شناخت امیرالمومنین ع ـ بخش سیزدهم

«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب»[1]

یکی از منابع شناخت ما درباره حضرت مولی الموالی زیاراتی است که از لسان حضرات معصومین علیه السلام به ما آموخته شده است.

 

تخلّق به اخلاق امیرالمومنین علیه‌السلام

 

عفو (گذشت و بردباری)

 

در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روز عید غدیر که سلسله سند آن به امام هادی علیه‌السلام می‌رسد می‌خوانیم:

«أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوَى مُخَالِفاً، وَ لِلتُّقَى مُحَالِفاً، وَ عَلَى كَظْمِ الْغَيْظِ قَادِرا، وَ عَنِ النَّاسِ عَافِياً غَافِراً، وَ إِذَا عُصِيَ اللَّهُ سَاخِطاً إِذَا أُطِيعَ اللَّهُ رَاضِيا بِمَا عَهِدَ إِلَيْكَ عَامِلاً، رَاعِياً لِمَا اسْتُحْفِظْتَ، حَافِظاً لِمَا اسْتُودِعْتَ»

«(با توجه به  شناختی که نصیب ما شده) گواهی می‌دهیم که تو همواره با هوای نفسَت مخالف بودی  و سوگند خوردی که دائماً تقوی و قدرت بر کظم غیظ داشته باشی و مردم را عفو می‌کردی؛ اما زمانی که معصیت خدا می‌شد غضب می‌کردی و زمانی که اطاعت خدا می‌شد راضی بودی و به آنچه خدا با تو پیمان بسته بود عامل بودی و آنچه نگهداری‌اش از تو خواسته شده بود رعایت نمودی و آنچه به تو سپرده شده بود حفظ کردی و آنچه از حق بر عهده‌ات نهاده شده بود رساندی.»

قرار است شناخت حضرت منجر به تخلّق ما به اخلاق امیرالمؤمنین علیه‌السلام شود و با ذکر صفات حضرت خواهان متصف شدن به این صفات هستیم و به میزانی که موانع سقوط ما به واسطه‌ی حضرت مرتفع شود از گناه دور مانده و اهل تقوا می‌شویم.

ارتباط با حضرت موجب کظم‌غیظ می‌گردد و صفت کمالی عفو را نصیب انسان نموده و از روابط اجتماعی شایسته‌ای بهره‌مند می‌شود.

 

نمونه‌ای از عفو امیرالمومنین علیه‌السلام

 

از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کنند:[2] برنامه‌ روزانه‌ امیرالمؤمنین علیه‌السلام اینگونه بود که هنگامی که نماز صبح را اقامه می‌کردند، تا طلوع خورشید به تعقیبات نماز مشغول بودند و پس از طلوع آفتاب، فقیران و بیچارگان و دیگر افراد نزد حضرت جمع می‌شدند. پس آن حضرت به آنان احکام دین و قرآن آموزش می‌دادند و زمانی مشخص داشتند که پس از آن، از جلسه بر می‌خاستند و می‌رفتند. روزی برخاستند و (در بین راه) از کنار مردی عبور نمودند. آن مرد، نسبت ناروایی به حضرت داد، حضرت مسیری را که آمده بودند، بازگشتند (تا به مسجد رسیدند) بر منبر رفتند و امر فرمودند که ندای «صلاه جامعه» بلند کنند (و مردم را در مسجد جمع نمایند.). خدای را حمد و ثنا گفتند و بر رسول خدا درود فرستاده و سپس فرمودند:

«ای مردم، هیچ چیزی در نزد خدا محبوب‌تر و منفعتش عام‌تر از بردباری و دین‌شناسیِ امام نیست. و هیچ امری نزد خدا مبغوض‌تر و زیانش فراگیرتر از نادانی نسبت به امام و مدارا نکردن ِبا  او نیست. اگر کسی خود را پند ندهد خدا او را حفاظت نمی‌کند، اگر کسی خودش انصاف نداشته باشد خدا به او عزّت نمی‌دهد. آگاه باشید اگر کسی در راه اطاعت خدا ذلیل شود خیلی بهتر از آن است که با معصیت عزیز شود … سپس فرمودند: «آن کسی که اکنون کلام [نابجا] گفت کجاست؟» آن شخص نتوانست انکار کند؛ پاسخ داد: من هستم.

حضرت فرمودند: «بدان، من اگر بخواهم می‌توانم چیزهایی در مورد تو بگویم.»

