وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ

«وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ»

 

«سلام برحضرات معصومین که اظهار كننده‌ی اوامر و نواهی خدای سبحان‌ هستند»

 

این فراز را به گفته‌ی مفسرین از دو دیدگاه می‌توان بررسی كرد:

دیدگاه اول: بیان این مطلب كه حضرات معصومین اظهاركنندگان امر و نهی الهی هستند.

دیدگاه دوم: امر و نهی الهی چیست؟

در نگاه اول باید گفت: حضرات معصومین به اذن حق حقایق را در عالم برای ما به ظهور می‌رسانند و جلوه‌گر می‌سازند. آنان از امور مخفی پرده برداری می‌كنند.

«مظهر» اسم فاعل است و عرب برای اسم فاعل اراده حال و آینده (همیشه) می‌كند به این معنا كه حضرات معصومین همیشه عهده دار این وظیفه نسبت به ما هستند.

و اما امر و نهی: یعنی حلال و حرام حضرت حق، پسند و ناپسند خدای سبحان، رضایت و عدم رضایت باری تعالی، اوامر و نواهی كه از طریق شرع اعلام می‌شود.

در اقسام امر گفته‌اند:

  • امر گاهی برای انجام واجبات به كار می‌رود، مانند: «أَقیمُوا الصَّلاةَ»[1]
  •  و گاهی برای امور مستحب، مانند: «ذِكْرِ اللَّه»
  • و گاهی از امر، اراده مباح می‌شود، مانند: «فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیهِ»[2]

 

و در اقسام نهی آمده است نهی بر دو دسته است:

  • یا برای تحریم بکار می‌رود همچون: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ …»[3]؛« و نزدیك زنا نشوید …»، «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیتیمِ…»[4]؛« و به مال یتیم، نزدیك نشوید…»
  •  و یا برای تنزیه و پاك نگه داشتن فرد از آلودگی‌ها: «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی »[5]؛«صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نكنید.» شایسته‌ی شما نیست تا صدایتان را از صدای پیامبر بالاتر ببرید. قرآن می‌گوید این آلودگی و رجس را از خود دور كنید.

 

حضور دائم معصومین در زندگی بشر

 

اگر به این فراز دقت بیشتری داشته باشیم خواهیم گفت:

وقتی به حضرات معصومین با عنوان «الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ و …» سلام می‌دهیم، به كسانی سلام می‌كنیم كه لحظه به لحظه و آن به آن در زندگی ما حضور دارند، غایبینٍ حاضری هستند كه از دیدگان ما پنهان‌اند اما لحظه‌ای ما از نظر آنها پنهان نیستیم زیرا كل زندگی انسان چیزی جز اوامر و نواهی الهی نیست.

اصول دین و فروع دین كه بر كل زندگی انسان حكومت می‌کند چیزی به غیر از امر و نهی الهی نیست، دین برای اساسی‌ترین نیاز بشر كه میل به یگانه پرستی و توحید است تا جزئی‌ترین نیاز‌های او كه امور روزمره‌ی زندگی طبیعی است اوامر و نواهی‌ای دارد.

 

معصومین آگاه به اوامر و نواهی الهی

 

البته در همین ابتدای بحث روایتی را از قول امام باقر علیه‌السلام نقل می‌كنیم تا دید دیگری را نسبت به اوامر و نواهی حضرت حق بیابیم.

حضرت این روایت را به امیرالمؤمنین علیه‌السلام برمی‌گردانند و می‌فرمایند از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در رابطه با علم پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله سؤال شد و حضرت جواب دادند:

«عَلِمَ النَّبِی عِلْمَ جَمِیعِ النَّبِیینَ وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى قِیامِ السَّاعَة»[6]

«علم پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله، علم همه‌ی پیامبران است و علم آنچه در گذشته اتفاق افتاده است و آنچه تا قیامت اتفاق خواهد افتاد.»

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در ادامه  این روایت  می‌فرمایند:

«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِی صلّی‌الله‌علیه‌وآله وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِیمَا بَینِی وَ بَینَ قِیامِ السَّاعَةِ»

«قسم به آن خدایی كه جانم در دست اوست من نیز هر چه پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌دانستند می‌دانم»

 

شاید شما سؤال كنید بحث اوامر و نواهی الهی بود چرا بحث علم پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام مطرح شد؟

در جواب خواهیم گفت: گاهی اوقات منظور از اوامر و نواهی الهی، حق سلطنت كلیه الهیه است كه خدای سبحان، حضرات معصومین را جلوه‌ی سلطنت خود قرار داده است یعنی بایدها و نباید‌های خدای سبحان از طریق حضرات معصومین درباره تمام موجودات اظهار می‌شود، به این معنا كه این بزرگواران بر مبنای علمی كه از جانب خدای سبحان به آنها عطا شده است از همه‌ی اوامر و نواهی آگاهند. این امر و نهی تنها شامل انسان و محدود در حیطه‌ی بشریت نیست بلكه كل موجودات عالم تحت اوامر و نواهی حضرات معصومین هستند.

 

اظهار اوامر و نواهی الهی توسط معصومین

 

اگر به اوامر و نواهی الهی از زایه‌ی دیگری نگاه كنیم به جایگاه حضرات معصومین در زندگی بیشتر واقف می‌شویم، گاهی می‌گوییم فلان كس اهل امر و نهی است یعنی قدرتمند و توانا است، خدای سبحان در جایگاه امر و نهی مطلق است یعنی اصل امر و نهی برای اوست. با فرمان حضرت حق به اوامر، نعمت‌هایی به موجودات داده می‌شود و یا از آنها گرفته می‌شود.

این حقیقت در وجود حضرات معصومین نیز به نمایش گذاشته شده است. ائمه‌ی اطهار تصرفات حضرت حق را در عوالم مختلف به نمایش می‌گذارند. این جلوه‌گری تنها شامل دنیا نیست بلكه برزخ و قیامت افراد را در برمی‌گیرد، امر و نهی الهی قبل از تولد آغاز می‌شود و تا برزخ و قیامت ادامه دارد.

به عبارتی دیگر از عالم الست فرد، آغاز می‌شود و تا قیامت او ادامه دارد، به اذن خداوند سبحان و به امر حضرات معصومین انسان متولد می‌شود و حضرات معصومین به اذن حق ملائكه‌ای را موكل رزق، موكل تربیت، موكل حیات و موكل ممات او قرار می‌دهد. تولد كه نوعی از اوامر حضرت حق است توسط حضرات معصومین اظهار می‌شود.

یكبار دیگر فراز را تكرار كنیم: «وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ وَ عِبَادِهِ الْمُكْرَمِینَ الَّذِینَ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ وَ …»؛« و ظاهركنندگان امر و نهى خدا، و بندگان منزّه و معظّم او كه هیچ گاه در سخن گفتن بر او سبقت نمی‌گیرند، و فرمان او را بكار مى بندند و…»

 

بندگی، مقصد نهایی اوامر و نواهی

 

گفتیم كه امر و نهی خدای سبحان و حقیقت این امر و نهی، قائم به وجود ولّی است. یعنی با اظهار اوامر و نواهی حق از طریق ولی، مردم انتفاء لازم را از اوامر الهی می‌برند. انتفاء لازم به معنای امر بندگی است، زیرا اصلِ دلیل ورود به این عالم، بندگی خدای سبحان است. ما بندگی خالصانه را در فراز قبل بررسی كردیم و گفتیم بندگی خالصانه تنها از طریق تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی حضرت حق امكان پذیر است، خداوند سبحان می‌گوید:

«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ»[7]

«من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینكه عبادتم كنند(و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند)»

شناخت باید‌ها و نبایدها از طریق ولی برای ما صورت می‌پذیرد.

 

پذیرش ولی از اساسی‌ترین بایدهای شریعت

 

اما اگر از ما سوال شود یكی از اساسی‌ترین باید‌ها و نبایدهای انسان بعد از پذیرش توحید چیست؟

در جواب خواهیم گفت: یكی از اساسی‌ترین باید‌های شریعت، پذیرش خود ولی الله است و یكی از نبایدهای دین، اجتناب از اولیا‌ی الهی است.

 

صلوات بر پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله معادل ذکر خدا

 

روایتی از قول امام صادق علیه‌السلام نقل شده است[8]: فردی در محضر امام صادق علیه‌السلام عرض كرد:

آیه «یسَبِّحُونَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ لا یفْتُرُونَ»[9]؛«ملائكه شبانه روز تسبیح می‌گویند و از این تسبیح‌گویی خسته نمی‌شوند و فطور و سستی در تسبیحشان نیست» به چه معناست؟

سپس سؤال کرد:« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً كَیفَ لَا یفْتُرُونَ وَ هُمْ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی صلّی‌الله‌علیه‌وآله» چگونه سستی و خستگی عارض بر ملائكه نمی‌شود درحالی‌که دائم بر پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله درود می‌فرستند؟

در واقع فرد دو سؤال مطرح كرد: یكبار آیه‌ی تسبیح را پرسید و بار دوم صلوات بر پیامبر را از جانب ملائكه مطرح كرد و گفت چگونه ملائكه از درود بر پیامبر خسته نمی‌شوند.

امام صادق علیه‌السلام در پاسخ او فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ مُحَمَّداً صلّی‌الله‌علیه‌وآله أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَقَالَ انْقُصُوا مِنْ ذِكْرِی بِمِقْدَارِ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ فَقَوْلُ الرَّجُلِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ فِی الصَّلَاةِ مِثْلُ قَوْلِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ»

«خدای سبحان وقتی پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله را آفرید به ملائك دستور داد به اندازه‌ای كه بر پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله درود می‌فرستید، می‌توانید از ذكر من بكاهید، میان ذكر خدا و درود بر پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرقی نیست، پس چنانچه كسی صلوات می‌فرستد، مانند كسی است كه می‌گوید: «سُبحانَ الله و الْحَمدُلله و لا اِلهَ اِلا الله و الله اَكْبر»

 

اگر سوال شود چرا درود بر پیامبر مثل ذكر خداست؟ خواهیم گفت: به دلیل اینكه پیامبر آینه‌ی تمام نمای حق است و وقتی درود بر او می‌فرستیم گویا بر جلوه‌ی تمام نمای خدای سبحان درود فرستادیم. كمترین مانعی میان پیامبر و خدای سبحان وجود ندارد از این رو به همان میزان كه «ذِكْرِ اللَّه» قرب‌آور است، درود بر پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله هم قرب آفرین است.

  • نكته‌ی قابل توجهی كه از این روایت به دست می‌آید كه می‌توان آن را در علوم روانشناسی جای داد این است كه كسانی كه از زندگی خویش خسته‌اند و نسبت به آن دید مثبتی ندارند اهل ذكر نیستند.
  • از این روایت استباط می‌شود: ذكر خداوند سبحان قوت آفرین است و فرقی میان سُبحان الله و صلوات بر پیامبر نیست زیرا ذاكر با قدرت الله عالم در ارتباط است. ارتباط با قوی، قوت می‌آورد.

ذكر می‌تواند قرائت قرآن، نماز یا زیارت باشد. ارتباط با منبع قوت(خدای سبحان) یا با جلوه‌های قوت که ائمه‌ی اطهار هستند قوت بخش است.

  • هر چه ارتباط افراد با قدرت الله افزایش می‌یابد خود فرد قوت می‌گیرد، انسان برای رشد و كمال خوبی‌ها و حسناتش باید به منبع بی‌كران الهی متصل باشد. فردی كه اراده كرد در مسیر خدا شناسی قدرتمند پیش رود به یقین باید به منبع قدرت الهی متصل باشد تا به اصطلاح عامیانه سوخت حركتی او كاهش نیابد.

 

بکارگیری اوامر و نواهی با وساطت معصومین

 

یكبار دیگر « الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ و …» چنین معنا كنیم و می‌گوئیم اجرای اوامر و نواهی حضرت حق بدون وساطت ائمه‌ی اطهار امكان پذیر نیست، مثلاً اگر فراگیری علم را به عنوان یك فریضه‌ی اراده كرده‌ایم باید دست به دامان « الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ و …» بزنیم زیرا آنان اظهار كننده‌ی علم خداوند سبحان هستند، آنان حقیقت علم را می‌دانند زیرا اگر بدون واسطه‌ی آنها به یادگیری علوم مشغول شویم، گرفتار حجاب نوری علم می‌شویم، این علم نه تنها سبب اتصال ما به خدای سبحان نمی‌شود بلكه مانعی به جهت جدایی ما از حق می‌باشد.

  • حضرات معصومین اظهار كنندگان حق‌اند اگر این بزرگواران تربیت ما را برعهده گیرند علمی نافع نصیب ما می‌گردد و اگر آنها را اظهار كننده‌ی نواهی الهی می‌دانیم و با این نام به آنها متوسل می‌شویم از حضرات معصومین طلب می‌كنیم تا رذیله‌ی اخلاقی چون كبر، غرور و بد اخلاقی و . .. را از ما دور كنند. همه‌ی اینها منهی خداوند سبحان است.
  • هر ذاكری به این نكته اذعان داشته باشد كه پای‌بندی به اوامر و نواهی الهی از جانب حضرات معصومین برای او ارتقاء آفرین است مثلاً یكی از مهمترین اوامر الهی «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً»[10] است. اگر كسی قصد ذكر كثیر دارد باید ارتباط خود را با ولایت قوی‌تر کند، در این زمان اظهار ذكر بواسطه‌ی او امكان پذیر می‌شود و گاهی فرد تا جایی به پیش می‌رود كه ذكر در خود او ظهور می‌یابد و تمام اجزاء و جوارحش ذاکر حق می‌شوند.
  • هر چه افراد ولایت معصومین را بیشتر پذیرا شوند امر به ذكر از طریق خود آنها ظهور پیدا می‌كند زیرا ائمه‌ی اطهار امر را اظهار می‌كنند و نهی‌ها و نباید‌ها را مشخص می‌سازند. در حقیقت ارتباط با اظهار كنندگان اوامر و نواهی حضرت حق بصیرت و بینشی به خود ذاكر عطا می‌كند و فرقانی نصیب او می‌سازد كه خود او اوامر و نواهی را تشخیص می‌دهد.

هرچه به عبارت « الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ و …» دقت می‌كنیم می‌بینیم هیچ امری در عالم صورت نمی‌پذیرد و هیچ نهی‌ای از ما دور نمی‌شود مگر آنكه حضرات معصومین اجازه‌ی آن را صادر كرده ‌باشند. اگر ما خود را موظف به نمازهای یومیه می‌دانیم اگر روزه می‌گیریم اگر حج و خمس و زكات و تولّی و تبری انجام می‌دهیم، اگر انفاق می‌كنیم، اگر صله رحم داریم همه‌ اموری است كه از جانب حضرات معصومین به ما رسیده است.

 

آب ولایت استعدادهای بالقوه را می‌رویاند

 

در درون هر یك از ما سلسله‌ای از كمالات به ودیعه گذاشته شده، اقامه‌ی صلوة، ایتاء زكات و امر به معروف و نهی از منكر با فطرت ما سازگار است و همه‌ی اینها در وجود ما كاشته شده است.

همه‌ی خوبی‌ها در درون افراد بالقوه وجود دارد اگر ولایت حضرات معصومین كه در تفاسیر عرفانی از وجود آن‌ها به آب تعبیر شده است امر به سبز شدن استعدادهای بالقوه‌ی ما كند همه‌ی آنها سبز می‌شود.

و اگر آب ولایت در خاك وجودی ما جاری نشود، بذرهای انسانیت‌ ما مدفون می‌ماند. خوبی‌های انسان در زمینه‌ی اجرای اوامر و اجتناب از نواهی همگی نقش ولایت است.

 

معصومین، جلوه اسم خدا

 

شاید لازم باشد قبل از پایان این جلسه عرض كنیم در سوره‌ی الاعلی آمده است كه خداوند سبحان به پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌گوید:

«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»[11]

«منزّه شمار نام پروردگار بلندمرتبه‌‏ات را»

 مفسرین در تفسیر این آیه می‌گویند: كلمه‌ی اسم كه میان سبح و ربّ آمده است جلوه‌ی ربّ است نه خود ربّ، همانگونه‌ كه اسم هركس جلوه‌ی اوست نه خود او. جلوه كامل خداوند سبحان اسم خداست و اسم كامل خداوند سبحان حضرات معصومین هستند. در این آیه گفته شده: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»  «پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله، اسم خدای خود را منزه كن.» یعنی خودت و اهل بیتت را منزه بدان.

پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله! تو تمام اوامر و نواهی الهی را بر مردم خواندی و در عمل بر آنها ثابت كردی حال دیگر هیچ مسئولیتی بر عهده‌ی تو و اهل بیت تو نیست، تو و خاندان مطهرت منزه از كم كاری و نقصان در بشارت هستید هر كس خود باید توشه‌ی خویش از مكتب شما اهل بیت برچیند. هر كس كه گوش جانش شنوا است و چشم دلش بیناست به یقین در انجام اوامر و نواهی شما تلاش خواهد كرد و آنكس كه روی گردان از اوامر و نواهی الهی است، شما حضرات معصومین كاری برای او نمی‌توانید انجام دهید زیرا او نابودی و دفن استعدادهای خویش را اراده كرده است.

تفاسیر می‌گویند تلاش پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله هیچ تأثیری برای او ایجاد نخواهد كرد. در همین جا از «الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ و …» طلب می‌كنیم تا تربیت لحظه به لحظه‌ی ما را برعهده بگیرند و آنی ما را به خود واگذار نكنند هر لحظه اوامر و نواهی را به ما متذكر شوند تا در پی این تذكر ما نیز پایبند به اجرای آنان باشیم و بمانیم.

 

تاریخ جلسه: 90/10/28 ـ جلسه 45

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1]سوره مبارکه انعام، آیه 72

[2]سوره مبارکه انعام، آیه 118

[3]سوره مبارکه اسراء، آیه 32

[4]سوره مبارکه انعام، آیه 152

[5]سوره مبارکه حجرات، آیه 2

[6]بصائرالدرجات، ج1، ص127

[7]سوره مبارکه ذاریات، آیه 56

[8]مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج5، ص330

[9] سوره مبارکه انبیاء، آیه 20

[10]سوره مبارکه احزاب، آیه 41

[11]سوره مبارکه اعلی، آیه 1

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *