شناخت امیرالمومنین ع ـ بخش دوازدهم

«اشدَّهم یقیناً»

 

در زیارت مخصوصه با این عنوان به حضرت سلام می‌دهیم.

«أَشَدَّهُمْ يَقِيناً وَ أَخْوَفَهُمْ لِلَّهِ وَ أَعْظَمَهُمْ عَنَاء»

«یقین و خوف تو و رنجی که برای اسلام متحمل شدی از همه کس بیشتر است»

با هر سلامی گدایی یقین و خوف خود را به حضرت نشان می‌دهیم.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام از بالاترین درجه یقین بهره‌مند بوده و در عالم یقین‌ساز هستند. یقین نسبت به مرگ، قیامت، تجسم اعمال، یقین به تمام صفات خدا و یقین به حضور هر لحظه‌ی خدای سبحان، از طریق حضرت بدست می‌آید.

با سلام با عنوان «أَعْظَمَهُمْ عَنَاء» از او می‌خواهیم ما را هم از توفیق متحمل شدن بالاترین زحمت برای اسلام بهره‌مند سازد.

 

 جوانمردی به میزان قبول ولایت حضرت علی ع است

 

از جابربن‌عبدلله انصاری روایت است که می‌گوید[1]: روزی در مسجد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بودیم که آن حضرت بر ما وارد شده و فرمودند: «چه کسی اینجاست؟»

عرض کردم: «ای رسول خدا! من و سلمان فارسی»

فرمودند: «ای سلمان! برو و مولایت علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام را نزد من بیاور»

سپس به من رو کرده و فرمودند: «جابر! ابوبکر، عمر و عبدالرّحمن‌بن‌عوف زهری را نزد من بیاور!» شتابان رفته و آن‌ها را دعوت کردم، و چون آمدند، فرمودند:

«سلمان! به خانه‌ی مادرت اُمّ­ سلمه برو و جاجیم خیبری را بیاور»

سپس به ابوبکر، عمر و عبدالرّحمن فرمودند: «روی جاجیم بنشینید» و آن‌ها نیز اطاعت کرده و نشستند. سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سلمان (ره) را طلبید، چون نزد آن حضرت آمد، پیامیر صلی‌الله‌علیه‌وآله رازی را با سلمان در میان نهاد و به وی فرمودند: «در گوشه‌ی چهارم بنشین!» سلمان همان­جا نشست، سپس به علی علیه‌السلام امر نمود که در میان آن فرش بنشیند، فرمودند: «آنچه را به تو امر نمودم بگو! زیرا سوگند به کسی که مرا به حق به نبوّت برانگیخت، اگر به کوه بگویی روان شود و حتماً راه خواهد افتاد».

آنگاه علی علیه‌السلام چیزی زیر لب‌ زمزمه فرمود. فرش به حرکت در آمده و آنها را با خود برد.

سلمان می‌گوید: فرش ما را بر بالای کوهی بلند نشاند و از آنجا به درب غاری رفتیم. پس برخاسته و به ابوبکر گفتم: «ابوبکر، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مرا امر فرموده که در این غار با صدای بلند جوانانی را که خداوند از آن‌ها در کتاب محکم خود یاد کرده صدا بزنیم.»

ابوبکر با تمام قدرت آنان را صدا زد امّا کسی پاسخ وی را نداد! سپس به عمر گفتم: «برخیز و همانند ابوبکر در این غار آن‌ها را صدا بزن!»، عمر فریاد زد لیکن کسی پاسخش را نگفت، آنگاه به عبدالرّحمن گفتم: «برخیز و همانند ابوبکر و عمر صدا بزن!» برخاسته و صدا زد لیکن کسی پاسخ وی را نداد، آنگاه خودم برخاسته و با تمام توان خود صدا زدم اما کسی پاسخم را نگفت.