آن مرد گفت: اگر عفو کنی و چشم بپوشی، شایسته و اهل آن هستی.

امام علیه‌السلام فرمودند: «بخشیدم و چشم پوشیدم»

 

درایت در روایت:

 

گذشت و بردباری، فقط دربارۀ برادران ایمانی نیست، بلکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام با کسانی که درحقیقت دشمن او بودند نیز به همین نحو برخورد می‌کرده است.

حضرت، بی‌ادبی نسبت به خود را با گذشت و بردباری پاسخ می‌دهند اما هرگز از معصیت نسبت به خدای سبحان نمی‌گذرند و در هنگام مشاهده معصیت بسیار خشمگین می‌شدند.

 

تحت نظر ولی بودن

 

*در زیارات به ما شخصیت داده می‌شود تا جایی که دائم تکرار می‌کنیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ …» در حالیکه شاهد باید عادل باشد.

«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا أَقْدَمْتَ وَ لا أَحْجَمْتَ وَ لا نَطَقْتَ وَ لا أَمْسَكْتَ إِلا بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه»ِ

«و شهادت می‌دهم که تو به انجام هیچ کاری شتاب نگرفتی، و باز نایستادی، و هیچ سخنی را نگفتی و دست از آن نکشیدی مگر آن که به فرمان خدا و پیامبرش بود»

تمام گفتار و سکوت و اعمال و رفتار حضرت  تحت نظر خدا و رسولش بوده است.

اگر امیرالمؤمنین علیه‌السلام را امیر خود می‌دانیم بایستی نطق و سکوت و اعمال و رفتار ما نیز تحت نظر ولیّ خدا باشد.

 

سست نگشتن

 

«لاَ تَحْفِلُ بِالنَّوَائِبِ وَ لاَ تَهِنُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَ لاَ تَحْجِمُ عَنْ مُحَارِبٍ»‏

«در سختیهاى روزگار باک نداشتى و سست نگشتى و از جنگها باز نایستادى»

 به حضرت عرض می‌کنیم: در مبارزه با غاصبین حق ولایت، سستی به خرج ندادید، ضرورت و مصلحت اقتضا داشت که بیست و پنج سال سکوت کنید!. رضایتی مخالف رضای دین و خدا از شما دیده نشد. نه تنها سختی‌ها در راه دین شما را سست نکرد بلکه پایدارتر شدید.

اگر حضرت  امیرالمومنین علیه‌السلام را امیر خود می‌دانیم بایستی تمام سختی‌ها را به جان و دل پذیرا شویم و سستی به خود راه ندهیم.

 

مجاهدت و صبوری

 

«لَقَدْ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى صَبْرَ احْتِسَابٍ»‏

«تو همانا در راه دین خدا مجاهدت فرمودى و بر آزار امت صبر و شکیبایى را رعایت کردى»

«فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاکَ بِمَنْ نَاوَاکَ وَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ یَقُولُ‏ «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ‏»

«پس خدا لعنت کند کسى را که تو را مساوى کرد با مردم جاهلى که از تو دور بودند یا آهنگ مقام تو کردند در صورتى که خدا فرمودهآیا آنانکه دانا هستند با آنانکه نادانند مساوى هستند؟»

چه کسی می‌تواند مثل تو باشد؟ چه کسی برای اسلام تا این اندازه زحمت کشیده است؟

حضرت در رأس صاحبان علم است و امکان ندارد با دیگران مساوی باشند.

حضرت در رأس مجاهدین است و با کسانی که دست از مبارزه کشیدند مساوی نیستند.

«فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِين‏»

«و خداوند مجاهدان را بر جهاد نرفتگان به مزدی بزرگ برتری داده است»  

 

میزان، امیرالمومنین علیه‌السلام است

 

در ادامه دعا عرض می‌کنیم:

«مَوْلاَیَ بِکَ ظَهَرَ الْحَقُّ»

«مولای من! ظهور حق با توست»

  میزان حق، امیرالمومنین است و هر که او را ندارد ناحق است.

حق و ناحق زندگی و رفتارهای صحیح و ناصحیح خود را با وجود امیرالمؤمنین علیه‌السلام بسنجیم.

 

 

تاریخ جلسه؛ 1389.9.24 _ جلسه هفتم

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  سوره مبارکه آل عمران، آیه 8

[2] بحارالانوار، ج41، ص 132

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *