پیامبر خاتم (ص) در قرآن ـ بخش هجدهم

مقدمه

 

در ادامه بررسی و شناخت ابعاد شخصیتی حضرت رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از منظر وحی در محضر سوره مباركه اعراف آیه ١٥٧ قرار گرفتیم. این آیه به بیان برخی از وظایف حضرت و عملكرد ایشان اشاره دارد و این موارد را تا فرازی كه امر به معروف و نهی از منكر را مطرح می‌كند دنبال كردیم.

«الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَیحِلُّ لَهُمُ الطَّیبَاتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

«همانان كه از این فرستاده پیامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته مى‌‏یابند پیروى مى‏كنند [همان پیامبرى كه] آنان را به كار پسندیده فرمان مى‏‌دهد و از كار ناپسند باز مى‏‌دارد و براى آنان چیزهاى پاكیزه را حلال و چیزهاى ناپاك را بر ایشان حرام مى‏‌گرداند و از [دوش] آنان قید و بندهایى را كه بر ایشان بوده است برمى‏‌دارد پس كسانى كه به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پیروى كردند آنان همان رستگارانند»

در این مجال به بررسی ادامه آیه می‌پردازیم:

 

الف) وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ

 

در كلام عربی «اصر» به معنای بار سنگین و تكلیف همراه با مشقت است .

«یضَعُ عَنْ» به معنی برداشتن است.

با توجه به تفاسیر مختلف، تعابیر متفاوتی از دلایل بوجود آمدن این بار سنگین به چشم می‌خورد كه به برخی از آنها اشاره می شود:

 

١.تكیه بر توان فردی

 

در این آیه یكی از خصوصیات حضرت را برداشتن بار سنگین از دوش افراد معرفی می‌كند، البته این امر به معنی به دوش كشیدن این بار توسط ایشان و یا همراهی و تحمل سختی با افراد و یا شفاعت نیست، بلكه منظور آموزش این باور در افراد است كه انجام هیچ فعلی را از جانب خود ندانسته و اعتماد بر توان خود نداشته باشند.

اگر تكالیف را با توجه به توان خود انجام دهیم قطعاً سنگین خواهد بود ولی اگر بر حول و قوه الهی تكیه كنیم سهولت را به همراه خواهد داشت. تثبیت این باور و تفكر در مجموعه تعلیمات پیامبر اسلام موج می‌زند.

 

٢.تدبیر در امور

 

«العبد یدبر و الله یقدر»

پیامبر گرامی به ما می آموزند كه چگونه تدبیر را به خداوند سبحان تفویض نموده و خود بندگی را پیشه كنیم. البته این به معنی عدم برنامه‌ریزی و تعقل در امور نیست؛ بلكه منظور این است كه همه امور را بندگی بدانیم در واقع انجام عبودیت با توجه به ربوبیت. بدانیم كه در همه احوال وظیفه ما بندگی است و چگونگی و كیفیت آن را خداوند تعیین می‌كند.

 

٣. شرك

 

بار سنگین در زندگی ما شرك است. و حضرت محمّد صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله به عنوان پیام‌آور توحید در زندگی فردی و اجتماعی ما موجب دوری آفت شرك از حیات بندگان می‌شود.

 

ب) وَالأَغْلاَلَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیهِمْ…

 

 از جمله افعال حضرت در مواجهه با بندگان بر داشتن غلّ و زنجیر از زندگی آنان است.

در زنجیر بودن نماد ذلت و ضعف است و گسستن این زنجیرها توسط حضرت در واقع به معنی عزت بخشیدن به انسان است. پس توجه به فرامین پیامبر موجب قوت و رها شدن از قیود دنیوی خواهد شد .

اكنون به بررسی این قیود و ماهیت آنها می‌پردازیم:

 

١.حبّ دنیا:

 

هوی و هوس كه در سایه حبّ دنیا بوجود می‌آید از جمله موانع و قیود راه بندگی است كه با توجه به تعالیم نبوی مرتفع خواهد شد.

 

٢.معصیت:

 

انجام معاصی در واقع به معنی اسارت در بند شیطان است و آزادگی انسان را سلب و او را اسیر عالم ماده می‌كند.

 

٣.مسامحه:

 

احمال و مسامحه و عدم تلاش  موجب تأخیر و تعویق در وظایف بندگی خواهد شد. تأخیر در طاعت یكی از قیودی است كه بنده را از طی مسیر باز می‌دارد. با وساطت پیامبر بنده در جایگاه سبقت و سرعت قرار می‌گیرد و آزادی خاصی را در این فضا برای بنده ایجاد می‌كند.

