ویژگی‌های نزدیک‌ترین افراد به پیامبر در روز قیامت

«عن جعفر ‌بن ‌محمّد علیهما ‌السّلام عن ابیه عن جدّه علیهم ‌السّلام قال قالَ رَسولُ‌ اللّهِ صَلَّی‌ اللّهُ ‌عَلَیهِ وَ ‌آلِهِ: اَقرَبُکُم غَداً مِنّی فِی المَوقِفِ اَصدَقُکُم‌ لِلحَدِیثِ وَ آداکُم لِلاَمانَةِ وَ اَوفاکُم بِالعَهدِ وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاسِ»[1]

«امام صادق علیه‌السلام از پدرش از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل میکنند که پیامبر فرمود: نزدیک‌ترین شما به من در قیامت، آن کسی است که راستگوتر باشد، آن کسی که بیشتر از همه اداء امانت می‌کند، به پیمانها و عهدهایش پایبندتر باشد و خوش‌اخلاق‌تر باشد و مردمی‌تر باشد»

 

«اَقرَبُکُم غَداً مِنّی فِی المَوقِفِ اَصدَقُکُم‌ لِلحَدِیث»

 

مرجع و پناهگاه امن

 

در موقف قیامت همه‌ سختی‌ها و وحشتها و ترسها و اهوال گوناگون برای انسان وجود دارد و فرقی هم نیست بین مؤمن و غیر مؤمن:

«یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیـهِ وَ اُمِّه وَ اَبیهِ وَ صاحِبَتِه وَ بَنیهِ لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیه»[2]

«روزى که آدمى از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و پسرانش می‌گریزد. در آن روز هر کسى از آنان را کارى است که او را به خود مشغول می‌دارد

 یک چنین روزی است روز قیامت، که در آیات کریمه‌ قرآن، بخصوص در سوره‌های اواخر قرآن خیلی زیاد به احوال و اهوال[3] در قیامت پرداخته شده. خب در یک چنین معرکه‌ سختی که اهمّیّت و سختی آن موقف اصلاً برای ما قابل تصوّر نیست، انسان دنبال یک مرجع امنی می‌گردد؛ یک جایی که به آن پناه ببرد، به آن تکیه کند، در زیر سایه‌ آن باشد. آن کسی و آن جایگاهی که از همه‌ اشخاص و جایگاه‌ها در قیامت امنیّت بیشتری به انسان می‌دهد، جایگاه پیغمبر اکرم است. اگر کسی بتواند خودش را نزدیک آن بزرگوار برساند، اطمینان خاطر پیدا می‌کند، احساس یک امنیّتی می‌کند؛

مثل دنیا، وضع دنیا را ملاحظه کنید: اگر چنانچه در جایی که سختی هست، مشکل هست، تهاجم هست، دزدی هست، رذالت هست، یک نفر انسانی که آنجا در معرض همه‌ اینها قرار گرفته، بخواهد خودش را امنیّت بدهد، یک کسی را پیدا می‌کند، یک شخصیّتی را پیدا می‌کند که قوی باشد، مستحکم باشد و فوراً می‌رود نزدیک او می‌ایستد. در قیامت هر کسی بتواند نزدیک نبیّ مکرم اسلام قرار بگیرد، دیگر آنجا یک احساس امنیّتی دارد. خب، چه کسی می‌تواند برود آن نزدیک؟ خلایق جن و اِنس از اوّلین و آخرین که در آنجا جمعند، همه مایلند که خودشان را برسانند به این بزرگوار؛ می‌بینند مقام و مرتبه‌ او را، می‌بینند مقامی دارد که «یَغبِطُهُ بِهِ الاَوَّلونَ‌ وَ الآخِرون‌»،[4] آن را می‌بینند و می‌خواهند، (امّا) می‌توانند؟ نه، همه نمی‌توانند. این روایت می‌گوید وسیله‌ای که شما بتوانید با آن، خودتان را نزدیک پیغمبر بکنید، چیست؛ آن را دارند به ما یاد می‌دهند.

 

اینجا دار عمل، آنجا دار نتیجه

 

اینجا دار عمل است، آنجا دار نتیجه است. اینجا یک کارهایی را به ما یاد داده‌اند، گفته‌اند این کارها را انجام بدهید که اگر این کارها را اینجا در این دوره‌ی کوتاه -کوتاه است دیگر، این دنیا یک لحظه‌ از عمر ابدی است، یک لحظه است؛ نود سال، صد سال اگر کسی عمر کند، یک لحظه است در مقابل آن عمر ابدی عالم آخرت- انجام دادیم، اگر در این یک لحظه انسان این چیزها را رعایت بکند، در آن موقف دشوار به دردش می‌خورد. حالا اینها چیست؟ چند مورد را ذکر کرده‌اند.

خود حضرت فرمودند: نزدیک‌ترین شما به من در قیامت اوّل این [فرد] است: «اَصدَقُکُم‌ لِلحَدیث»

در حرف زدن راستگو است، آنچه می‌گوید از روی صدق بیان می‌کند؛ دروغ و تهمت و شایعه و حرف ضعیف و قول بغیر علم و مانند اینها در آن نیست.

«صدق» یعنی انطباق با واقع، آنچه را واقع است -که او می‌داند واقع است- بیان می‌کند.

 

«وَ آداکُم لِلاَمانَة»

 

از مصادیق امانت

 

آن کسی که بیشتر از همه اداء امانت می‌کند؛ که مکرّر عرض کرده‌ایم که امانت فقط این نیست که حالا یک پولی شما دست بنده بسپرید، بنده آن را به شما برگردانم؛ این یکی از انواع امانت است. همه‌ آن چیزهایی که مردم به ما می‌سپرند، امانت‌های مردم است؛ مقام را به ما می‌سپرند، امنیّت را به ما می‌سپرند، دینشان را به ما می‌سپرند، حفظ نوامیسشان را به ما می‌سپرند؛ همه‌ این چیزها امانتهای مردم دست ما است. ما حکومتیم دیگر؛ هر کسی هر جا هست؛ یکی مثل بنده در یک جایگاهی قرار دارد، یکی در جایگاه دیگری قرار دارد، یکی قاضی است، یکی مسئول تعلیم و تربیت است، یکی امام جماعت است؛‌ همه‌ اینها امانت‌هایی است که دست ما سپرده است؛ اداء امانت. هر کدام بهتر اداء امانت کردید، آنجا جایتان به حضرت نزدیک‌تر است و امنیّتتان بیشتر است.

 

«وَ اَوفَاکُم بِالعَهد»

 

حقوق شهروندی

 

(در مورد) پیمان‌های فردی و اجتماعی، وفای به این عهد‌ها بکنید؛ که البتّه مهم‌ترینش پیمان‌های اجتماعی است؛ این قراردادهای اجتماعی، این حقوق شهروندی (است). خب این چیزهایی که حالا امروز فرنگی‌ها یاد گرفته‌اند می‌گویند «حقوق شهروندی»، ماها هم از اینها می‌خواهیم یاد بگیریم! حرفهایی که در روایات ما و در قرآن ما هست، حالا ما داریم از غربی‌ها اینها را (یاد می‌گیریم)! خب اینجا دارد می‌گوید «اَوفاکُم بِالعَهد»

«عهد» یعنی قرارداد، آن چیزی که بین شما و بین دیگران قرارداد بسته (شده). شما وقتی در یک محیط با هم زندگی می‌کنید، یک قراردادی با هم بسته‌اید دیگر؛ مثل این است که در یک آپارتمانی ده خانواده زندگی می‌کنند؛ اینها ولو هیچ کاغذی هم امضا نکرده‌اند، (امّا) یک معاهداتی در مقابل هم دارند؛ این چیز قهری است دیگر؛ (مثلاً) تو سر و صدا نکن که در خانه او بچّه‌اش از خواب بیدار نشود، او هم سر و صدا نکند که بچّه‌ تو از خواب بیدار نشود؛ این قرارداد روشنی است دیگر؛ حقوق شهروندی یعنی اینها.

 

«وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً»

 

«خوش اخلاقی»

 

یکی از چیزها هم این است که خوش‌اخلاق باشید؛ بداخلاق و عبوس (بودن) و (اینکه) در خانه یک ‌جور، در محلّ کار یک جور، با مردم یک جور، با تکبّر، با اوقات تلخی (رفتار کردن)، خیلی بد است. آن کسانی که «اَحسَنُهُم خُلقاً» هستند، آنجا نزدیک‌ترند.

 

«وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاس»

 

مردمی بودن

 

ببینید، سبک زندگی اسلامی اینها است. باز همین «مردمی بودن» هم از حرفهایی است که حالا متجدّدین و مانند اینها فکر می‌کنند که از دیگران یاد گرفته‌اند؛ نه، اینها در روایات ما است. مردمی باشید، با مردم باشید. معنای با مردم بودن این نیست که فرض کنید انسان به چهار نفر از طبقه‌ ممتازه بگوید اینها مردمند؛ نه، یعنی توده‌ی مردم، طبقات پایین مردم، عامّه‌ مردم؛ با اینها باشید، بین اینها باشید، مثل آنها زندگی کنید، در حدّ آنها زندگی کنید، پیش آنها تواضع کنید؛ اینها معنای مردمی بودن است.[5]

 

 

پايگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای KHAMENEI.IR

 


[1] – امالی طوسی، مجلس هشتم، ص ۲۲۹

[2] – سوره‌ی عبس، آیات ۳۴ تا ۳۷

[3] – ترس و اضطراب شدید، وحشت

[4] – « کافی، ج ۴، ص ۵۵۱»

[5] – ابتدای جلسه درس خارج از فقه 97/8/28

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *