غم‌نامۀ امام مجتبی علیه‌السلام

امام حسن مجتبی علیه‌السلام به اباعبدالله علیه‌السلام اینگونه وصیّت می‌کند:

«یا أَخِی‏ إِذَا أَنَا مِتُ‏ فَغَسِّلْنِی وَ حَنِّطْنِی وَ كَفِّنِّی وَ احْمِلْنِی إِلَى جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى تُلْحِدَنِی إِلَى جَانِبِک فَإِنْ مُنِعْتَ مِنْ ذَلِكَ فَبِحَقِّ جَدِّكَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَبِیكَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُمِّكَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنْ لَا تُخَاصِمَ أَحَداً وَ ارْدُدْ جَنَازَتِی مِنْ فَوْرِكَ إِلَى الْبَقِیعِ حَتَّى تَدْفِننی مَعَ أُمِّی»[1]

(ای برادرم! وقتی از دنیا رفتم، غسلم ده و حنوط و کفنم کن و مرا به پیش جدّم ببر، تا پهلوی او به خاک سپاری. اگر از این کار مانع شدند، تو را به حقّ جدّت رسول خدا- و پدرت امیر مؤمنان(ع) و مادرت فاطمه زهرا(س) سوگند می‌دهم که با کسی درگیر نشوی و سریع جنازه‌ام را به بقیع برگردان تا در کنار مادرم به خاک بسپاری.)

در مدینه امروز اتفاق عجیبی افتاده است. این مدینه چند سال پیش هم شاهد یک بی‌حرمتی بود. این مدینه شاهد آتش زدن درب خانۀ زهرا بود. این مدینه صدای سیلی شنیده بود؛ اما این مدینه تیرباران ندیده ­بود! آن هم تیرباران سبط اکبر پیغمبر! این مدینه امروز اتفاق عجیبی را شاهد است! چهل نفر به میدان می‌­آیند، در مقابل امام «حسین»ی که داغ برادر دیده است قد علم می‌کنند!

یکی از همسران پیامبر گفت: «برای چه می­‌خواهید در خانۀ من دفن کنید؟ این خانه مِلک من است!»

تیر از هر طرف به پیکر مطهر اصابت می‌کند؛ اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»؛ امام حسن علیه‌السلام، کفن دارد؛ اما فدای ارباب بی‌کفن. امام حسن در تابوت است؛ اما زیر سم اسب نیست. پیکر مطهر امام حسن سر در بدن دارد؛ اما ….

 

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج‏44، ص‏140

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *