توصیه ای از امام رضا (ع)
در یکی از فرمایشات حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام آمده است:
هرکس موفق به انجام فریضهای شد بعد از آن سجده کرده و ذکر شکراً لله را سه مرتبه بگوید، در ادامه فرمودند: منظور این است که شکر خدا را بگوید؛ که توفیق انجام واجبی را به من داده است و این عمل که معمولا بعد از هر نماز واجبی انجام میشود نشانگر سپاسگزاری بنده از مولایی است که اجازه انجام واجبی را به او داده است.
و با هرشکری توفیق دیگری نصیب فرد میشود.
«الشُّکرُ موجبٌ لِلزّیادَه»[1]
علیبنموسیالرضا! امام رئوف ومهربانم!
در محضر شما میآموزیم که انجام هر عملی به حول و قوه الهی است که «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه» و انجام هر یک شکری جداگانه لازم دارد.
و البته توفیق شکر نیز خود نعمتی از جانب خدای سبحان است و هر نعمتی را شکری است واجب.
«فَكَيْفَ لِي بِتَحْصِيلِ الشُّكْرِ وَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ فَكُلَّمَا قُلْتُ لَكَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَيَّ لِذَلِكَ أَنْ أَقُولَ لَكَ الْحَمْد»[2]
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به در آید[3]
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عــذر به درگـاه خـدا آورد
ورنـه ســزاوار خــداونـدیـش
کس نتواند که به جـای آورد[4]
همراهی امام در سه مکان هولناک
در روایتی از علیبنموسیالرضا علیهالسلام آمده است:
«اگر کسی مرا با وجود دوری مکان زیارت کند من در سه موقف به دیدار او خواهم آمد؛ به هنگام دادن نامه اعمال ، هنگام عبور از صراط و گاه حسابرسی در میزان»[5]
آری امام رئوفی چون علیبنموسیالرضا علیهالسلام میداند کی و کجا زائرش نیازمند کمک و امداد است.
گاه دادن نامه اعمال
آنجا که هول و اضطراب موج میزند و نمیدانم نامه را به دست راستم میسپارنند یا دست چپ؟ در زمره اصحاب الیمینم یا اصحاب الشمال؟
هنگام عبور از صراط
او شمس الشموس است ودر پرتو نورافشانی وجود مقدسش صراط مستقیم را نشانم میدهد و مرا بر این صراط محکم و استوار میدارد.
و هنگام حسابرسی در میزان
آنجا که یک یک اعمال مرا با میزان اخلاص میسنجند و هیچکس دوست و یاوری را برای یاری نمییابد.
در آن روز هولناک که «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ، وَ أُمِّهِ وَأَبِيهِ، وَ صَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ»[6] روزی که مردم از یکدیگر میگریزند مادر از فرزند، از پدر، دوست، همسر و…
تنها و تنها این امام رئوف من است که در برنگاههای هراسناک قیامت مرا در مییابد و مرا غریب و تنها رها نمیکند.
آری! علیبنموسیالرضا امام رئوف و مهربانم!
خود فرمودی: «ما خاندانی هستیم که به هرکس وعده دهیم خود را بدهکار او میدانیم»[7]
و میدانم چون پدری مهربان میآیی تا نامه اعمالم به دست چپم داده نشود.
میآیی و مانع از سقوط من از صراط میشوی.
میآیی و از حسنات خود بر میزان اعمال من مینهی تا سنگین شود که:
«فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ، فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ»[8]
چرا که خود را زیر دین وعدههای خود میدانی و زائر را طلبکار آن.
جانم فدای این همه رأفت ومهربانیات سلطان رئوف!
بر درد دل خستــه دوا تنهــا تــو
در هر دو جهان گره گشا تنهـا تو
خاک کف پـای زائـرت تنهــا مـن
سلطــان سریر ارتضــا تنهــا تو
دری از درهای خانه پیامبر
در بدو ورود به آستان ملک پاسبان سلطان رئوف علیبنموسیالرضا علیهالسلام در اذن دخول میخوانیم:
«اللّهم إنّی وَقَفتُ عَلی بابِ مِن اَبوابِ بُیوتِ نَبیّک»
«خداوندا! من بر دری آمدهام که دری است از درهای خانههای پیامبرت»
گویا هر زائر با این زیارت به زیارت رسول خدا نیز آمده و بر در خانه ای از خانههای پیامبر خدا ایستاده و اجازه ورود میگیرد.
گویا پیامبر خدا را خانه های متعددی است (بیوت نبیک) که نه تنها مدینه که مشهد الرضا نیز خانهای است از خانههای رسول مکرم خدا.
«فَقُلْتَ:يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»
و خداوندا! خود فرمودی وارد خانههای پیامبر صلّیاللهعلیهوآله نشوید مگر اینکه به شما اجازه ورود داده شود و اکنون من بر در خانه رسول خدا و حبیب خدا محمد مصطفی صلّیاللهعلیهوآله ایستادهام.
و میدانم «يَرَوْنَ مَقَامِي وَ يَسْمَعُونَ كَلَامِي وَ يَرُدُّونَ سَلَامِي»
جایگاه مرا میبینند سخن مرا شنیده و سلام مرا پاسخ میدهند و جایگاه من جایگاه بندهای است غافل با کولهباری از گناه که به عنایت شما بر این آستان پا نهادهام.
پس اجازه میطلبم: «وانی استاذنک یا رب اولاً» اول از پروردگار خود که ربوبیتاش اقتضا کرده است چنین پیشوایان مهربانی برای خلق قرار دهد «واستاذن رسولک ثانیاً»
سپس از رسول خدا اجازه ورود میطلبم.
و در آخر اجازه میطلبم از امامی که به زیارتش آمده و جانشین و خلیفه خدا در روی زمین است و تمام فرشتگانی که پاسبانان این حرم شریف هستند.
«وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِيفَتَكَ الْإِمَامَ الْمَفْرُوضَ عَلَيَّ طَاعَتُهُ وَ الْمَلَائِكَةَ الْمُوَكَّلِينَ بِهَذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ ثَالِثا»
و نمیدانم آیا حقیقتاً اجازه ورود به من داده شده است؟!
یا رسول الله اجازه ورود به بنده خاطی را به این بارگاه مطهر که محل رفت و آمد فرشتگان و اولیای الهی است میدهید؟
أَ أَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟
أَ أَدْخُلُ يَا حُجَّةَ اللَّه؟
نمیدانم میتوانم وارد شوم؟
زیرا از آداب ورود رقت قلب و خضوع و خشوع است و از نشانههای اذن دخول اشک روان؛ که اشک پلی است از فرش بر عالم عرش؛
اشکی از سر معرفت نسبت به جایگاه ومقام امام وعذر تقصیر من در اطاعت از او و اجرای فرامین الهی.
و عمری که بی او در غفلت و سرگردانی سپری شد.
یا علیبنموسیالرضا امام رئوف و مهربانم!
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم دیدار تو دارد جان برلب آمده
باز گردد یا برآید چست فرمان شما؟
گرچه دوریم از بساط قرب همت دور نیست
بنده شاه شمائیم و ثنا خوان شما[9]
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] عیون اخبار الرضا، جلد 1، صفحه 281
[2] بحارالانوار، جلد 91، صفحه 146 (باب ادعیه و مناجات)
[3] سعدی
[4] سعدی
[5] عیون اخبارالراضا، ج2، ص255: ِّ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع مَنْ زَارَنِي عَلَى بُعْدِ دَارِي أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ.
[6] سوره عبس، آیه 34 تا 36
[7] بحارالانوار، ج75، ص339: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ نَرَى وَعْدَنَا عَلَيْنَا دَيْنا
[8] سوره حاقه، آیه 6 و 7
[9] حافظ