 

٤.منیت:

 

تكیه بر توان خود موجب سختی انجام تكلیف و كندی حركت و یا باز ماندن از طریق خواهد شد. اعتماد و تكیه بر حول و قوه الهی موجب خلاصی از این زنجیر و تلاش مستمر در عرصه بی‌نهایت می‌شود‌.

 

ج) فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ

 

تقویت و یاری حضرت

 

همانطور كه می‌دانیم وجود نازنین حضرت رسول عامل  تقویت و یاری بندگان در مسیر بندگی است. با كمال تعجب در این فراز از آیه خداوند سبحان به گروهی اشاره می‌كند كه در اثر قابلیت‌های خود می‌توانند این وجودی را كه خود عامل قوّت همه عالم است را تقویت و یاری نمایند. در این آیه خداوند قابلیت انسان را در سایه ایمان بیان می‌دارد و انسان مؤمن را یاور و كمك پیامبر اعلام می‌كند.

 

«قُلْ یا أَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیكُمْ جَمِیعًا الَّذِی لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ یحْیی وَیمِیتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِی الأُمِّی الَّذِی یؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»[1]

«بگو اى مردم من پیامبر خدا به سوى همه شما هستم همان [خدایى] كه فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست هیچ معبودى جز او نیست كه زنده مى‏‌كند و مى‌میراند پس به خدا و فرستاده او كه پیامبر درس‏‌نخوانده‏اى است كه به خدا و كلمات او ایمان دارد بگروید و او را پیروى كنید امید كه هدایت‏ شوید»

  در این آیه از جانب خداوند سبحان به پیامبر امر می‌شود كه خود را به مردم معرفی كند، این معرفی نیز به صورتی است كه علاوه بر اعلام موجودیت و بیان وظیفه فرستاده خدا، برخی از صفات الهی نیز بیان می‌شود. در واقع حضرت معرّف خداوند می‌شود.

در ادامه با توجه به معانی متفاوت كلمه «ناس» در زبان عربی به بررسی آیه می‌پردازیم:

 

١.همه مردم

 

در واقع معرفی و ابلاغ پیام الهی باید برای همه مردم صورت گیرد و مخصوص قشری خاص مثل مومنان و صالحان و…نمی‌باشد.

 

٢.نسیان

 

اگر مراد از كلمه ناس را  «نسیان» در نظر بگیریم، در می‌یابیم كه حضرت با رسالت خود و معرفی پروردگار، افرادی كه دچار سردرگمی گشته‌اند را، به هویت فراموش شده خود رهنمون می‌شوند. هرچه ارتباط با حضرت بیشتر باشد آگاهی از حقیقت انسانی افزایش یافته و هویت گم شده در پناه رسالت ایشان باز شناسی می‌شود و این بحران هویت مرتفع خواهد شد.

 

٣.انس

 

می‌توان كلمه ناس را مشتق از «انس» دانست. به این ترتیب وظیفه رسول خدا معرفی پروردگار است و پیك وصالی است، بین بندگان خدا، با حقیقت عالم وجود كه خداوند سبحان است. یادآوری این مطلب كه از دیر باز همه بندگان مأنوس باحق بوده‌اند. هرچه بیشتر پذیرای دعوت شوند انس انها افزون خواهد شد.

 

بیان مصادیق و اخبار گذشتگان

 

«وَاتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَینَاهُ آیاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِینَ»[2]

«و خبر آن كس را كه آیات خود را به او داده بودیم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شیطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد»

از جمله مواردی كه در این آیه باید به آن توجه داشت استفاده از كلمه «تلاوت» است. تلاوت به معنی خواندن همراه با پیگیری و تدبر است و با قرائت متفاوت است.

این آیه اشاره به داستان بلعم باعور دارد كه فردی زاهد و عابد و عالم و مسلط به همه علوم بود. او حتی اسم اعظم را نیز در اختیار داشت. ولی به جایی رسید كه با تبعیت از شیطان از آیات و فرامین الهی فاصله گرفت و از گمراهان شد.(فَانسَلَخَ: به معنی به شدت فاصله گرفتن، مانند جدا كردن پوست از گوشت گوسفند)

از جمله ابزاری كه حضرت برای ابلاغ رسالت و هدایت مردم در اختیار دارد، اخباری است كه ممكن است همیشه خوشایند نباشد. بیان سرگذشت شوم آنان كه از راه راست جدا شده و به اسارت ابلیس درآمده‌اند. اشخاصی كه دنیا را بر دین ترجیح داده و به هلاكت رسیده‌اند. آنها كه در راه دین بسیار رشد داشته‌اند و نا گاه سرنگون شده‌اند.

این انحطاط مخصوص جهال نیست و گاه عالمان بزرگ را نیز شامل می‌شود. هشدار و بیان سرگذشت عالمانی كه علمشان نه تنها سودمند نبود بلكه اعتماد بر دانایی ها منجر به ضلالت آنهاگشت. علمی بدون منفعت، عالمانی بی‌عمل.

به همین سبب یكی از فرازهایی كه در دعاهای بسیاری از خداوند در خواست داریم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لاَ ینْفَعُ»[3] می‌باشد.

 

پیامبر(ص)، هشدار دهنده‌ای صریح

 

«أَوَلَمْ یتَفَكَّرُواْ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِیرٌ مُّبِینٌ»[4]

«آیا نیندیشیده‌‏اند كه همنشین آنان هیچ جنونى ندارد او جز هشداردهنده‏اى آشكار نیست»

 

صاحب: همراه، مصاحب

با وجود مقام رفیع حضرت، در این آیه ایشان به عنوان مصاحب و همراه افراد معرفی شده است.

همراهی دائم كه برای درك میزان عقلانیت ایشان كه مؤید حقانیت ایشان است به تفكر در مورد وجود مقدسش سفارش شده‌ایم .

تفكری كه بر ما روشن سازد،آنچه از ایشان صادر می‌شود جز كلام وحی نیست. هیچ جنونی بر ایشان عارض نشده و در ارسال وحی دخل و تصرفی صورت نگرفته است.

 

هشدار آشكار

 

مبین به معنی آشكار ساختن حق از باطل است. پیامبر هشدار دهنده‌ای است كه صراحتاً حق را از باطل جدا ساخته و به گونه ای واضح و خالی از كنایه انذار می‌كند.

هشدارهایی بدون لفافه كه راه را بر هر گله و شكایتی می‌بندد. صراحتی واضح و بیانی بدون تقیه و ملاحظات و اگر خطا و كاستی از جانب كسی باشد به جهت عدم مصاحبت و همراهی ایشان  است. هرچه مصاحبت با ایشان در زندگی بیشتر باشد، پیامها شفاف تر و بدون ابهام خواهد بود.

 

پیامبر (ص)، مظهر نام محیی خداوند

 

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ»[5]

«اى كسانى كه ایمان آورده‌‏اید چون خدا و پیامبر شما را به چیزى فرا خواندند كه به شما حیات مى‌‏بخشد آنان را اجابت كنید و بدانید كه خدا میان آدمى و دلش حایل مى‏‌گردد و هم در نزد او محشور خواهید شد»

در بررسی این آیه ابتدا باید به مخاطب آیه توجه كنیم .

این آیه خطاب به مؤمنین است، یعنی آنها كه ایمان به خداوند دارند و منكر وجود مقدس حضرت باری‌تعالی نیستند.

مطلب دیگر:  فعل مضارع «یحْییكُمْ»  این مهم را بیان می‌دارد كه احیاء مؤمنین امری مستمر است و محدود به زمان خاصی نیست و با وساطت پیامبر در كل اعصار ادامه دارد.

هم چنین در آیه فعل «زنده كردن» به پیامبر نسبت داده شده و شریكی را در این امر متصور نیست چه در این صورت از فعل «نحییكم» استفاده می‌شد.

این آیه اشاره به زنده شدن دارد، گویا مؤمنین مخاطب این آیه در قید حیات نیستند. و آنچه كه موجب حیات آنهاست، فراتر از ایمان است.

زنده شدنی كه به واسطه لبیك گویی به پیامبر حاصل می‌شود و ایمان به خدا پیش‌نیاز این حیات است ولی شرط كافی نیست.

آن زندگی فراتر از حیات ایمانی چیست كه فقط تحت اطاعت پیامبر حاصل خواهد شد؟

آن زندگی كه به واسطه اجابت حضرت حاصل می‌شود بندگی محض است. حیاتی كه در آن بنده خود را نمی‌بیند و فقط شاهد محض ربوبیت الهی است؛ مقام فنا الی الله.

كسب نورانیتی كامل كه كدورت و  منیت را برطرف می‌سازد. انسان شاهد باقی می‌شود. شاهد خدایی كه باقی محض است و این یعنی حیاتی واقعی كه فقط با وساطت حضرت و پیروی از او حاصل می‌شود.

 

تاریخ جلسه:97/10/24 ـ جلسه 18

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه اعراف، آیه 158

[2] سوره مبارکه اعراف، آیه 175

[3] کنز الفوائد، ج1، ص385

[4] سوره مبارکه اعراف، آیه 184

[5] سوره مبارکه انفال، آیه 24

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *