مقدمه
پردهبرداری از شخصیت والای پیامبر (ص) و دریافت حقایق وجودی این اسوه تاریخ بشریت به كمك كلام وحی ، بدون تزكیه باطن امكان پذیر نیست.
رو قیامت شو، قیامت را ببین دیدن هرچیز را شرط است این
محصول یك اجابت
وجود مقدس حضرت رسول صلّی الله علیه و آله حاصل دعای مستجاب حضرت ابراهیم علیهالسلام است. ایشان بارها بیان میدارند كه :
«أَنَا دَعْوَةُ أَبِی إِبْرَاهِیمَ ع»[1]
«من نتیجه دعای پدرم ابراهیم علیهالسلام هستم»
حضرت ابراهیم از خداوند سبحان درخواست داشتند كه از میان قوم ایشان پیامبری برگزیده شود از جنس خودشان تا مدام آیات و نشانههای الهی را متذكر شود و علاوه بر آموزش كتاب الهی و حكمت،آنها را نیز پیرایش كند.
«رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِكَ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَیزَكِّیهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِیزُ الحَكِیمُ»[2]
«پروردگارا در میان آنان فرستادهای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بیاموزد و پاكیزهشان كند زیرا كه تو خود شكستناپذیر حكیمی»
بر اساس این آیه، قرآن كریم در معرفی پیامبر صلّی الله علیه و آله به چند نكته اشاره میكند:
رَسُولًا مِّنْهُمْ
طبق صریح آیات قرآن پیوست خاصی بین پیامبر صلّی الله علیه و آله و امت وجود دارد، همانطور كه در آخر سوره توبه هم به این مطلب اشاره شده:
«لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ…»[3]
« قطعا براى شما پیامبرى از خودتان آمد…»
ایشان از جنس خود مردم است و خود حضرت بارها فرمودهاند :
«یا عَلِی! شِیعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِینَتِنَا»[4]
«ای علی! شیعیان تو از باقی مانده گل ما خلق شدهاند»
به قول عارفی اگر خوشگل هستید، گِل شما گِل درستی است، گویا پیامبرِ ما، جان افراد است، زیرا قرآن همه پیامبران را با كلمه «أخ» معرفی میكند و تنها در مورد رسول اكرم از كلمه «مِنْهُمْ» و «مِنْ أَنفُسِكُمْ» استفاده میکند.
در روایات معتبر به نقل از رسول اكرم صلّی الله علیه و آله چنین آمده است:
«أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة»[5]
« من و علی پدران این امت هستیم»
یتْلُو عَلَیهِمْ
«تلاوت» به معنی پشت سرهم خواندن است، و با این روش ارتباط امور به هم مشخص شده و صدر و ذیل آن روشن میشود و با قرائت متفاوت است. با این اوصاف و با تكیه به مفهوم كلمه تلاوت گوش جان ما مدام در خدمت آن پیامبر است و مخاطب ایشان قرار گرفتهایم«عَلَیهِمْ»
آیاتِكَ
بر اساس این آیه پیامبر به طور مداوم برای ما از آیات و نشانههای الهی میگوید و چون از جنس خود بشر است، اگر به درستی شنوای این آیات از لسان او باشیم خود به خود سر تعظیم در برابر عظمت خداوند فرو میآوریم.
یُعَلِّمُهُمُ
حضرت رسول صلّی الله علیه و آله ما را مورد تعلیم و آموزش دائم قرار میدهد و هیچ عاملی باعث محرومیت از این آموزش مدام نیست، این آموزهها از جنس نور است «الْعِلْمُ نُور» و این آموزگار هیچگاه از شاگردان خود مأیوس نمیشود. تفاوت این معلم دلسوز با والدین ما این است كه علاوه بر اینكه آموزش را فقط مختص سنین پایین نمیداند و همیشه چیزی برای ارائه دارد، نظر شخصی و سلیقه خود را در این امر دخیل نكرده و انچه تعلیم میدهد چیزی جز كلام حق و نور نیست .
الْكِتَابَ
علوم ظاهری و احكام شریعت در كتاب خدا بیان شده و توسط ایشان به ما آموزش داده میشود، تا علاوه بر بیان اهمیت درك ظاهر شریعت به این مهم نیز اشاره كند كه التزام به ظاهر شریعت باید عالمانه و همراه با بصیرت باشد .
وَالْحِكْمَةَ
باطن كتاب و شریعت نیز توسط حضرت آموزش داده میشود، بیان اسرار، احكام و آداب و اعمال سفارش شده نیز توسط حضرت بیان میشود. سرّ نماز، سرّ حج، سرّ روزه و سرّ ولایت همه از جمله آموزشهایی است كه توسط پیامبر داده میشود. این تعالیم سن خاصی را هم مد نظر ندارد و تمام مقاطع سنی از مهد تا لحد را شامل میشود .
