مرگ ـ بخش دهم

در ادامه بحث مرگ از نهج البلاغه به بررسی خطبه 63 می‌پردازیم:

 

«تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ‏ وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ»[1]

«و (براى سفر آخرت) آماده باشيد كه براى كوچاندن شما سعى و شتاب دارند، و براى مرگ مستعدّ باشيد كه بر شما سايه افكنده است»

 

کوچ کردن را انتخاب کنید

 

«تَرَحُّل» از باب تَفَعُّل از ماده رحیل و رحلت به معنای به سختی کوچ کردن است.

«تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ» به سختی از این عالم کوچ کنید، حتماً زمان کوچ کردن بر شما سخت گرفته می‌شود و حتماً آن چیزی که شما آن را با سعی و تلاش طلب نمی‌کنید با سعی و تلاش بر شما وارد می‌شود.

«وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ» استعداد به معنای طلب آمادگی است، برای مرگ طلب آمادگی کنید یعنی خودتان بخواهید آماده بشوید نه اینکه مرگ شما را به زور آماده کند و یا زمانه شما را آماده کند، «فَقَدْ أَظَلَّكُمْ» چون حتماً مرگ بر شما سایه افکنده است.

«تَرَحَّلُوا» باب تفعُّل است و معنای این باب تکلُّف و سختی است، از این فعل معلوم می‌شود قبل از اینکه رحلتی در بین باشد و کوچ قهری صورت بگیرد شما کوچ کردن را انتخاب کنید هرچند این کوچ زحمت داشته باشد. سختی به جهت آن است که جاذبه‌های این عالم جاذبه‌هایی است که ما را اسیر خود می‌کند و جدایی از آنها سخت است اما باید همه تلاش‌ بکار گرفته شود که برای کوچ کردن آماده باشیم چون مرگ با شتاب بر ما وارد می‌شود.

 

مرگ، سقف شما است

 

حضرت نفرمودند: آماده بشوید به سوی مرگ «و استعدوا الی الموت» بلکه فرمودند: آماده بشوید برای مرگ «وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ» یعنی هرکس برای مردن باید آمادگی داشته باشد، مرگ امری نیست که انسان برای رسیدن به آن حرکت کند یعنی مرگ دور از ما نیست تا به طرف آن برویم بلکه مرگ همین الان هست و فرد باید برای آن چیزی که همین الان وجود دارد آمادگی داشته باشد.

«استَعِدُّوا» باب استفعال است و یکی از معانی این باب طلب کردن است یعنی هر کس خودش از خودش طلب آمادگی برای مرگ کند، نباید منتظر ماند که دلایل مرگ فرا برسد مثلاً سن بالا برود یا بیمار شویم، هرکس باید خودبخود آماده مرگ باشد، زیرا هیچ یک از دلایل ذکر شده ملاک و نشانه طلب آمادگی برای مرگ نیست بلکه مهم این است که انسان خود از خود مرگ را طلب کند و آماده مرگ شود.

حضرت در ادامه به یک واقعیت اشاره می‌کند و می‌فرماید: «فَقَدْ أَظَلَّكُمْ» شما زیر سایه مرگ زندگی می‌کنید و مرگ بالای سر شما سایه زده است، سقف شما مرگ است یعنی هیچ کس بدون مرگ زندگی نمی‌کند همانطور که سایه از صاحبش جدا نیست مرگ از انسان جدا نیست و هر جا می‌رود مرگ دنبال اوست و با ماست، حالا که هریک از ما یقین داریم گریزی از مرگ نیست باید به جای ترس و فرار از مرگ آمادگی لازم را پیدا کرد و عاقلانه با مرگ برخورد کرد.

 

«وَ مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِ»[2]

«و ميان هيچ‌كس از شما و بهشت يا دوزخ فاصله‌‏اى نيست مگر مرگ كه او را دريابد»

 

مرگ، فاصله میان بهشت و جهنم

 

بین شما و بهشت، جهنم تنها مرگ فاصله است، به محض مردن یا بهشت برزخی آغاز می‌شود یا جهنم برزخی. به مجرد مردن یا باطن زیبای اعمال نمایان می‌شود یا باطن عملکردهای نادرست.

با نگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام مؤمن در برزخ معطلی ندارد زیرا به مجرد ورود به برزخ وارد بهشت برزخی‌اش شده است.

از نگاه امام مرگ یک نازله است یعنی امری است که بر بنده فرود می‌آید حال این نازله‌ها گاهی اوقات نازله رحمت‌اند مانند رزق مادی و معنوی که بر فرد نازل می‌شوند، یا نازله‌ی عذاب است مثل عذاب‌هایی که بر اقوام پیشین فرود آمده، امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: مرگ، هم زمان با ورود به بهشت برزخی یا جهنم برزخی است مثلاً آنان که حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام در زمان احتضار بازدید زیارت‌هایشان را می‌دهند در حقیقت وارد بهشت برزخی می‌شوند؛ این چه حرفی است که در عالم بالاست بهشت، هرکجا وقت خوش افتاد همان جاست بهشت، هرکجا وقت خوش باشد و به انسان خوش بگذرد بهشت برای او همان جاست.

 

«إِنَّ غَايَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِيرَةٌ بِقِصَرِ الْمُدَّةِ»[3]

«و مدّت زندگى (در دنيا) كه يك لحظه آنرا كم گرداند، و ساعت (مرگ) آنرا از بين ببرد به كوتاهى سزاوار است)»

 

مشکل اساسی

 

در این فراز حضرت می‌فرمایند: فاصله میان خویش تا مردن را زیاد نبینید، اشکال اساسی انسان این است که بین خود و مرگ فاصله را زیاد می‌بیند، حضرت برای اینکه آمادگی ما را برای مرگ به فعلیت برسانند می‌فرمایند: مرگ سر رسیدی است که گذشت لحظه به لحظه رسیدن به آن را کم می‌کند و گذر ساعت‌ها فاصله میان ما و مرگ را از بین می‌برد پس حتماً شایسته است که رسیدن آن را کوتاه ببینید و در نظرتان این فاصله کم باشد.

در محضر امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌آموزیم اولاًّ مرگ مانند سایه است که همیشه همراه ماست و ثانیاً برای هیچ کس تا مرگ فاصله‌ای باقی نمانده است چون زمان، آن به آن فاصله بین ما و مرگ را کوتاه می‌کند و کسی نمی‌تواند حرکت زمان را نگه دارد.

 

 

تاریخ جلسه؛ 95.9.15 ـ جلسه 6

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، فراز 2، ص 152 و 153

[2]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، فراز 4، ص 153

[3]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، فراز 5، ص 153

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *