مقدمه
در محضر قرآن كریم سعی در شناخت شخصیت غریبهای نداریم، بلكه به معرفت و عشق پدری بزرگوار از سفره وحی میپردازیم، چرا كه ایشان فرمودند «أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة»[1]
رشد معرفت نسبت به وجود نازنین رسول خدا صلّی الله علیه و آله، موجب فزونی محبت ایشان در قلوب مؤمنین گشته و این دلدادگی تبعیت صحیحتری را به دنبال خواهد داشت. این پیوست ناگسستنی حاصل از جذبه معرفتی حقیقی است. محرومیت از این معارف، عدم تبعیت از رسول الله صلّی الله علیه و آله را در پی خواهد داشت.
پیامبر (ص)، آشکار کننده حقایق
وجود مقدس پیامبر صلّی الله علیه و آله، حقیقت را از مجاز و خالص را از ناخالص جدا میسازد. آشكار ساختن حقیقت به مدعیان و بطلان ادعای آنان و خروج آنان از صف اهل حق از جمله صفات حضرت میباشد.
«قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقین»[2]
«بگو اگر در نزد خدا سرای بازپسین یكسر به شما اختصاص دارد نه دیگر مردم، پس اگر راست میگویید آرزوی مرگ كنید.»
مخاطب این آیه یهودیان هستند، آنها مدعی بودند كه در سرای آخرت جایگاه ویژهای نزد خداوند دارند پس به پیامبر فرمان داده شد كه به آنها بگوید اگر بر ادعای خود پایبند هستید آرزوی مرگ كنید.
بر اساس نظر یكی از مفسرین، در این آیه پیامبر به ما آموزش میدهند اعمال خود را به گونهای انجام دهیم تا قابلیت و ارزش انتقال به سرای آخرت را داشته باشد، به این معنی كه بتوانید در عالم باقی از آن منتفع شوید.
دلایل حب بقاء در دنیا
دلایل اشتیاق به بقاء در دنیا نزد افراد مختلف است و از این منظر با چهار گروه مواجه هستیم:
الف) كسب لذات دنیوی بیشتر
این افراد نه تنها ارتباطی با پیامبر برقرار نكردهاند بلكه اعتقادی نیز به تعالیم الهی ندارند و هدف نهایی از زندگی نزد آنان، كسب لذت هرچه بیشتر است.
ب) كسب آمادگی لازم جهت انتقال به سرای آخرت
این افراد اوامر الهی و نواهی آن را درك كردهاند و برای جبران مافات كمر بستهاند ولی چون از سرنوشت خود در سرای باقی بیم دارند، جهت كسب مدارج بهتر و جبران فرصتهای از دست رفته زمان بیشتری را طلب میكنند و مرگ خوشآیند آنها نیست .
ج) پذیرش مرگ به عنوان حجاب
این افراد زندگی بسیار نیكویی دارند و به خدا ایمان داشته و صفات او را میشناسند. آنها مرگ را همانند پردهای میدانند كه بین خدا و بنده قرار دارد و عقیده دارند با رفع این حجاب بنده به وصال خواهد رسید. این افراد هم زندگی را خوش میدانند و هم از مرگ گریزان نیستند .
د) تسلیم رضای محبوب
این افراد در زندگی مانند دسته سوم هستند ولی به همان اندازه كه زندگی را شیرین میدانند مرگ را نیز اگر از جانب محبوب و خواست او باشد به آغوش میكشند و با روی باز پذیرا هستند. در واقع پسند آنها پسند جانان است،چه مرگ باشد چه زندگی.
- بر اساس تعالیم پیامبر (ص) باید در زمره دست سوم و یا چهارم قرار گیریم. در واقع حضرت رسول ما را با روش درست تمنا آشنا میكنند .
- گاهی درخواستهای ما منفعتی گذرا دارد و گاهی نفع آن تا قیامت باقی خواهد بود.
- وقتی پیامبر میفرمایند آرزوی مرگ كنید در واقع منظور انتخاب نوعی زندگی عاشقانه است كه در آن معشوق ابدی است و علاوه بر جلوه گری در دنیا، در سرای باقی نیز كاملا عیان است .
- در تفاسیر قوم یهود نشانه اهل دنیا هستند و در این آیه پیامبر آنها را به نوعی زندگی رهنمون میكند تا در آن مرگ را راه وصال معشوق بدانند. این خصوصیت را در گروه سوم و چهارم میبینیم .
- براساس این تعالیم فرد با دیدن هنگامهی مرگ او را پذیرا خواهد بود و نه تنها مهلتی را جستجو نمیكند بلكه نشان میدهد كه در انتظار این لحظه بوده است و برای این دم آمادگی كامل دارد.
گرگ اجل هردم از این گله می برد وین گله بین كه چه آسوده می چرد
- گاه برخی با اشارتی معنوی همچون احوالات خاص در زیارات، اختیار از كف میدهند و آرزوی مرگ و وصالی زود هنگام دارند و با رفع آن حالت خاص، به بیهوده بودن تمنای خود پی میبرند.
- پیامبر ما را با آرزوی حقیقی آشنا میكند. آرزوی حقیقی وصال حق است و ثبات در این آرزو نیز بسیار اهمیت دارد. تمنای وصال باید دائم باشد و گاه و بیگاه بودن آن با اینكه لازم است كافی نیست.
- بر اساس این آیه، دین از ما مقام طلب میكند و ثبات در تمنا و حالات پایدار. با این وصف در لحظه مرگ نیز این حالات در شخص تثبیت شده و از بین نخواهد رفت و با او به سرای آخرت منتقل خواهد شد.(« إِنْ كُنْتُمْ صادِقین» ماضی استمراری است)
پیامبر (ص)، پیک حق و سبب وصال به خداوند
ذوب شدن در حركات و سكنات یك عالم ربانی كافی نیست و تبعیت و اقتدا لازم است. عشق به پیامبر صلّی الله علیه و آله یعنی جذب خدا شدن و این محبت آن جایی ارزشمند است كه بدانیم جاذبه او به سبب واصل شدن به خداست نه خود او. او پیك حق است و راه رسیدن به خداوند، و هدف با وصال او كامل نخواهد شد .
« وَلَمَّا جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ كِتَابَ اللّهِ وَرَاء ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لاَ یعْلَمُونَ»[3]
«و آنگاه كه فرستادهاى از جانب خداوند برایشان آمد كه آنچه را با آنان بود تصدیق مىداشت گروهى از اهل كتاب كتاب خدا را پشت سر افكندند چنانكه گویى [از آن هیچ] نمىدانند»
- بر اساس این آیه پیامبر در اوج قرب است، پس هرپیامی كه می دهد صدق محض است.(رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ)
- پیامبر ضد ارزشهای وارد شده در ادیان را نقض كرده و بر ارزشهای آن صحه میگذارد.(مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ)
- شریعت الهی و تعالیم و دستورات دینی (واجبات و مستحبات) كه پیامبر بر ما عرضه میكند، همه بر اساس فطرت انسان بنا شده است. در واقع تصدیق ارزشهای دین توسط حضرت، همان تصدیق فطرت است. وقتی شریعت مطابق فطرت باشد بر انسان سنگین نخواهد بود، به همین جهت حضرت میفرمایند من شریعت سهله سمحه برای شما آوردهام، دین بسیار آسان و پر از فضائل، زیرا بر اساس فطرت است .
- به عقیده برخی از مفسرین در این آیه خداوند عهد الست و پاسخ مثبت متشرعین را در آن زمان یادآور میشود، به معنای دیگر پذیرش دین توسط كسانی صورت میگیرد كه در عهد الست بلی گفتهاند.
- در آیه مذكور «رسول» كلمهای است نكره و حكایت از عظمت شخصیت حضرت رسول صلّی الله علیه و آله دارد، یعنی با وجود تلاش فراوان، باز هم حقیقت رسول بر شما آشكار نخواهد شد .
- با استناد به كلمه «جاء» در متن آیه روشن میشود كه این وجود نازنین پیامبر صلّی الله علیه و آله است كه جهت هدایت افراد به سوی انسانها روان میشود و افراد خود جهت هدایت اقدام نمیكنند. پیامبر خود مانند طبیب دورهگرد بیماران را جستجو میكند و درمان مینماید، او «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه» است .
وجوب حفظ حرمت پیامبر (ص)
صمیمیترین رابطه بین پیامبر صلّی الله علیه و آله و خداوند سبحان است تا جائی كه حضرت را «حبیب الله» خطاب میكند، اما در این رابطه شدت رعایت ادب را از ناحیه حضرت رسول (ص) میبینیم. مراعات حرمت خداوند، تنعم حضرت از درگاه الهی را موجب گشته، ما نیز برای درك فیوضات حضرت باید ادب نگاه داریم .
جملهی«بین الاحباب تسقط الاداب» بر اساس تفكری نادرست مطرح میشود و میپندارند چون محبت بین فرد و پیامبر افزون شود دیگر نیازی به رعایت برخی آداب در روابط نیست و این نشانه صمیمیت است. در حالیكه جنس رابطه مردم با پیامبر به همان اندازه كه صمیمیت و محبت خاص را نمایش میدهد، لزوم حفظ حریم ویژهای را هم متذكر میشود. این عشق در روابط، از جنس پدر و فرزندی است كه با وجود حد اعلای صمیمیت، بالاترین درجه احترام را نیز می طلبد.
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلكَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ»[4]
«ای كسانیكه ایمان آوردید مگوئید مراعات مارا كن، بگوئید مارا در نظر داشته باش، این توصیه را بشنوید كه اگر چنین نكنید، برای كافران عذابی دردناك است»
در این آیه نیز خداوند سبحان طریق برقراری ارتباط درست كلامی را متذكر شده و حفظ حرمت در این روابط را نشانه ایمان اعلام میكند. در واقع جهت نمایش اهمیت این مطلب رعایت نكردن ادب را هم پایه كفر میداند و عذابی دردناك را برای آینده آنان متذكر میشود «وَلِلكَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ» و در بیان این مطلب كسانی كه ایمان آورده اند را مخاطب قرار میدهد«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ».
واژه «رَاعِنَا » در كلام عرب در مورد حیوان به كار رفته و كنایه از استحمار كردن است وقرآن مؤمنین را از استفاده این لغت در محضر رسول خدا نهی میكند .
- در این آیه به صراحت اظهار ادب در محضر رسول اكرم صلّی الله علیه و آله علامت ایمان اعلام شده است.
- علاوه بر ادبیات گفتاری، رفتار مؤمن نیز در محضر حضرت باید بر اساس موازین شرعی باشد تا سوء استفادهای صورت نگیرد و حرمت این مقام حفظ شود.
- پایین آوردن سطح ارتباط كلامی به واسطه صمیمیت نشانه كوته فكری است و موجب تضییع مقام بزرگتر میشود.
آن كس كه این حریم را حفظ نكند برطبق این آیه در مرز كفر است و ممكن است كه اكنون از مومنین باشد ولی انحراف در آینده او قطعی است.
- ادبیات نامناسب همیشه توسط افرادی به كار برده شده كه نهایتاً بر اعتقادات خود پابرجا نبودهاند. بطور مثال عشق حضرت رسول صلّی الله علیه و آله به علی علیهالسلام برای همگان آشكار بود ولی كلام «إِنَّهُ لَمَجْنُون»؛«او دیوانهی علی است» نه از سلمان و ابوذر بلكه از ناحیه كسانی شنیده شد كه در آینده نیز مدعی خلافت شده و ضربه بزرگی به اسلام وارد كردند.
- اگر در ارتباط با پیامبر شأن ایشان لحاظ نشود معلوم نیست كه عاقبت ما به خیر شود .
درخواستهای عاقلانه از پیامبر (ص)
از جمله سفارشات خداوند سبحان در روابط افراد با حضرت رسول، بیان محترمانه درخواستها است. در محضر بزرگان اگر اجازه عرض حوائج را داشته باشیم، باید دقت كنیم كه درخواست ما عقلانی و بر اساس واقعیات باشد و مجاز به مطالبه هر امری نیستیم.
گاه علاوه بر اینكه درخواستهای ما از بزرگان عقلانی نیست، چیزی را طلب میكنیم كه حاضر نیستیم برای كسب آن كوچكترین زحمتی را نیز متحمل شویم.
یكی از نقاط مشترك موجود در عرفانهای كاذب، كسب بالاترین مقامها بدون ذرهای هزینه است كه اتفاقاً مشتاقان زیادی دارد. در واقع كم نیستند كسانی كه دوست دارند غرق در روزمرگی خود باشند، ولی خدا و دین را هم بدون زحمت انجام تكالیف، در گوشهای از زندگی خود داشته باشند تا در صورت نیاز به آن رجوع كنند.
خدای سبحان میفرماید:
«أَمْ تُرِیدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن یتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ»[5]
«آیا می خواهید از پیامبر خود همان را بخواهید كه قبلاً از موسی خواسته شد، هركس كفر را با ایمان عوض كند مسلماً از راه درست گمراه شده است»
در این آیه به خواص بنیاسرائیل اشاره دارد كه درخواستی غیرعاقلانه از پیامبر خود داشتند، آنها مشاهده خداوند را به وضوح از موسی طلب كردند«أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَة»[6]؛ «خدا را آشكارا به ما نشان ده» طبق این آیه این افراد كه از برگزیدگان قوم خود بودند و همراه موسی در كوه طور، چیزی را طلب كردند كه شایستگی دریافت آن را نداشتند .
- خداوند افرادی كه از پیامبر درخواستهای نامعقول دارند را به قوم بنی اسرائیل تشبیه میكند، زیرا آنها علاوه بر حفظ منیت خود مدارج متعالی را نیز طلب میكردند.
- در آيه فوق از كلمه «رسولكم» استفاده شده، در اينجا «كم» به كلمه رسول اضافه شده و در واقع مضاف اليه از مضاف كسب شرافت میكند. بر اين اساس شرافت شما به اين سبب است كه رسول خدا صلّی الله علیه و آله از جانب خداوند برای هدايت شما فرستاده شده است و اين وجود مقدس رسول الله است كه شمارا حرمت میبخشد.
- سنت الهی بر اين است كه قبل از درخواست مردم، همراه هر پيامبری معجزهای نيز به پيروان او جهت سهولت در باور ادعاهايی كه میشنوند عرضه میشد، از طرفی اگر در خواستی بر مبنای عقل هم از رسول میشد اجابت میشد.
- در اين آيه به مسلمانان تذكر داده ميشود كه قرآن خود معجزهاي بزرگ و جامع است و پذيرش آن نياز به عرضهی معجزهای ديگر را باقی نمیگذارد و هر نوع درخواست نابهجايی به منزله جابه جايی مرزهای كفر و ايمان و گمراهی از مسير درست است.
- آنچه برای اثبات و اظهار حقانيت حضرت رسول لازم است از طريق همين قرآن بر شما وارد شده و حقايق غيبيه نيز در اختيار شما قرار گرفته است. اينكه به شما “خير الامم” نسبت داده شده است نيز به سبب برتری رسول فرستاده شده برای شما، نسبت به ساير رسل است.
پر واضح است كه برای تداوم اين برتری، پيوستی قوی با رسول الله (ص) لازم است.
- شهود وقتی حاصل میشود كه منیت از بین رفته باشد، با حفظ منیت كسی به معنویات راه نمییابد، آن كس كه منیت خود را از بین میبرد با وساطت وجود مقدس رسول خدا (ص) كمالات را دریافت میكند.
شخص بیسوادی وارد حرم یكی از معصومین شد و بعد از عرض سلام گفت آقا جان! خسته میشوید اینقدر زحمت نكشید و از جا بلند نشوید. عالمی با تعجب پرسید چه میبینی؟ شخص عامی پاسخ داد میبینم كه حضرت با ورود هر زائری بلند میشوند و اكرام میكنند. عالم با تعجب گفت این چهل سال است میبیند و من چهل سال است كه جامعه كبیره را ایستاده میخوانم و نمیبینم.
شخص عامی با خضوع آمده بود به همین دلیل به شهود رسیده بود.
در یكی از سفرهای حج خود همراه با زائری شدم كه سواد نداشت تا جایی كه در مدارك خود نیز عكسی را همراه با قاب آن آورده بود، او میگفت وقتی به دوستان خود در مسجد گفتم كه فرزندانم قصد دارند مرا به حج بفرستند با تعجب گفتند تو كه چیزی نمیدانی چه میكنی؟! من پاسخ دادم از خدا خواستهام كسی را با من همراه كند تا از او یاد بگیرم. او در نهایت خضوع و بدون منیت از خداوند در خواست كرده بود و این سفر به بركت حضور او برای من نیز بسیار عجیب بود و بهترین حجی بود كه به جا آوردم و از مواهب زیادی بهره مند شدم .
- وقتی در محضر رسول خدا بدون منیت حاضر شویم به كمالات خاص نائل خواهیم شد.
تاریخ جلسه: 97/6/26 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالأنوار، ج23، ص259
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 94
[3] سوره مبارکه بقره، آیه 101
[4] سوره مبارکه بقره، آیه 104
[5] سوره مبارکه بقره، آیه 108
[6] سوره مبارکه نساء، آیه 153