یزَكِّیهِمْ
علاوه بر آموزش، پرورش ما نیز توسط حضرت صورت می گیرد. ایشان فرد را از اخلاق و رفتار سوء جدا كرده و افراط و تفریط را از میان برمیدارد.
در سایه این تزكیه آموختههای ما از انواع آفات محفوظ میماند و عُجب و كبر و غرور و خودبرتربینی را از ما دور میكند، ما را رشد میدهد، دانهای را به درخت و سپس به باغ تبدیل میكند،خیر ما را وسعت میبخشد و متفاوت میسازد. به این معنی كه كار خیری را كه یك شاگرد تحت تعلیم حضرت انجام میدهد با عمل یك كافر یكسان قرار نمیدهد زیرا شخص تحت تعلیم فاعل را خدا میداند و فعل را به خود نسبت نمیدهد و از كبر و منیت دور است.
حضرت رسول صلّی الله علیه و آله علاوه بر اینكه وظیفه هدایت را به عهده دارند و راه درست را نشان میدهند، ما را به هدف نائل میكنند، در واقع این پرورش با تربیت عجین شده و به نحوی است كه موجب قرب و وصل به حق میشود، درسایه این تعالیم فرد هیچگاه متوقف نخواهد شد .
هرچه ارتباط شخص با پیامبر صلّی الله علیه و آله بیشتر شود،ایشان چون معلمی، بدون ایجاد زحمت و در اوج رحمت فرد را تطهیر كرده و از استقرار عیوب رفتاری، اخلاقی و عملی جلوگیری میكند .
- اگر تربیت را از ماده «رَبَوَ» بگیریم، مفهوم آن زیاد كردن میشود .
در سایه تربیت نبوی یك نفر، یك امت میشود. در فرازی از دعای ابوحمزه میخوانیم:
«أنا قَلیلُ الَّذی كَثرته»
من همان كمی هستم كه (با وساطت پیامبرت) مرا زیاد كردی.
- تعلیم و تزكیهای كه توسط پیامبر صورت میگیرد به تدریج حاصل شده و در كل زندگی ما جریان دارد، تا زمانی كه باغبان وجود ما حضرت رسول باشند از گزند خشكی و آفت به دور هستیم و طراوت خواهیم داشت، هیچ باغبانی درختان را رها نمیكند تا خشكیده شوند و هیزم جمعآوری كند، همیشه از خدا میخواهیم:
«رَبِ زِدْنِی عِلْما»[6]
«خدایا! بر علم من بیافزا»
این درخواست علاوه بر ایجاد خوشی دائم، حكایت از این دارد كه اولاًّ تا زمانی كه تحت تعلیم حضرت قرار داریم از سرچشمه هستی سیراب میشویم و از آلودگی احتمالی سایر آبهای جاری در امانیم، ثانیاً امتداد این آموزش و پرورش نشان میدهد كه مربی از درمان عیوب ما ناامید نگشته و آنها را قابل حل میداند و این معنی موجب بهجت خاصی در وجودمان گشته و نگاه ما را نسبت به خودمان تغییر میدهد.
- تأیید قابلیت اصلاح پذیری ما توسط حضرت از سویی و بررسی حقوق شاگرد بر معلم از نظر اسلام از سوی دیگر آن چنان نشاطی را زندگی ما بوجود می آورد كه در قرار را از كف میدهیم .
به عنوان مثال از جمله حقوق شاگرد بر معلم این است كه معلم باید برای شاگرد خود دعا كند چه شاگرد بخواهد،چه نخواهد و دیگر اینكه اگر نقصی در شاگرد مشاهده میشود خود را بیتقصیر نداند.
اینكه پیامبر دعاگوی ما باشد آیا قابل وصف است ؟
در سایه این پیوند استاد و شاگردی است كه دغدغه پیامبر تربیت ما میشود، مگر آنكه خود با سوء انتخاب خود باعث گسست این پیوند باشیم. البته بازهم معلمی كه مدتی از شاگرد خود بیخبر بماند، سراغی از او خواهد گرفت و جویای احوال او خواهد شد. این ارتباط ناگسستنی است در سلامت و بیماری و در حیات و در ممات، حفظ این پیوند با وجود نازنین حضرت رسول صلّی الله علیه و آله است .
ای كه گفتی فمن یمت یرنی جان فدای كلام دلجویت
كاش روزی هزار مرتبه من مردمی تا ببینمی رویت
رَسُولًا مِّنْهُمْ
به این معنی كه پیامبر معلمی خودی است، غریبه نیست و در حضور او احساس راحتی داریم، هرگاه لازم باشد از او اشكالات خود را بدون هیچ مانعی میپرسیم، لحظه به لحظه در محضر او هستیم و اگر عیبی را ببیند با مهر و عطوفت از ما جدا میكند و چنانچه اصرار ما بر خلافی را بنگرد با جلوه جلالی خود آن را از ما میزداید .
درك معنای خودی بودن آموزگار مستی به همراه دارد كه وصف شدنی نیست.
علاوه بر مطالب مطرح شده بر اساس این آیه تذكر چند نكته لازم است:
نكته اول
در عالم طلبگی به سفارش علمای بزرگ درس را باید فقط زیر نظر یك استاد و یا شاگردان او دریافت كرد و طبق تجربه، یادگیری هم زمان اقوال مختلف راه به جایی نخواهد برد .
پس درست نیست اخلاق را از یك پیامبر و احكام را از پیامبری دیگر آموخت، باید به یكباره سراغ حضرت رسول اكرم صلّی الله علیه و آله رفت و همه را از ایشان و یا از افرادی كه در راستای تعالیم ایشان آموزش میدهند و جز قال رسول الله حرف دیگری بر زبان نمی رانند، آموخت .
بر اساس كلام امام سجاد علیهالسلام آنچه از گوش وارد میشود بلافاصله بر دل مینشیند، با این وصف پیامبری كه در گوش ما تلاوت دارد بر صفحه دل ما نیز كتابت دارد.
نكته دوم
راه بررسی كیفیت رابطه شاگرد و معلمی خود با پیامبر این است كه به بررسی عملكرد خود بپردازیم. حضرت همان زمان كه احكام را تعلیم میدهند از اسرار نیز سخن میگویند و این دو مقوله را هم زمان تبیین میكنند. حال باید ببینیم آیا ما آن اندازه كه به ظواهر شریعت و احكام آن میپردازیم، از باطن آن نیز آگاهیم؟ آیا همان اندازه كه اهل باطن هستیم در اجرای احكام نیز دقت لازم را داریم؟
و اگر در این آموزش دچار كاستی شده ایم كوتاهی از جانب شاگرد است و تعالیم معلم نقصی ندارد.
نكته سوم
به خاطر داشته باشیم كه تعالیم حضرت فرازمانی است و ما از ابتدا تحت نظر ایشان بودهایم. با وجود اینكه آموزش شریعت را از زمان تكلیف در محضر حضرت آغاز كردهایم ولی اینكه گاه میتوانیم خوب و بد و درست و نادرست را تمیز دهیم به جهت درك محضر ایشان در گذشته است .
پیوست و گسست
ما به طور عادی و مادرزادی با حضرت پیوست داشتهایم ولی در صورت مخالفت جدی با ایشان خودمان موجبات گسست و هلاكت خود را فراهم كردهایم.
«فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»[7]
«پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ايمان آوردهايد ايمان آوردند قطعا هدايت شدهاند، ولى اگر روى برتافتند جز اين نيست كه سر ستيز [و جدايى ] دارند و به زودى خداوند [شر] آنان را از تو كفايت خواهد كرد كه او شنواى داناست»
بر اساس این آیه آنها كه اعراض كردهاند و به مخالفت با حضرت پرداختهاند در واقع خود موجب گسست این رابطه شدهاند.
- عدم موفقیت شاگرد موجب آزار و ناراحتی معلم میشود. گاه مخالفت عدهای نیز موجب ریزش عده زیادی از شاگردان میشود كه این امر نیز مربی دلسوز را اذیت میكند، ولی به معلمی او آسیبی وارد نمیكند و مقام والای او را تنزل نخواهد داد .
در این آیه خداوند سبحان یادآور میشود كه خود خدا، شرّ مخالفین پیامبر را دفع میكند و تأمین منافع او را به عهده میگیرد .
- پیامبر آموزگاری است كه علاوه بر از خودگذشتگی در راه تعلیم و تعلّم ذریه خود را نیز به میدان می آورد و در این راه آنقدر متحمل رنج میشود كه خداوند به او میفرماید:
«طه *مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»[8]
«پیامبر! قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به رنج افتى»
خداوند به پاس زحمات حضرت نام او را بلند آوازه میكند«وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ»[9]؛«و نامت را براى تو بلند گردانيديم» كدام آموزگاری را سراغ داریم كه بعد از قرنها وقتی نام او برده میشود همه یك صدا او را سلام میدهند و صلوات میفرستند.
شاگرد این معلم بودن خود امتیازی است كه موجب درخشش فرد میشود چه رسد به جایگاه كسی كه ارتباط جامع و كاملی را با این استاد بر قرار كرده است.
- قرائت هفت مرتبه « فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» در تعقیبات نماز موجب تأمین امورات میشود.
تاریخ جلسه : 97/7/9 ـ جلسه 4
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] أمالی (شیخ طوسی)، ص379
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 129
[3] سوره مبارکه توبه، آیه 128
[4] أمالی(شیخ صدوق)، ص16
[5] بحارالأنوار، ج23، ص259
[6] سوره مبارکه طه، آیه 114
[7] سوره مبارکه بقره، آیه 137
[8] سوره مبارکه طه، آیات 2-1
[9] سوره مبارکه انشراح، آیه 4