سپس به علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام عرض کردم: «برخیز یا اباالحسن! و در این غار فریاد بزن که رسول خدا  صلی‌الله‌علیه‌وآله به من فرمان داده کاری که از آن‌ها خواسته‌­ام از شما نیز بخواهم» پس علی علیه‌السلام برخاسته و آهسته آنان را صدا زد که ناگاه درِ غار باز شد و درون آن را که با نور به زیبایی می‌درخشید، نگاه کردیم،

ناگاه صدای فریادی شنیدیم، به سختی تکان خورده دچار هراس شدیم. همراهان پا به فرار گذاشتند که آنان را صدا زده و فرمودند: «صبر کنید ای جماعت! برگردید»، آنان بازگشته و گفتند: «سلمان، این چیست»؟ گفتم: «این همان غاری است که خدای عزّوجلّ در کتابش آن را توصیف فرموده است، و کسانی را که می‌­بینیم همان جوانان مؤمنی هستند که خدای عزّوجل ایشان را یاد کرده و علی علیه‌السلام ایستاده و با آنان سخن می‌­گوید». پس آن جوانان  به ‌جای خود بازگشتند و علی علیه‌السلام دوباره به ایشان سلام کرده و آنان همگی باهم پاسخ داده و گفتند: و علیک السّلام و رحمه الله و برکاته و بر محمّد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و خاتم نبوّت از جانب ما سلام! سلام ما را به او برسان و به آن حضرت بگو:  آن­ها گواهی به نبوّت تو داده‌­اند همان نبوّتی که سال­های زیادی پیش از بعثت شما، از آن آگاه شده بودند، و به وصایت شما نیز یا علی! گواهی می‌­دهیم». سپس علی علیه‌السلام مجدّداً به آنان سلام کرد و آن‌ها نیز جملگی گفتند: «از جانب ما بر تو و بر محمّد سلام، شهادت می‌دهیم که تو مولای ما و مولای هر کسی هستی که به محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله ایمان آورده است»

سلمان گوید: چون آن جماعت همراه، این سخن را شنیدند، شروع کردند به گریستن و وحشت کرده، از امیرالمؤمنین علیه‌السلام عذرخواهی نمودند و جملگی برخاسته سر مبارک آن حضرت را بوسیده و گفتند: «اکنون دریافتیم خواست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چه بوده است». و به طرف آن حضرت دست دراز کرده و به‌عنوان امیرالمؤمنین با وی بیعت نمودند و به ولایتش پس از محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله گواهی ­دادند،

سپس هرکدام در جای خود بر روی فرش نشسته و علی علیه‌السلام در وسط آن جای گرفت آنگاه چیزی زیرلب زمزمه فرمود که فرش  به حرکت در آمده و نفهمیدیم چگونه ما را با خود برد، از خشکی برد یا دریا! تا اینکه بر در مسجد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ما را بر زمین نشاند.

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نزد ما آمده و فرمودند: «ای ابوبکر! ماجرا را چگونه یافتی»؟ گفت: «ای رسول خدا! ما نیز همان شهادت را می­‌د‌هیم که اصحاب کهف دادند و همان‌طورکه آن‌ها ایمان آوردند، ما نیز ایمان می‌آوریم».

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: الله اکبر! «لَا تَقُولُوا سُکِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ»[2] ؛«نگویید ما را چشم‌بندی کرده‌اند بلکه ما (سر تا پا) سحر شده‌ایم!» و [اینگونه نباشد که] روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم و از پیمان فطری توحید بی‌خبر ماندیم»[3]

«به خدا سوگند! اگر به آنچه گفتید عمل کنید، قطعاً هدایت می‌­یابید، وظیفه‌ی فرستاده‌ی [خدا] جز ابلاغ آشکار نیست.»[4] و اگر چنین نکنید، دچار اختلاف و پراکندگی می‌­شوید، و هرکه وفادار باشد، خداوند نیز با او وفادار خواهد بود و هرکس آنچه را که شنیده کتمان کند، به عقب بازگشته است و هرگز زیانی به خدا نمی‌رساند. و آیا پس از اقامه حجّت و حصول معرفت و روشن‌شدن امور، چیز دیگری هم باقی مانده است؟

سوگند به آن کس که مرا به نبوّت برانگیخت! دستور یافته‌­ام شما را امر به بیعت با او و اطاعتش کنم، پس با او بیعت کنید و پس از من از وی اطاعت کنید»

سپس این آیه را تلاوت فرمودند:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ…»

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیای پیامبر] را»[5]

(و منظور آن حضرت علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام بود.)

عرض کردند: «ای رسول خدا! با وی بیعت کرده‌­ایم و اصحاب کهف نیز گواه بیعت ما بودند». پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «اگر راست گفته باشید، به‌ راستی که آبی فراوان و گوارا نوشانده شده‌­اید و روزی شما از آسمان و زمین خواهد رسید و در غیر این صورت، خداوند شما را پراکنده خواهد نمود و راه بنی‌­اسرائیل را در پیش خواهید گرفت، پس هرکس به ولایت علی علیه‌السلام پایبند باشد، در روز قیامت درحالی با من دیدار خواهد کرد که من از وی راضی خواهم بود».

آن گروه، به یکدیگر نگاه می‌کردند که خداوند این آیه را در آن روز نازل کرد:

«أَ‌لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللهَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ»

«آيا ندانستند كه خداوند، راز آنان و سخنان آهسته (و درِگوشى) آنان را مى‌داند و اينكه خداوند، به همه‌ى غيب‌ها داناست؟»[6]

پس رنگ از رخسارشان پریده و هریک از آن‌ها به دوستش خیره شده بود که خداوند این آیه را نازل فرمودِ:

«یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ، وَ اللهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ»

«او چشم‌هایی را که به خیانت می‌گردد و آنچه رادر سینه‌ها پنهان می‌دارند، می‌داند. خداوند بحقّ داوری می‌کند».[7]

جابر می‌گوید: رفتن آن‌ها به غار اصحاب کهف و بازگشت ایشان از زوال خورشید تا عصر طول کشید.

 

درایت در روایت:

 

  • حضرت می‌توانند از حقیقت زمان برای ما پرده‌برداری کنند.
  • فتّوت و جوانمردی افراد به میزان قبول ولایت حضرت علی علیه‌السلام است. با وجود فاصله‌ی چند هزار ساله اصحاب کهف با امیرالمؤمنین علیه‌السلام آنان اقرار می‌کنند که جوانی و عنوان جوانمردی ما به جهت پذیرش ولایت امیر المؤمنین علیه‌السلام است.
  • اگر ولایت را نپذیریم، چشم دل ما به امام خیانت کرده است.( خائنه الاعین) در عالم معنا این جایگاه به ما نشان داده شده است اما با عدم پذیرش، به آن خیانت کرده‌ایم.

 

نجوا با امام:

 

مولای مهربانم! با دستور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرشی گستراندی و اهل و نااهل را با خود همراه نمودی! و می‌دانیم پشت پرده‌ی عالم و زمان تحت اراده‌ی شماست. امروز ما را بر آن قالیچه‌ی سلیمانی بنشانید و حقیقت ولایت را بر دل‌های ما عرضه کنید، تا با جان دل آن را بپذیریم.

ما را سراغ خوبان عالم ببرید تا با امر شما کمبود زیارت خوبان برای ما جبران شود. ما می‌خواهیم «اهل» شویم. تا زیارت جوانمردان عالم و زیارت اصحاب کربلا برای ما  میّسر شود.

ما را به جایگاهی برسانید تا شایستگی یابیم شما به دیدن ما بیایید و زیارت ما در همین دنیا بازدید داشته باشد. همانگونه که به زیارت اصحاب کهف رفتید.

 

 

تاریخ جلسه؛ ۱۳۸۲.۹.۱۷ ـ ادامه جلسه ششم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] بحارالانوار، ج39 ، ص 138

[2] سوره مبارکه حجر، آیه ۱۵

[3]سوره مبارکه اعراف، آیه 172

[4] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 18

[5] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۹

[6] سوره مبارکه توبه، آیه 78

[7] سوره مبارکه غافر، آیات 19 و20

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *