پیامبر خاتم (ص) در قرآن ـ بخش چهاردهم

مقدمه

 

دانستیم كه با غبار‌روبی از وجود خود می توانیم شناخت جامع و كاملی از حضرت ختمی مرتبت در محضر كلام حق كسب كنیم .

در این فراز به طرح مشكلات امت، در محضر پیامبر اشاره می‌شود، هم چنین دو نكته مهم در مورد سوأل كننده‌ها نیز در بطن آیه دیده می‌شود.

الف) سؤال كننده در خود احساس نیاز و احتیاج كرده و بهترین مرجع برای رفع آن را نیز به درستی تشخیص داده است .

ب) هنگام درخواست، سؤال كننده خود را غایب می‌داند، یعنی وجودی برای خود قائل نیست، ذهن خود را تهی كرده و بدون هیچ ابراز نظری سرا پا گوش است، فرامین را بطور كامل دریافت و اجرا می‌كند .

 

گره‌گشایی

 

در ادبیات عرب كلمه «حلال» در مقابل كلام «حرام» به كار برده می‌شود. «حلّ العقده» یعنی باز كردن گره. واژه «حلّ» به معنی بازكردن و حلال به معنی گره‌گشا می‌باشد .

وقتی از حضرت در مورد حلال خداوند سوال می‌شود در واقع به جستجوی راهی برای باز كردن گره مشكلی می‌باشند.

«یسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَیكُمْ وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَیهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ»[1]

«از تو مى‌‏پرسند چه چیزى براى آنان حلال شده است بگو چیزهاى پاكیزه براى شما حلال گردیده و [نیز صید] حیوانات شكارگر كه شما بعنوان مربیان سگهاى شكارى از آنچه خدایتان آموخته به آنها تعلیم داده‏اید [براى شما حلال شده است] پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشته‏‌اند بخورید و نام خدا را بر آن ببرید و پرواى خدا بدارید كه خدا زودشمار است»

 

به این ترتیب، از این آیه كه ، حضرت رسول صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله را به عنوان مرجع تمام انسانها هنگام عدم توانایی تمیز حق از باطل و گره‌گشای همه مشكلات معرفی می‌كند، می‌توان حكمت سفارش بزرگان دین به ذكر صلوات بر محمّد و آل محمّد را در مواجه با مشكلات درك كرد.

بررسی این آیه راه حل پیامبر در پاسخ به نیازهای امت را نمایان می‌سازد. پاسخی كه خداوند متعال توسط رسول خود به مردم ابلاغ می‌كند تا گره از مشكلات خود بردارند، استفاده از طیبات است .

 

توصیه به طیبات

 

«طیب» به معنی نعمتی است كه حلال باشد و علاوه بر آن هنگام استفاده، لذت آفرین باشد. همه حلال‌ها نشاط‌آور نیستند .

آن رمزی كه به توصیه پیامبر گره‌ها را می‌گشاید اخلاص است. طیب به معنی خالص بودن است .

روی خود حساب كردن و به چشم آمدن عمل، عامل دیدن خود در انجام خیرات و رها نشدن از من، عاملی است كه مانع سلوك است .

گاه انسان در بند منیت خود است و گاه در بند دیگران، اشتغال زیاد شخص باعث می‌شود از اصل غافل شود .

در آئینه خلقت و در مسیر سعادت نه خود را باید دید و نه دیگران را، همه چیز اوست و هرچه هست از اوست. این باور اصل اسلام است و راه سعادت و لذتی وصف ناشدنی و بی‌پایان .

«إِنَّ الْإِسْلَامَ‏ هُوَ التَّسْلِیم‏»[2]

زمانی كه تسلیم كامل باشیم غرق در لذت خواهیم بود .

آنگاه كه خود را در هر عرصه‌ای وارد كردیم و دست به دامان دیگران شدیم، امداد الهی نیز ما را شامل نخواهد شد. عبد محض بودن و باور توحیدی و خلاصی از خود، راه لذات دائمی را می‌گشاید.

این آیه آشكار می‌كند كه در محضر پیامبر، انسانها :

الف) اهل سؤال می‌شوند و درخواست؛ آن هم نه فقط جهت رفع نیازهای دنیوی، بلكه سؤالهای كلیدی و همیشگی زندگی بشری .

ب) اهل سلوك می‌شوند و اهل حركت؛ زیرا از موانع و روش از بین بردن آنها می‌پرسند، و پاسخ این نیاز هم به سرعت از جانب حضرت داده می‌شود.

ج) طالب معرفت می‌شوند، طیبات نعمات همراه با لذت است، این معرفت است كه لذت می‌آورد، درك حقیقت واقعی و دائمی لذتی است كه زودگذر نخواهد بود .

معرفت و اموری كه موجب تقویت عقل و قلب می شود هم به عنوان طیبات معرفی شده اند .

 

شناخت خائنین

 

در زمان ظهور اسلام دسته‌ای از علماء ادیان دیگر در ازای دریافت مبالغی، دست به تحریف تورات و انجیل زدند تا از نفوذ اسلام در بین هواداران خود جلوگیری كنند. این خیانت از چشم پیامبر دور نماند و كاملاً از روند آن آگاه بودند، علاوه بر این، افراد دیگری نیز بودند كه تحت تأثیر این خیانت قرار نگرفتند ولی از پذیرش اسلام نیز خودداری كردند. این افراد گرچه مسلمان نشدند ولی در بین مسلمین با پرداخت جزیه زندگی كردند و پیامبر نیز آنها را مورد عفو قرار دادند.

«فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً یحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»[3]

«پس به [سزاى] پیمان شكستنشان لعنتشان كردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم [به طورى كه] كلمات را از مواضع خود تحریف مى‏‌كنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خیانتى از آنان آگاه مى‌‏شوى مگر [شمارى] اندك از ایشان [كه خیانتكار نیستند] پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نیكوكاران را دوست مى‏‌دارد»

 

در این آیه دو دسته از افراد معرفی شدند كه در برابر پذیرش اسلام مقاومت كردند .

1.سرپیچی جاهلانه

2.مخالفت عالمانه و مقرضانه

در برابر گروه اول كه از روی جهل و عدم آگاهی، پیوست به اسلام نداشتند، سیاست حضرت چنین بود:

الف) عفو و چشم پوشی از گذشته آنها

ب) پذیرش مسالمت آمیز

در واقع حضرت رسول نه تنها جاهلان بی غرض را مورد مهر قرار می‌دهد، بلكه خطاهای گذشته آنها را نیز مورد عفو قرار داده و بر آن پرده می‌افكند.

به طوری كه در تاریخ رد پایی از یهودیان و مسیحیان جزیه دهنده نمی‌بینیم و فقط می‌دانیم كه در كنار حضرت با آسایش و امنیت زندگی می‌كرده‌اند و هر روز سلام یكدیگر را پاسخگو بودند و به عیادت بیماران آنها می‌رفتند .

این برخورد حضرت، ایشان را به دریافت صفت محسن از جانب خداوند نائل می‌گرداند. برخورد حلیمانه و كریمانه حضرت، آثار سوء جهل آنها را محو می‌كند.

پس حضرت رسول در برخورد با جهال عیوب گذشته انها را نادیده می‌گیرند و آنها را تحقیر و توبیخ نمی‌كنند و از سر مهر و لطف با آنها برخورد می‌كنند .

 

هشداری مهم

 

این بیانات از سویی به جهت حُسن خُلق حضرت، مارا مسرور می‌سازد و از سوی دیگر هشدار می‌دهد كه الطاف ایشان و آرامش در كنار ایشان بودن را از آثار اعمال خود ندانیم، چرا كه ممكن است ما نیز شامل این دسته از افراد باشیم .

و در آخر آنچه از این آیه برداشت می‌شود و بسیار درد‌آور است، این است كه حضرت خائنین را می‌شناسد و فرد خائن از چشم ایشان مخفی نخواهد بود. این امر فقط به اقلیت‌های دینی قبل از اسلام محدود نمی‌شود. در عصر ما نیز اگر خیانتی از ما سربزند بر ایشان پوشیده نخواهد بود .

خائن كسی است كه با آگاهی كامل حقیقتی را به جهت آنكه به ضرر اوست محو كند. این امر شامل آنانكه برخی آیات را بزرگ‌نمایی كرده و برخی دیگر را نادیده می‌گیرند نیز می‌شود. بی توجهی به اوامر الهی و دستورات حضرت خیانتی آشكار است .

 

اختیار در اعراض

 

اعراض به معنی پشت كردن و نادیده گرفتن و اهمیت ندادن است.

گاهی افرادی جهت اجرای عدالت به پیامبر مراجعه می‌كردند و این افراد دارای صفاتی بودند كه خداوند حضرت را در پذیرش آنان مختار گذاشت. در واقع حضرت می‌توانستند به دلیل آن خصوصیات این حَكَمیت را نپذیرند و ضرری هم متوجه ایشان نمی شد. البته در كلام وحی سفارش شده كه اگر این قضاوت را پذیرفتند با اجرای عدالت كامل حكم صادر شود .

«سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَآؤُوكَ فَاحْكُم بَینَهُم أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن یضُرُّوكَ شَیئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»[4]

«پذیرا و شنواى دروغ هستند [و] بسیار مال حرام مى‌‏خورند پس اگر نزد تو آمدند [یا] میان آنان داورى كن یا از ایشان روى برتاب و اگر از آنان روى برتابى هرگز زیانى به تو نخواهند رسانید و اگر داورى مى‏‌كنى پس به عدالت در میانشان حكم كن كه خداوند دادگران را دوست مى‏‌دارد»

 

در این آیه استفاده از صیغه مبالغه نشان از عمق انحراف دارد و اینكه امكان رجوع آنها به پیامبر جهت قضاوت در اموراتشان، بسیار اندك است .

حال اگر این افراد جهت تظلم خواهی رجوع به حضرت داشتند، ایشان در پذیرش این افراد مختار هستند، اگر حضرت آنها را قبول نكند و از آنها به سبب خلافشان روی‌گردان شود خلافی صورت نگرفته است .

اما چنانچه امر قضاوت را پذیرفت بایستی حكم به عدل داشته باشد.

اكنون به بررسی خصوصیات این افراد می پردازیم :

الف)شنیدن سخنان كذب

ب)لقمه نامناسب

اگر دوست نداریم از افرادی باشیم كه حضرت از آنها روی‌گردان هستند، بایستی نسبت به شنیده‌ها و لقمه‌های خود مراقبه داشته باشیم .

همچنین خود را بررسی كنیم تا چه اندازه تسلیم حكم رسول خدا هستیم، نفع و ضرر خود را بیشتر ارج می‌نهیم یا حاكمیت رسول الله را، به عبارت دیگر حكم برای ما مهم است یا حاكم .

نكته دیگری كه در این آیه مطرح می‌شود مصونیت پیامبر در مواجهه با چنین افرادی است و خداوند به حضرت اطمینان می‌دهد كه روی‌گردانی از این افراد به نبوت ایشان لطمه‌ای وارد نخواهد كرد .

تاریخ جلسه:97/9/19 ـ جلسه 13

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه مائده، آیه 4

[2] اصول کافی، ج2، ص45

[3] سوره مبارکه مائده، آیه 13

[4] سوره مبارکه مائده، آیه 42

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *