حُجَّةَ اللَّهِ»

«ای  حجت خدا»

نقل است که فردی از  آقای شیخ جعفر مجتهدی (ره) سؤال می‌کند از بین القاب حضرت ولی‌عصر عجّل‌الله‌فرجه کدامیک نسبت به سایر القاب مهمتر است؟

ایشان در پاسخ می‌فرماید: تا به حال این آیه را خوانده‌ای« وَ هُوَ الَّذي‏ فِي‏ السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِله‏»[10]؛« او خدایی است که در آسمان ها معبود است و در زمین هم معبود است » ؟

آن فرد می گوید : بله. آقای مجتهدی می‌فرماید: در بین القاب امام عصر، لقب «حجت» بالاترین لقب است؛زیرا  می‌گوییم «السلام علیک یا حجه الله فی ارضه و سمائه»

با وجود امام عصر علیه السلام، خداوند با ما احتجاج می کند.

گویا خدا می‌گوید در زندگی شما حجت و دلیل، بیّنه و برهان قرار دادم. چرا سراغش نرفته و از او بهره من نمی شوید؟

با وجود حجت خدا، جایی برای نگرانی و اضطراب نیست. خدا هر چه را بخواهد به بندگانش بدهد، حجت خود را واسطه ی فیض قرار داده و از طریق او مواهب و عطایایش را ارزانی می کند.

 

تو را دارم،  چه کم دارم؟

 

«كَمَالُ نِعْمَتِهِ»[11]

اگر كمال نعمت به كسى داده شود، احساس خوشى سراسر وجودش را مى‌گيرد و روزگار را به كام خود مى داند.

در اين زيارت امام عصر علیه السلام را به عنوان كمال نعمت خدا خطاب می کنیم. کمال در مقابل نقص است.

باید به این باور برسیم که در صورت ارتباط با امام زمان عجّل‌الله‌فرجه دیگر نقصی در زندگی‌مان نیست، از کمال نعمت بهره‌مند شده‌ایم و دیگر کمبودی نداریم.

اگر روزانه به امام عصر سلام می‌دهیم و با زیارات و ادعیه مختلف با او سخن می‌گوییم، ولی هنوز توجه و تمرکزمان بر کم و کسری های زندگی است و به جهت آن ها آشفته و مضطربیم، نشان از این است که ارتباطی ظاهری برقرار کرده‌ایم و حقیقتاً به امام زمان نرسیده‌ایم.

 

به محضر مقدس ولی‌عصر عجّل‌الله‌فرجه عرض می‌کنیم:

مولا جان!

کسی که شما را به عنوان کمال نعمت بشناسد، به جهت فیض ارتباط با امام، خود را خوشبخت و سرافراز می‌داند و از خوشی و شعف سرمست می‌شود.

اگر خدا معرفت و محبت شما را به کسی ارزانی کند، گویا از همه نعمت‌ها برخوردار است.

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند  و   عیال   و  خانمان  را  چه  کند

دیوانه    کنی   هر  دو  جهانش   بخشی

دیوانه ی  تو  هر  دو  جهان  را  چه کند

 

آقا جان!

هنوز شما را نشناخته‌ایم و به شما نرسیده‌ایم. مگر نه با وجود همه‌ی ناملایمات و سختی‌ها، دلخوش و مسرور بودیم.

اگر باور داشته باشیم که شما کمال نعمت هستید، و نعمت وجود شما با هیچ موهبت دیگری در زندگی‌مان قابل مقایسه نیست، هیچ کمبود و نقصی به چشمان نمی‌آید.

 

مولای مهربان!

به ما آموخته اند شما  برای نام مادرتان، حضرت زهرا علیها السلام، بسیار حرمت قائلید.

شما را به نام مقدس مادر تان قسم می دهیم نپسندید از شناخت شأن و مقام شما، از معرفت نسبت به نقش شما در زندگيمان محروم بمانيم.

دعا كنيد شما را كمال نعمت خود بشناسيم و بپذیریم، و در کنار عشق شما، دلداده و دلبسته هیچکس و هیچ چیز نباشیم.

 

تاریخ جلسه : 98/11/2 ـ جلسه 9

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] کافی، ج2، ص20/ مکیال المکارم عربی، ج1، ص13ـ 12

[2] مهج الدعوات و منهج العبادات، ص295

[3] بحارالأنوار، ج99، ص93؛ زیارت آل یاسین کامله

[4] بحارالأنوار، ج99، ص93؛ زیارت آل یاسین کامله

[5] بحارالأنوار، ج99، ص93؛ زیارت آل یاسین کامله

[6] بحارالأنوار، ج99، ص93؛ زیارت آل یاسین کامله

[7] بحارالأنوار، ج99، ص93؛ زیارت آل یاسین کامله

[8] بحارالأنوار، ج99، ص93؛ زیارت آل یاسین کامله

[9] بحارالأنوار، ج99، ص93؛ زیارت آل یاسین کامله

[10] سوره مبارکه زخرف، آیه 84

[11] بحارالأنوار، ج99، ص93؛ زیارت آل یاسین کامله

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *