معرفی حضرت زهرا سلام الله علیها

مقدمه

 

به رسم ادب عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که اذن حضور را در جشن ولادت حضرت ام‌ابیها تفضلاً و بدون استحقاق، نصیب ما فرمود. امیدواریم بیش از پیش شاکر حضور در مجالس اهل‌بیت باشیم. اجمالاً خود را در سرور اهل بیت شریک می‌دانیم و بایسته است قدر حالات خود را بدانیم که در زمان انبساط قلب، خدای سبحان به وجود ما انبساط عطا می‌کند. این‌ نعمت‌ها شاید در نگاه ما بسیار عادی باشد؛ اما باور کنیم افراد فراوانی بودند که روزی مانند ما از این نعمت‌ها برخوردار بودند و به جهت ناشکری، همۀ این الطاف از آنها سلب شد؛ بنابراین با همۀ ذرات عالم زمزمه می‌کنیم:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِی‏ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ‏»[1]

(خدا را شكر كه ما را به این (راه) هدایت كرد و اگر خداوند هدایتمان‌ نمى‌كرد، ما (به خودى خود) هدایت نمى‌شدیم.)

زمان بهانۀ مجددی در اختیار ما قرار داده است تا معرفتی بسیار اجمالی نسبت به ساحت فاطمی پیدا کنیم.

 

معرفی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

 

کامل‌ترین معرفی‌ از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، توسط پیامبر، امیرالمؤمنین، خود حضرت و سایر حضرات معصومین علیهم‌السلام صورت گرفته است.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«اللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَک لَیلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةَ إِنمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخلْقَ فطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»[2]

(منظور از «لیله» در سورة قدر، فاطمه و منظور از قدر، الله است، پس هر کسی فاطمه را شناخت، آن گونه که سزاوار شناختن است، به درستی که شب قدر را درک کرده است و غیر از این نیست که فاطمه، فاطمه نامیده شد، به خاطر اینکه خلق از شناخت و معرفت او بریده شده اند.)

همۀ انبیا بر اساس معرفت اجمالی فاطمی، رتبه گرفتند و به جایگاه خاص خود رسیدند. آیت‌الله وحید خراسانی می‌فرماید: «جبرئیل هم که بعد از پیامبر بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها وارد می‌شد و صحیفۀ فاطمیه را املا می‌کرد، فاطمه سلام‌الله‌علیها را نمی‌شناسد.»

 

خلقت فاطمه از نور عظمت حق

 

وجه تسمیۀ «زهرا» به این جهت است که وجود مقدس حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از نور عظمت حق، خلق شده است. تمام خلائق در مقابل عظمت خدای سبحان تعظیم می‌کنند. تکرار بوسیدن دستان مبارک حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها توسط پیامبر، در واقع تواضع در مقابل نور عظمت الهی است؛ نور عظمتی که، تعظیم همگان حتی تعظیم پیامبر نسبت به دختر بزرگوارشان را می‌طلبد!

تمام برترین‌های عالَم در مقابل عظمت شما حضرات معصومین سر تعظیم  فرود می‌آورند:

«طَأطَأ كُلُّ شَریفٍ لِشَرَفِكُمْ»[3]

(هر شریفى، در برابر شرافت شما سر فرود آورده است.)

 با این حال خود حضرات معصومین در مقابل وجود مقدس فاطمی، تعظیمی می‌کنند وصف‌ناشدنی!

فردی به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: دختری نصیبم شده است. حضرت فرمود: «چه نامی بر او نهادی؟» گفت: «فاطمه.» حضرت به میزانی سر خود را فرود آورد که آن فرد گمان کرد حضرت می‌خواهد سجده کند! این نور، این تعظیم را می‌طلبد! تمام عالم در مقابل حضرات معصومین خاضعند و ایشان در مقابل مادرشان تعظیم می‌کنند.

 

ایمان و یقین فاطمه

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید:

«اِنَّ ابْنَتِی‏ فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً وَ یقِیناً»[4]

 (دخترم فاطمه وجودی است که خدای سبحان هم باطن و هم ظاهر او را مملو از ایمان و یقین قرار داده است.)

سالیان سال آموخته‌ایم برای درخواست یقین به امیرالمؤمنین متوسل شویم؛ در حالی که ظاهراً خود امیرالمؤمنین و پیامبر نشان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را به ما می‌دهند.

طبیعی است هر فردی به این وجود نزدیک شود، پذیرایی ابتدایی حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها این است که وجود او را مملو  از ایمان و یقین می‌کند. نمونۀ این پذیرایی را در فضه، کنیز حضرت و دختر و نوۀ او مشاهده می‌کنیم. ارتباط با حضرت در مرتبطین هم تأثیرگذار است.

 

فاطمه کنیز خدا

 

در روایتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید:

«مَتَى‏ قَامَتْ‏ فِی مِحْرَابِهَا بَینَ یدِی رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا یزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ»[5]

(هنگامی که فاطمه در محراب در محضر حق قیام می‌کند، درخشش فاطمه برای ملائک آسمان مثل درخشش ستارگان است برای اهل یقین. جوهر و جنس ملک نور است؛ اما نور فاطمه از چه جنسی است که برای ملک تا این حد درخشش دارد؟!)

درخشش این نور در مقابل مَلَک در حدی است که خدای سبحان می‌فرماید:

«یا مَلَائِكَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیدَةِ إِمَائِی بَینَ یدَی وَ هِی تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی»[6]

(ای ملائکۀ من! به کنیز من توجه کنید! کنیزی که سرور همۀ کنیزان من است، در حضور من قیام کرده است؛ در حالی که بند بند بدن او از ترس من می‌لرزد و با دلش به من اقبال دارد.)

 

نور فاطمه، امان دوزخ

 

در ادامه روایت خدای سبحان می‌فرماید:

«أُشْهِدُكُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ»

(همه شما ملائک را گواه می‌گیرم که شیعیان او را از آتش جهنم در امان نگه داشتم.)

این نور در شیعیان نفوذ می‌کند و حصنی برای آنان به وجود می‌آورد که به واسطۀ آن تمام آنان از ورود به دوزخ در امان می‌مانند.

 

عبادت فاطمه

 

او کیست که خدا با او به ملائک فخر می‌فروشد؟ ملائکی که از جنس نورند و تمام زندگی‌شان بندگی است و لحظه‌ای صحنۀ بندگی را ترک نکرده‌اند! ملائکی که گروهی از آن‌ها از ازل تا ابد ساجدند و گروهی دائم راکعند و گروهی دیگر همیشه قائم‌! فاطمه کیست؟! عبادت فاطمه چه عبادتی است که خدا به ملائک می‌گوید: «انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ».

آموخته‌ایم هنگامی که سجادۀ دل را کنار ضریح معصومی می‌بریم، ثواب نماز آن مکان برای ما منظور می‌شود. حال وقتی می‌خواهیم در نماز حضور قلب داشته باشیم، در عالم معنا سجادۀ دل را پشت محراب فاطمه می‌بریم، جایی که فاطمه نماز می‌خواند! می‌بینیم وصف وصل در آن نماز بسیار متفاوت است.

 

فاطمه جلوۀ پیامبر و علی علیهماالسلام

 

پیامبر به سلمان فرمود:

«یا سَلْمَانُ خَلَقَنِی اللَّهُ تَعَالَى مِنْ صَفْوَةِ نُورِهِ‏ وَ دَعَانِی فَأَطَعْتُهُ فَخَلَقَ مِنْ نُورِی عَلِیاً وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ فَخَلَقَ مِنْ نُورِی وَ نُورِعَلِی فَاطِمَة»[7]

(سلمان! خدا مرا از نور خود خلق کرد و بنده قرار داد و مرا صدا کرد، بی‌درنگ و با میل و رغبت اجابت کردم، پس علی را از نور من خلق کرد، خدا علی را نیز صدا کرد و علی بی‌درنگ و با کمال میل مطیع شد و از نور من و علی، فاطمه را خلق کرد.)

با توجه به روایت، پیامبر در رتبۀ اول و امیرالمؤمنین در رتبۀ دوم و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در رتبۀ سوم قرار دارند. فاطمه سلام‌الله‌علیها از جهتی جلوه‌گر پیامبر است و از جهت دیگر جلوه‌گر علی؛ اما در مقام اعتبار، اگر روایت:«وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکما»[8] را تجزیه و تحلیل کنیم، به این معنا می‌رسیم که غایت خلقت پیامبر و امیرالمؤمنین، رسیدن به خلقت فاطمه بود.

 

درمان نفاق با وساطت فاطمه سلام‌الله‌علیها

 

روایتی است تأمل‌برانگیز و دردناک والبته از جهتی قابل توسل.

پیامبر در ولیمۀ عروسی فرمود: «هر کس در هنگام خطبه‌خوانی فاطمه سلام‌الله‌علیها حضور داشته است، برای صرف غذا بماند.»

منافقان با خنده گفتند: «پیامبر در خانه‌اش برای ده نفر غذا تدارک دیده است؛ در حالی‌که جمع زیادی در مراسم خطبه‌خوانی حضور داشتند!» این مطلب به سمع پیامبر رسید، به حضرت عباس و حمزه علیهما‌السلام فرمود: «شما درب خانه بایستید، ده نفر ده نفر وارد خانه شوند، غذا بخورند و بروند و ده نفر بعدی وارد شوند.»

سه شبانه روز در غیر از ساعت اذان، در بیت پیامبر اطعام ازدواج حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ادامه داشت. وقتی در ظاهر همۀ افراد اطعام شدند، پیامبر به عموی خویش فرمود: «کسی هست که در مدینه غذای ولیمۀ‌ عروسی زهرا را میل نکرده باشد؟» پاسخ داد: «همۀ افراد مؤمن خورده‌اند؛ حتی بعضی از مشرکین هم به همراه مؤمنان خوردند بدون این که مانع آن‌ها شویم.»

پیامبر سؤال کرد: «به نظر شما چند نفردر این اطعام شرکت کردند؟» عباس‌بن عبدالمطلب نمی‌دانست! حضرت از حمزه سؤال کرد، حمزه عرض کرد: «در طول سه شبانه روز، سه هزار نفر از مسلمانان و سیصد نفر هم از منافقین آمدند!»

پیامبر تعدادی بشقاب را پُر از غذا کرد و برای زن‌ها و مردهای عاجزی فرستاد که زمین‌گیر و در خانه بودند و در این ولیمه شرکت نکرده بودند. سپس سؤال کرد: «آیا از منافقین کسی هست که غذا نخورده باشد؟!» هیچ کس پاسخ نداد! زیرا کسی جرأت نداشت بگوید منافقین را می‌شناسیم. حضرت به یکی از اصحاب خاص خود فرمود: «منافقین را می‌شناسی؟» جواب داد: «مولای من، سؤال‌کننده آگاه‌تر است از سؤال‌شونده!»

حضرت او را در مقابل خود قرار داد و دستان مبارک را بین دو کتف او گذاشت، یک‌باره حال او کاملاً بهبود یافت به گونه‌ای که عصای در دستش را انداخت و با این حرکت پیامبر، همۀ منافقین را شناخت!

در ظاهر هدف پیامبر رفع بیماری بود؛ اما آن صحابه از منافقین مطلع شد و با دستور پیامبر 127 مرد منافق را نزد پیامبر حاضر کرد. آن‌ها از غذایی خوردند و سیر شدند که پیامبر در مقابل آن‌ها گذاشت؛ در حالی که ظرف، هنوز هم پُر از غذا بود!

منافقین می‌گفتند: «این دیگر اعجاز است و بعضی هم آن را سحر می‌پنداشتند!» پیامبر بسیار غصه‌دار شد از این که با این ولیمه هم، منافقان ایمان نیاوردند و از کفرشان جدا نشدند! پیامبر منافقانی را نفرین کرد که می‌دانست هرگز اسلام نمی‌آورند!

پس از مدتی آن‌ها به پیامبر پناه آوردند و گفتند: «از خدا برای ما بخشش بخواه!» پیامبر دست  به دعا بلند کرد و فرمود: «خدایا! اگر توبه می‌کنند، آن‌ها را ببخش و اگر به نفاقشان برمی‌گردند، مسخشان نکن؛ اما نشانه‌ای به آن‌ها نشان بده.» پس از این جریان، صد نفر از منافقین واقعاً مؤمن شدند، 72 نفر هم بر نفاقشان باقی ماندند. قرآن کریم درد نفاق را بدترین درد معرفی می‌کند؛ اما درد نفاق هم با وساطت فاطمی درمان شده است و از طریق حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها منافق از مؤمن متمایز می‌شود. طی جریاناتی که در مدینه پیش آمده بود، پیامبر منافقین را از مؤمنین جدا نکردند و در جریان ازدواج حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، این تمییز و تشخیص صورت گرفت.

تناول از سفرۀ فاطمی، ماهیت افراد بر خودشان و دیگران آشکار می‌سازد.

 

قرب‌آوری تسبیح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

 

معاویة‌بن‌وهب گوید:

«‏سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَفْضَلِ‏ مَا یتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى رَبِّهِمْ وَ أَحَبِّ ذَلِكَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا هُوَ فَقَالَ مَا أَعْلَمُ شَیئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ»[9]

(از امام سؤال کردم: «کدام عبادت بیش از سایر عبادات بنده را به خدای سبحان نزدیک می‌کند؟» حضرت ‌فرمود: «بعد از معرفت، نماز برترین عبادتی است که موجب قرب بندگان به خدای سبحان می‌شود.)

در روایت دیگری که آیت‌الله وحید خراسانی آن را نقل می‌کند و از جهت سند بسیار محکم است، این چنین آمده است:

«تَسْبِیحُ‏ فَاطِمَةَ ع فِی كُلِّ یوْمٍ فِی دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَی مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَكْعَةٍ فِی كُلِّ یوْمٍ»[10]

(تسبیح فاطمه به‌دنبال هر نماز، محبوب‌تر است نزد من از این که انسان هر روز هزار رکعت نماز بخواند. )

آیت‌الله وحید می‌فرماید: «هزار رکعت نمازی که در هر رکعتش حمد باشد که خود سورۀ حمد گنج‌العرش است! نمازی که هزار فاتحة‌الکتابی دارد که امام صادق علیه‌السلام می‌خواند! هزار رکعتی که در آن سورۀ توحید هست و هر توحیدی یک سوم قرآن! این هزار رکعت، به اندازۀ سیصدوسی ختم قرآن است! هزار رکعتی که رکوع و سجود امام صادق علیه‌السلام در آن است! اگر هزار رکعت نماز را یک طرف و تسبیح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را در تعقیبات نماز، طرف دیگر بگذاریم، قربی که از این تسبیحات حاصل می‌شود با قرب هزار رکعت نماز قابل قیاس نیست.

این سخن را امام «صادق»ی می‌فرماید که «مَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ»[11] است! هرچه می‌گوید میزان است و گزافه‌گویی در کار او نیست و هر چیزی را به قیمت خودش مطرح می‌کند.

چرا این تسبیح چنین قیمتی دارد؟ چون حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، مبارکه است و ارزش هرچه به ایشان انتساب پیدا می‌کند، وصف کردنی نیست. تسبیحاتی که خود، سبک زندگی است؛ زندگی که در آن فرافکنی نداریم و در پی کمال هستیم، زیبابینی و کبریایی خدا را می‌بینیم.

 

فاطمه قلب پیامبر

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود:

«فَهِی فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِی بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِی‏ قَلْبِی‏ الَّذِی بَینَ‏ جَنْبَی‏»[12]

(فاطمه قلب من است که بین دو طرف من قرار داده شده است.)

 آیت الله وحید می‌فرماید: «جنب پیامبر، یعنی طرف راست و چپ ایشان را در نظر بگیرید. همان‌طور که جسم ایشان با هیچ پیامبری مقایسه‌کردنی نیست، دو جنب حضرت را هم نمی‌توان با هیچ پیامبری مقایسه کرد! جنب راست، علم و جنب چپ، عمل پیامبر است، علمی که با علم هیچ پیامبری و عملی که با عمل هیچ پیامبری قابل قیاس نیست!»

وقتی پیامبرمی‌فرماید: «فاطمه قلب من است»؛ یعنی فاطمه بین علم و عمل بی‌کران من قرار گرفته است. اگر این قلب را بردارید، العیاذ‌بالله گویا پیامبر اجوف می‌شود، یعنی درونشان خالی است! یعنی همۀ بطن پیامبر فاطمه سلام‌الله‌علیهاست و به تعبیری همان ام ابیهاست.

 

وصال به پیامبر با درود بر فاطمه

 

در روایتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود:

«یا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّى عَلَیكِ غَفَرَ اللَّهُ‏ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَیثُ كُنْتَ مِنَ الْجَنَّةِ»[13]

(ای فاطمه، هرکس بر تو صلوات فرستد، خداوند او را آمرزیده و در بهشت، هر کجا باشم، به من ملحق خواهد کرد.)

به فرمودۀ پیامبر اکرم اگر کسی بر فاطمه درود بفرستد و در مقابل عظمت او خاضع باشد و به این خضوع اعتراف و به ارتباط با او افتخار کند، خدا به او آبرو می‌دهد، وقتی مغفور است؛ یعنی جنبۀ حیوانیّت و عیوب او مستور است و جنبۀ انسانیت او ظهور دارد، نقایصش مستور و کمالاتش ظهور دارد. اگر کسی بر  فاطمه سلام‌الله‌علیها درود بفرستد، خدا او را به پیامبر ملحق می‌کند و عنایت خاصی از او دریافت می‌کند.

هر جای بهشت که باشیم! وجود فاطمه سلام‌الله‌علیها خیر کثیر است و خدا می‌خواهد کوثر بودن او را نشان بدهد. جایزۀ کسی که بر فاطمه سلام‌الله‌علیها درود می‌فرستد، با الحاق به پیامبر قطعی می‌شود. ارتباط با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها موانع وصال به پیامبر را مرتفع می‌کند و ره صد ساله، یک شبه طی می‌شود؛ چون فاطمه، مبارکه است و خدا در وجود او این برکت را قرار داده است.

 

فاطمه قطب نبوت کبری و ولایت عظمی

 

در روایتی دربارۀ روز مباهله آمده است: پیامبر در مقابل، امیرالمؤمنین پشت سر پیامبر و حضرت زهرا در میانه، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام پشت سر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قرار دارند. آیت الله وحید ذیل این روایت می‌فرماید: «این چیدمان نشان می‌دهد که فاطمه سلام‌الله‌علیها، برزخ میان نبوت کبری و ولایت عظمی است. وقتی فاطمه در میان است؛ یعنی قطب است و ارتزاق رسالت و ولایت از فاطمه سلام‌الله‌علیهاست؛ به همین جهت از یک جهت حضرت زهرا ام ابیهاست و از جهت دیگر رکن امیرالمؤمنین و از نگاه دیگر امّ‌الائمه است.

 

زیارت فاطمه در بهشت

 

فاطمه اولین نفری است که وارد بهشت می‌شود! پیامبر اکرم خطاب به دخت بزرگوارشان می‌فرماید:

«إِذَا اسْتَقَرَّ أَوْلِیاءُ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ زَارَكِ‏ آدَمُ‏ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِیینَ»[14]

(پس وقتی که اولیای خدا در بهشت مستقر شدند، حضرت آدم  و همۀ پیغمبران بعد از آدم به زیارت تو می‌آیند.)

تمام انبیا و اولیا پس از ورود به بهشت، اول فاطمه سلام‌الله‌علیها را زیارت می‌کنند. گویا بهشت را برای زیارت فاطمه می‌خواهند؛ چون اصلاً زیارت سرّ است. مقام سرّ، درک ولایت فاطمی است. از مقام نفس و عقل و قلب و روح که بگذریم، وارد مقام سرّ می‌شویم که صاحب آن مقام، فاطمه سلام‌الله‌علیهاست.

خدای سبحان را شاکریم که محبت اهل‌بیت را در دل ما قرار داد، محبتی که در گذر زمان با انواع ترفندهایی که دشمنان به کار می‌گیرند تا در آن اختلال ایجاد کنند، نه تنها نقیصه‌ای مشاهده نمی‌شود؛ بلکه به حول و قوۀ الهی و به فضل حضرت حق، روز به روز بیشتر می‌شود.

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

تاریخ جلسه: 1399.11.19

 

 


.[1] سوره اعراف، آیه 43.

.[2] بحارالانوار،ج43، ص65.

.[3] زیارت جامعه کبیره.

 .[4] بحارالانوار، ج43،ص29.

.[5] بحارالانوار،ج28، ص.38

.[6] بحارالانوار،ج 28، ص 38.

 .[7] مصباح‌الشریعه، ص64.

.[8] جنة العاصمة، ص۲۸۳و۲۸۴.

.[9]  کافی، ج3، ص..264

 .[10] کافی، ج3، ص243.

.[11] سوره نجم، آیه3.

.[12] بحارالانوار، ج43، ص54.

.[13] کشف‌الغمه،ج1، ص472.

.[14] بحارالانوار، ج8،ص 172

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *