مقدمه
درمحضر قرآن كریم و تداوم قرائت آیاتی در مورد حضرت محمد صلّیاللهعلیهوآله نوع معرفت ما به ایشان دگرگون خواهد شد، زیرا به لطف خداوند سبحان هر بار باب معرفتی جدید بر ما گشوده میشود.
لزوم شناخت پیامبر (ص)
در راستای شناخت پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله بر اساس آیات الهی، وقوف به شخصیت والای ایشان، موجب شناخت بهتر نسبت به امتیازات خود به عنوان امت منسوب به حضرت میشود. قوت هرچه بیشتر این شناخت نیز منجر به تجدید نظری عمیقتر در كلیه امورات میشود.
در واقع وقتی انسانِ گمشده، پیامبرِ خود، كه حُكم پدر امت را دارد به درستی شناخت،گویی هویت اصلی خود را یافته است .
سالیان پیش در اطراف حرم كودكی گم میشود و تحت سرپرستی خانوادهای دیگر قرار میگیرد، آنها موهای كودك را تراشیده بودند و این كودك تا مدتها در اطراف حرم مشغول گدایی میشود. بعد از مدتی این كودك شناسایی شده و به آغوش خانواده خود كه از قضا بسیار فرهیخته و اصیل بودند باز میگردد. تصور كنید اكنون كه این كودك از جمع متكدیان خارج شده و هویت اصلی خود را شناخته به طور كلی و در همه امورات خود دچار دگرگونی خواهد شد .
- ما نیز در محضر عالم همچون كودكی بیهویت هستیم كه با شناخت پیامبر خود كه پدر و هویت اصلی ماست، خود را شناخته و به اصل خود باز خواهیم گشت.
- تنظیم رفتار و كردار بر اساس این هویت متعالی كه ارزش آن به واسطه شرافت رسول خدا صلّی الله علیه و آله حاصل گشته، دگرگونی فوق العادهای در شخص ایجاد میكند.
پیامبر (ص)، مُبشّر و مُنذر
«إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ»[2]
«ما تو را بحق فرستادیم تا بشارتگر و بیمدهنده باشى و [لى] درباره دوزخیان از تو پرسشى نخواهد شد»
- انذار به معنی ترساندن نیست، بلكه مقصود توجه دادن فرد به دارایی خود است. پیامبر(ص) موجودی فرد را به او یاد آور میشود و علاوه بر آن راه درست مصرف و ارتقاء آن را نیز روشن میكند .
حسن استفاده از سرمایه و كرامتی كه خداوند سبحان نصیب ما كرده و امكان خسارات جدی در صورت مصرف نادرست در اثر ارتباط با حضرت بر ما آشكار خواهد شد.
- برخی از مفسرین بر این عقیده هستند که گروههایی كه مورد بشارت و انذار پیامبر هستند باهم متفاوتند. در واقع پیامبر را مبشر تصدیق كنندگان و منذر مخالفان میدانند.
- بر اساس عقیدهای دیگر، پیامبر به همان گروهی كه بشارت میدهد و موجودی آنها را آشكار می سازد، انذار میدهد كه این موجودی چند صباحی بیشتر در اختیار شما نخواهد بود و سعی كنید به بهترین نحو از آن بهرهمند شوید. به بیان دیگر خسارت ناشی از رسوب نقدینگی و مصرف نا به جای آن را نیز متذكر میشود.
با این نگرش در واقع فرد در هیچ زمانی خیالش از خود آسوده نگشته و به طور مداوم سعی در پیشرفت و ارتقاء موجودی و توانایی های خود خواهد داشت .
- ارتباط با حضرت موجب شناخت جلوه جمالی و جلالی حق شده و مِهر و قهر را توأماً یادآور میشود.
- بشارت و انذار موجب میشود كه بنده با واقعیتها آشنا شود و دچار دلخوشیهای كاذب نشود و بداند، همانقدر كه انسان توانایی صعود دارد، مستعد لغزش و سقوط هم میباشد.
سامری و بلعم باعور مصداق افرادی هستند كه به جایگاه كشف و شهود و رؤیت جبرائیل رسیده بودند ، ولی منیت آن ها موجب انحطاط عظیمی شد و پایه گذار تفكر گوساله پرستی شدند.
- قرار گرفتن در حالتی میان خوف و رجاء، بشارت و انذار از جمله الطاف پیامبر صلّی الله علیه و آله است، این حالت موجب میشود تا آخر عمر به خود اطمینان كامل نداشته باشیم و مراقبه اعمال و رفتار خود را جدی بگیریم.
در آیه فوق خداوند سبحان به پیامبر صلّی الله علیه و آله اطمینان میدهد كه اگر كسی دعوت حق را لبیك نگفت و رسالت تو را نپذیرفت، مسئولیتی نخواهی داشت و مورد مؤاخذه قرار نخواهی گرفت، هركس مسئول اعمال و رفتار خود است .
ولی حضرت همچون پدری است كه با وجود سعی فراوان در تربیت فرزندان اگر یكی از آنها هم دچار انحراف شود باز خود را مسئول این مشكلات میداند و میپندارد شاید كاستی او در امر تربیت فرزند موجب بروز مشكل شده.
بر اساس روایات در قیامت حضرت رسول سه مرتبه خود را میان آتش دوزخ می افكند تا خداوند سبحان به رهایی امت او از شعلههای جهنم راضی شود. در واقع حضرت با این عمل اعلام میدارند كه بدون امت خود به بهشت نخواهند رفت .
خداوند سبحان در پاسخ به نگرانی حضرت از آینده امت خود میفرمایند:
«طه مَا أَنزَلْنَا عَلَیكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»[3]
«پیامبر! ما قرآن را نازل نكردیم تا به رنج افتی»
و پیامبر بر این امر اصرار دارند زیرا به واسطه رسالت خود پیوستی را با امت قائل هستند، چه این امت تابع باشند و چه سرپیچی كنند.
- به یاد داشته باشیم هركجا كه پیامبر مرحبا میگوید و بشارتی میدهد، بی درنگ انذار میدهد كه خودبین نشویم و بدانیم این نعم و خیرات شامل حال پیروان است و تضمینی جهت استمرار آن بدون تبعیت از دستورات دین وجود ندارد.
رعایت اعتدال در امور معنوی و مادی
از جمله خصوصیات حضرت ختمی مرتبت، برخورداری از عملكردی متعادل در امور معنوی و مادی است .
در تفاسیر عرفانی یهودیان را نماد دنیاپرستی و مادیات و نصاری را نماد معنویات و رهبانیت میدانند.
«وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْیهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِی وَلاَ نَصِیرٍ»[4]
«یهود و نصارى هرگز از تو راضى نمىشوند تا آنكه از آیینشان پیروى كنى. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعى] است. و اگر پس از دانشى كه [چون قرآن] برایت آمده از خواستههاى نامشروع آنان پیروى كنى، از سوى خدا هیچ یاورى براى تو نخواهد بود»
- مقصود از این آیه این است كه پیامبر نه مورد پسند كسانی كه مادی محض هستند می باشد و نه مورد قبول آنها كه فقط تابع معنویات هستند. هر كدام از این دو گروه تا زمانی كه حضرت را در مسیر عقاید خود بدانند تبعیت میكنند و آنجا كه تمایلات آن ها با مسیر پیامبر زاویه پیدا میكند از حضرت و دستورات دین فاصله میگیرند. پس این دو گروه هیچ گاه از حضرت راضی نخواهند بود زیرا ایشان در مسیر اعتدال و هدایت حقه هستند .
- بسیار دیده میشود افراد گاه در معنویت ان چنان دچار افراط میشوند كه مثلا بعد از یك سفر پربار زیارتی دچار بیماری شده تا جائیكه نماز واجب خود را نیز از دست میدهند و گاه یك امر مادی برای مدتی آن چنان ذهنشان را مشغول خود میكند كه در نماز واجب خود نیز نمیتوانند تمركز لازم را داشته باشند.
- پیامبر(ص) نقش تنظیم كننده دارد، شخص پیامبر گاه سینه فاطمه را میبوسید به جهت استشمام بوی بهشت و گاه به عایشه خطاب میكرد «كَلِّمِینِی یا حُمَیرَاء» و به این وسیله حالات خود را تنظیم مینمودند.
هدایت حقّه
- خداوند در این آیه به پیامبر خاطر نشان میكند كه تا وقتی به خواستههای یهود و نصاری بها ندهی، این دو گروه هیچگاه تو را نمیپسندند، زیرا آنها میخواستند تو تابع آنها شوی و حال كه تبعیت نكردی مورد تنفر آنها واقع خواهی شد. به اینان بگو هدف من فقط جلب رضایت خداوند است و راه درست «هدایت حقه» است كه همان هدایت الهی است. ای پیامبر تو هرگز مورد پسند آنها نخواهی بود زیرا تو «امت وسط» هستی .
«آن چه سلطان ازل گفت بگو، میگویم»
- آنچه از این آیه برداشت میشود این است كه دو گروه بدانند، پیامبر به حرف هیچ یك ازآنها گوش نخواهد داد و آنها هستند كه باید تابع حضرت شوند و تا زمانی كه خواستههای افراد با پیام حق سازگار باشد، پیامبر واسطه اجابت آن درخواستها خواهد بود .
- او كه در امور دینی كاستی زیاد دارد ابتدا باید در انجام واجبات و ترك محرمات بكوشد، سپس درخواست، كشف و شهود و چشم حقیقت بین كند، بدون این مقدمات چنین درخواستی به هدف اجابت نخواهد رسید و حضرت واسطه این توفیق نخواهد بود .
- آیه نهایتاً به این نكته اشاره دارد كه، چنانچه پیامبر در برابر خواستههای آنها تسلیم شود، آنچنان عذابی در انتظار او خواهد بود كه هیچكس توان یاوری و حمایت او را نخواهد داشت.
البته پر واضح است كه حضرت رسول لحظهای از آستان عبودیت جدا نخواهد شد، ولی حضرت حق به جهت اهمیت مطلب اینطور بیان میدارد كه اگر حبیب من هم چنین كند، سختترین عذاب در انتظار او خواهد بود، بدون آنكه او را یاوری باشد.
محک اعتقادات
به این وسیله و با توجه به این آیه فرصتی پدید میآید تا جایگاه و اعتقادات خود را محك بزنیم.
به میزانی كه از احكام و سنتی كه حضرت ابلاغ كرده است رضایت داشته باشیم در مسیر اعتدال خواهیم بود و از افراط و تفریط فاصله داریم و آنجایی كه زاویهای با احكام شرع داشته باشیم خرده میگیریم و در اجرای احكام لذت لازم را نخواهیم داشت.
رضایت خداوند
مهم این است كه خداوند از پیامبر خود رضایت داشته باشد و اینكه افراد نیز از احكام ابلاغ شده و تكالیف مطرح شده رضایت دارند اهمیت ندارد. عدم رضایت افراد برای پیامبر(ص) هم اهمیت ندارد و هدف پیامبر جلب رضایت حق است.
در واقع خداوند سبحان به پیامبر میفرماید به همین افرادِ ناراضی، پیام خود را ابلاغ كن، شاید راه درست را نمیشناسند. پیامبر! به آنها بگو مسیر من جز اعتدال نیست و نه دنیای محض و رها كردن آخرت، و نه آخرت محض و رها كردن دنیا را مدنظر دارم بلكه مسیر معتدلی را كه خداوند رهنمون شده طی میكنم .
گاه دیده میشود برخی به منظور جلب رضایت مخاطب تا حدودی مطابق میل او رفتار كرده و از او تبعیت میكنند به امید اینكه، این نرمش در آینده موجب جذب مخاطب شود. ولی این راهبرد بیشتر با شكست مواجه میشود. مثلاً كوتاه آمدن در امور دینی گاه تا جایی پیش میرود كه هیچ رنگ و بویی از دین باقی نخواهد ماند.
در قرآن نیز به این نكته اشاره شده و خطاب به حضرت میفرماید:
«وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ»[5]
«بیشتر مردم هر چند رغبت شدید [به ایمان آوردنشان] داشته باشى ایمان نمىآورند»
پیامبری كه عبد محض است محال است كه ذرهای، حتی به بهای جذب افراد، از مواضع دینی كوتاه بیاید، ولی به او تذكر داده میشود كه در چنین حالتی هیچ كمك و یاوری نخواهد داشت.
تاریخ جلسه: 97/7/2 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه 108
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 119
[3] سوره مبارکه طه، آیات 2-1
[4] سوره مبارکه بقره، آیه 120
[5] سوره مبارکه یوسف، آیه 103