مرگ ـ بخش بیست و چهارم

نزدیک ترین به انسان

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید:

«اذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ فَقِيلَ وَ مَا هُوَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ الْمَوْتُ فَمَا ذَكَرَهُ عَبْدٌ عَلَى الْحَقِيقَةِ فِي سَعَةٍ إِلَّا ضَاقَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ لَا فِي شِدَّةٍ إِلَّا اتَّسَعَتْ عَلَيْهِ وَ الْمَوْتُ أَوَّلُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الْآخِرَةِ وَ آخِرُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الدُّنْيَا فَطُوبَى لِمَنْ أُكْرِمَ عِنْدَ النُّزُولِ بِأَوَّلِهَا وَ طُوبَى لِمَنْ أُحْسِنَ مُشَايَعَتُهُ فِي آخِرِهَا وَ الْمَوْتُ أَقْرَبُ الْأَشْيَاءِ مِنْ بَنِي آدَمَ وَ هُوَ يَعُدُّهُ أَبْعَدَ فَمَا أَجْرَأَ الْإِنْسَانَ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَا أَضْعَفَهُ مِنْ خَلْقٍ وَ فِي الْمَوْتِ نَجَاةُ الْمُخْلِصِينَ وَ هَلَاكُ الْمُجْرِمِينَ وَ لِذَلِكَ اشْتَاقَ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْمَوْتِ وَ كَرِهَ مَنْ كَرِهَ»[1]

 

نکته دیگری که به ما آموزش داده شده است این است که مرگ را از خود دور نبینیم.‌

در روایتی از پیامبر (ص) داریم «وَ الْمَوْتُ أَقْرَبُ الْأَشْيَاءِ مِنْ بَنِي آدَمَ وَ هُوَ يَعُدُّهُ أَبْعَدَ» بنی‌آدم مرگ را خیلی دور حساب می کند در حالی که نزدیک‌ترین چیز به انسان مرگ است، پس بین خودمان و مرگ شدت قرب را حساب کنیم، هیچ چیزی از مرگ به من نزدیکتر نیست.

شما می‌فرمایید خب اگر مرگ را به خودمان نزدیک ببینیم چه می‌شود؟ اینطوری که نمی‌توانیم زندگی کنیم؟ عرض می‌کنم وقتی نمی‌توانید خوب زندگی کنید که نمی‌دانید مرگ چه چیز خوبی است، اگر بفهمید توجه به مرگ چه آثار مثبتی دارد اتفاقاً زندگی‌تان خیلی با نشاط است.

اگر ما واقعاً سفر آخرت را جدّی بگیریم همیشه سعی می‌کنیم همه امورمان رو به راه باشد چون فکر می‌کنم فردا می‌خواهم بروم.

 

رهاورد توجه به مرگ

 

*امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«ذِكْرُ الْمَوْتِ يُمِيتُ الشَّهَوَاتِ فِي النَّفْسِ وَ يَقْلَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَةِ وَ يُقَوِّي الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ وَ يُرِقُّ الطَّبْعَ وَ يَكْسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَى وَ يُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ يُحَقِّرُ الدُّنْيَا وَ هُوَ مَعْنَى مَا قَالَ النَّبِيُّ ص فِكْرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ مَا يَحُلُّ أَطْنَابَ خِيَامِ الدُّنْيَا وَ يَشُدُّهَا فِي الْآخِرَةِ وَ لَا يُشَكُّ بِنُزُولِ الرَّحْمَةِ عَلَى ذَاكِرِ الْمَوْتِ بِهَذِهِ الصِّفَةِ وَ مَنْ لَا يَعْتَبِرُ بِالْمَوْتِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ وَ كَثْرَةِ عَجْزِهِ وَ طُولِ مُقَامِهِ فِي الْقَبْرِ وَ تَحَيُّرِهِ فِي الْقِيَامَةِ فَلَا خَيْرَ فِيهِ»[2]

 

توجه به مرگ چند اثر دارد:

 «ذِكْرُ الْمَوْتِ يُمِيتُ الشَّهَوَاتِ فِي النَّفْسِ» توجه به مرگ خواسته‌های نامناسب نفس را می‌میراند، زیرا نفسِ من از من خواسته‌های نادرستی مانند خواهش دروغ، غیب و آبروریزی … دارد.

 «وَ يَقْلَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَةِ» وقتی ما توجه به مرگ داشته باشیم، محل روییدن غفلت کنده می‌شود یعنی در وجود ما توجه به حق می‌روید نه غفلت، مزرعه وجودی ما پر از ذکر می‌شود نه غفلت، زیرا مزرعه وجودی ما خوارزار نیست پس عمل صالح در آن رویش پیدا می‌کند.

    «وَ يُقَوِّي الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ» هرچقدر ذکر مرگ در من بیشتر شود قلبم به واسطه وعده‌های الهی تقویت می‌شود زیرا می‌داند اگر وعده‌هایی که خدا داده اینجا محقق نشود در عالم دیگر محقق می‌شود.

    «وَ يُرِقُّ الطَّبْعَ» خاصیت دیگر ذکر مرگ این است که رقیق و صیقلی می‌شویم، وقتی نازک و رقیق شدیم الطاف الهی را درک می‌کنیم، وقتی دل من سنگ باشد هرچه کمال برسد نمی‌گیرد، اما وقتی دلم رقیق است کمالات را خوب می‌گیرم.

    «وَ يَكْسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَى» هرچیزی که موجب سقوط من در عالم ماده شود هوی است، ذکر مرگ موجب می‌شود علامت سقوط شکسته بشود یعنی در وجود من اثری از ماده و مادیات و اثری از ظلمت‌کده دنیا دیده نشود.

    «وَ يُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ» خیلی از ناراحتی‌های ما به خاطر حرص به مادیات برای آینده است حال اگر توجه به مرگ داشته باشم می‌گویم: اگر روزی‌ام باشد خدا نصیبم می‌کند به عبارتی مرگ آتش حرص را خاموش می‌کند.

    «وَ يُحَقِّرُ الدُّنْيَا» هر چقدر توجه ما به مرگ بیشتر باشد دنیا به چشممان حقیر می‌آید.

در ذیل این روایت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «فِكْرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ» یک ساعت در مورد مرگ فکر کنید زیرا یک ساعت فکر بیشتر از یک سال عبادت شما را جلو می‌برد.

 

هیچ خیری در او نیست

 

در ادامه روایت آمده است:

«وَ مَنْ لَا يَعْتَبِرُ بِالْمَوْتِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ وَ كَثْرَةِ عَجْزِهِ وَ طُولِ مُقَامِهِ فِي الْقَبْرِ وَ تَحَيُّرِهِ فِي الْقِيَامَةِ فَلَا خَيْرَ فِيهِ.»

اگر کسی به واسطه این پنج چیز عبرت نگیرد هیچ خیری در او نیست.

  1.     از مرگ
  2.     از ناتوانی خودش در مقابل مرگ
  3.    از اینکه زیاده عجز خودش را در مقابل مرگ ببیند (یعنی وقتی مرگ بر او وارد می شود تمام توانمندی‌های او به پایان رسید)
  4.     اینکه یک دوره طولانی در برزخ پیش رو دارد.
  5.     در قیامت نگران سرگردانی‌اش است و نگران است مثل عموم مردم باشد اما نداند باید زیرخیمه چه کسی و کجا برود.

ما هر کداممان دلمان می‌خواهد خیرمان به دیگران برسد، می‌فرمایند: اگر می‌خواهی خیر رسانی‌ات به دیگران بیشتر باشد بیشتر به یاد مرگ باش. هرچه بیشتر توجه به مرگ داشته باشی نافع‌تر هستی و هرچه بی‌توجه به مرگ باشی نه به درد خودت می‌خوری و نه اطرافیانت، نه برای مرده‌ها فایده‌رسان هستی و نه برای زنده‌ها.

 

برای کافر مرگ بهتر است یا زندگی؟

 

«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْكَافِرِ الْمَوْتُ‏ خَيْرٌ لَهُ أَمِ الْحَيَاةُ فَقَالَ الْمَوْتُ‏ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ الْكَافِرِ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ‏ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ وَ يَقُولُ‏ وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ‏»[3]

 

برای مؤمن مرگ بهتر است چون جای تنگ او تبدیل به جای وسیع می‌شود اما برای کافر مرگ بهتر است یا زندگی؟

در روایتی محمد بن مسلم از امام باقر علیه‌السلام سوال کرد برای کافر مرگ بهتر است یا زندگی؟ حضرت فرمودند: «الْمَوْتُ‏ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ الْكَافِرِ» مرگ برای مؤمن و کافر، خوب چیزی است.

آقای محمد بن مسلم گفت: چرا مرگ برای کافر بهتر است؟

حضرت می‌فرمایند: مرگ برای مؤمن بهتر است چون خدای سبحان می‌فرماید: «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ»

مرگ برای کافر بهتر است چون در مورد کافر خدای سبحان می‌فرماید: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» «کفار گمان نکنند مهلت ما به آنها به نفع آنهاست، هرچه مهلت داشته باشند بیشتر در آن گناه می‌کنند» پس با مرگ دامنه گناهشان محدود می‌شود و ادامه گناه در این عالم ندارند خب به نفعشان است که گناهانشان محدود شود پس با این عبارات آخری مرگ خیلی خوب است البته با همه خوبی ای که مرگ دارد ما درخواست مرگ نداریم چون به وقتش سراغ همه می‌آید.

 

 

تاریخ جلسه؛ 96.2.4 ـ ادامه جلسه 13

 «برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  بحار الأنوار، ج6 ، ص 133

[2]  بحار الأنوار، ج6 ، ص 133

[3]  بحار الأنوار، ج6 ، صفحه134

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *