فاطمه (س)، «کوثر» است
«إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ»[1]
«به درستی که ما کوثر را به تو عطا کردیم»
به کار بردن ضمیر «نا» در «إنّا» نشانگر آن است که خدای سبحان، با تمام قدرت و بدون واسطهی ملائکه، فاطمه سلاماللهعلیها را به وجود مقدس پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله عطا کرده است. حضور مستقیم حضرت حق در اعطای فاطمه به پیامبر، بیانگر عظمت نعمت وجود فاطمه سلاماللهعلیها است.
أَعْطَینَاک
خداوند سبحان معطی است و قدرت خود را در عظمت عطیّهاش به نمایش میگذارد. این عطیّهی مبارک، ظرفیت اظهار و نمایش قدرت خدای سبحان است. به کار بردن فعل ماضی «اعطینا» بیانگر آن است که وجود مقدس فاطمه (س) از قدیم الأیّام و در خلقت نوری به رسول (ص) عطا شده است.
الْکوْثَرَ
در معنای الف و لام در «الکوثر» گفته شده است :
اگر الف و لام را معرفه بدانیم، باید در توضیح آیه بگوییم: همانا کوثری که به تو ـ پیامبر ـ عطا نمودیم، برای تو و هر کسی که به تو نزدیک باشد شناخته شده است.
در فرازی از دعای جوشن آمده :
« یا خَیرُ معروفٍ عُرِفَ»
«(خدای سبحان) بهترین شناخته شدهای است که شناخته شده است»
کوثر پیامبر صلّیاللهعلیهوآله جلوهی تام معروفیّت خدای سبحان است. فاطمه سلاماللهعلیها خیر کثیری است که همهی ساکنین عوالم جبروت، ملکوت، ناسوت و همهی انبیاء، اولیاء، ملائک، علما و شهدا او را میشناسند و از وجود با برکتش بهرهمندند. همچنین هر کس به میزان برخورداریش از کوثر ولایت، خود منشأ خیر کثیر میگردد.
منشأ، مبدأ و مصدر تمام خیرات عالم، کوثر ولایت فاطمی است. هر خیری که از اهل خیر صادر میگردد، از معدن وجود فاطمه سلاماللهعلیها نشأت گرفته است: «إِنْ ذُکرَ الْخَیرُ کنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه …»[2] ؛ «اگر سخن از خیر بمیان آید، شما سرآغاز و اصل و فرع و معدن و مأوی و منتهای آن هستید».
در معانی لفظ «کوثر» آمده است:
1 ـ خیر کثیر
کوثر بر وزن فَوعَل صیغهی مبالغه، از کثرت به معنای خیر کثیر است. ابن عبّاس میگوید: الکوثر هو الخیر الکثیر الذی اعطاه الله تعالی رسولَه فیشمل خیرات الدّنیا و الآخرة. کوثر همان خیر کثیری است که خدای سبحان به پیامبرش عطا کرده و شامل خیرات دنیا و آخرت است. فاطمه سلاماللهعلیها منشأ و مصدر همه خیرات دنیا و عقبی است.
2 ـ نهر جاری
کوثر به معنای نهر جاری است. در پرتو ولایت فاطمی و پیوست به آن وجود عظیم، خیرات جدیدی به انسان افاضه میشود و در هر خیر جدید معرفتی نو نصیب محبین حضرتش میگردد.
درجه و مقام هرکس در محبّت به فاطمه به میزان بهرهمندی او از کوثر نبوی و گسترش آن معارف به دیگران است.
3 ـ دارای تابعین فراوان
کوثر به معنای کسی است که تابعین فراوانی دارد.[3]
فاطمیّون کسانی هستند که در اعتقاد و عمل، تابع کوثر وجود مقدّس فاطمهاند و در قیامت، لبّیکگوی ندای «أین الفاطمیّون» خواهند بود.
4 ـ کوثر به معنای تفسیر القرآن
وجود مقدّس صدّیقهی کبری سلاماللهعلیها کلید فهم معارف قرآن است و انسان به میزان پیوست با حضرتش به درک مراتب حقیقت قرآن نائل میگردد.
5 ـ کوثر به معنای التّفقه فی الدّین
فاطمه باب ورود تفقّه در دین است.
انسان به میزان معرفت به حقیقت ولایت فاطمی و محبّت و ارادت به حضرتش، به معارف دینی شناخت عمیق پیدا میکند.
6 ـ خُلق حسن
خلق حسن، ریشه و اصل همهی فضائل اخلاقی است. با انتساب ولایت فاطمی، خُلق حسن نصیب انسان میشود.
امام باقر (ع) در تفسیر آیه شریفه « إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ »[4] فرمودند: منظور از خُلق عظیم ، دین اسلام است[5].
7 ـ مجموعهی نعم
کوثر، مجموعهی نعم ظاهری دنیوی و باطنی اخروی است. رهآورد ارتباط با کوثر فاطمه سلاماللهعلیها بهرهمندی از معارف توحیدی است که سبب آرامش و غنا در دنیا و متنعّم شدن از نعمات جاودان الهی در آخرت است. بالاترین نعمت در دنیا و آخرت تخلّق به کلمه توحید و ولایت است که در سایه ارتباط با کوثر فاطمی به هر دو خواهیم رسید.
«فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ»[6]
«پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی کن»
تکرار ضمیر مخاطب کاف در «اعطیناک – لربک – شانئک» بیانگر اظهار محّبت خاصّ خدای سبحان به حبیب خویش است. حضرت حق در سورهای به کوتاهی کوثر، چندین بار پیامبر صلّیاللهعلیهوآله را مخاطب خویش قرار میدهد تا از جایگاه والای پیامبر صلّیاللهعلیهوآله پرده بردارد. از این رو اعطای حبیبهی خدا به ایشان جلوهی کامل اظهار محبّت پروردگار به پیامبر است.
در میان اسماء الحسنی خداوند سبحان، اسم «ربّ» بارزترین اسم حضرت حق است. به تعبیر مفسّرین، اعطا، از شئون ربوبیّت حقّ است. اوّلین معطیِ عالمِ، خدای سبحان است و اوّل عطیّهی الهی، جلوهی تامّهی ربوبیّت اوست که در وجود کوثر فاطمه سلاماللهعلیها متجلی شده است. حضرت زهرا سلاماللهعلیها نیز هر خواهانی را به میزان قابلیتش، از تعلّقات گوناگون مادی میرهاند و او را پرورش میدهد و به وی حیات طیّب میبخشد. تربیت، امری تدریجی است و به تبع آن اعطای مربّی نیز امری دائمی و تدریجی است به همین جهت انسان در تمام عمر خود (دنیا، برزخ و قیامت) مشمول اعطای مربی خود است.
کوثر فاطمی مظهر صمدیت خدای سبحان و مصدر فیض اوست از این رو دائماً به مربوبین خود، عطیّههای جدید افاضه میکند. عطیههایی که سبب قرب انسان به خدا میگردد، هر افاضهی از سوی حضرتش عطیهای جدید و موجب انبساط، بهجت و مسرّت انسان میگردد.
خداوند بعد از آنکه کوثر را به وجود مقدّس پیامبر صلّیاللهعلیهوآله عطا کرد او را به نماز امر میکند (فصلِّ). تا پیامبر در قالب عبادتی ظاهری و باطنی، شکرگزار عطیّهی معبود گردد. شکر موجب تثبیت، دوام و افزونی نعمت است .
شکر حقیقی پروردگار نسبت به چنین عطیهای، فقط در قالب نماز که تنها میدان خاص بندگی است؛ محقق میگردد. خداوند پیامبر را به بالاترین عبادت دعوت میکند تا بالاترین شکرگزاری را برای وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها داشته باشد.
هر یک از ما باید شکرگزار پرورش دهنده و رشد دهندهی (ربّ) خود باشیم، زیرا شکر، موجب رشد و باروری انسان میگردد.
تنها انگیزهی انسان در شکر، رسیدن به توحید است«لربّک». او خالصانه در برابر پروردگار خود شکر میکند و واسطهی فیض قرب الهی و موحّد شدن خویش را فاطمه سلاماللهعلیها میداند.
یکی از معانی ربّ، مُصلح است. خدای سبحان ربوبیت خود را در اصلاح خَلق از مجرای فاطمه سلاماللهعلیها محقّق میسازد. فاطمه مادر امّت است و مادر باید صالح باشد تا جامعه به سوی صلاح و رستگاری حرکت کند.
«وَانْحَرْ»
قربانی کن
در میان اعراب، شتر به عنوان ارزشمندترین قربانی شناخته میشود. خداوند با امر به قربانی کردن شتر، میخواهد عظمت خیر کثیری که به پیامبر عطا کرده را به اعراب اعلام نماید.
برای ابراز محبت به محبوب، باید شتر (ارزشمندترین قربانی) را قربانی کرد. البته این قربانی باید از روی شوق و مودت باشد و فقط به عنوان تکلیف به آن نگاه نشود. همانطور که درآیه آمده است: «فَصَلِ لِرَبِّک وَ انْحَرْ» [7]؛ «پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی کن.»
خداوند در این آیه، پیامبر صلّیاللهعلیهوآله را به مراحل مختلف شکرگزاری امر میکند و این امر نشان از عظمت نعمتی دارد که به رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله عطا شده است.
«إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[8]
«همانا عیبجو و مبغض تو ابتر و ناقص است»
وجود مقدّس پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله و دختر گرامیاش سلاماللهعلیها خیر محض و کمال مطلقاند و عیب و نقصی در وجود مبارکشان راه ندارد. لذا در آیه با تأکید (إنّ) میفرماید: قطعاً عیبجو و مبغض تو ابتر و ناقص است.
ای پیامبر! عطیّهای به تو دادهایم که جلوهی کامل و مظهر تامّ ربوبیّت ماست. با داشتن او به سرزنش و اذیّت سرزنش کنندگان توجّه مکن و تمامی ملالت خاطر خود را با آن وجود مطهّر و مصفّا مرتفع ساز.
هرکس به میزان ارتباط و ارادتش به آن وجود مقدّس، از خیر کثیر بهرهمند میگردد و محبوب حقّ تعالی میشود.
پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله با تمام عظمت وجودی خود، بر پیشانی و دست و سینهی فاطمه سلاماللهعلیها بوسه میزند و قلب مطهرش با دیدن ایشان تسلّی مییابد.
از مفهوم مخالف آیه استنباط میشود، اگر انسان طالب بقا باشد و بخواهد خیرات او مانند نهر در عالم جریان داشته باشد و باقی بماند، رمز بقای خیراتش وجود فاطمه سلاماللهعلیها (عطیه بزرگ الهی) است.
خود خداوند در رأس ثناگویان کوثر فاطمی سلاماللهعلیها است. حضرت حق در حدیث شریف کسا، اهل کساء را فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و فرزندان فاطمه معرفی میکند و در ثنای او میگوید:
«هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها»
«آنان؛ فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند»
«هُوَ الْأَبْتَرُ»
عیبجو و سرزنشکنندهی پیامبر صلّیاللهعلیهوآله در عالم امکان، وجودی ندارد. خداوند ضمیر غایب «هو» را برای سرزنش کننده و عیب جوی پیامبر صلّیاللهعلیهوآله به کار میبرد ، بکار بردن این ضمیر به این معناست که هرچند عیبجو از لحاظ ظاهری و جسمی وجود دارد اما چنین فردی حقیقتاً در عالم معنا مرده است.
هرکس به میزانی که در عرصهی زندگی گرفتار نقصان باشد و اهل سرزنش گردد، از رحمت خدای سبحان و اولیای الهی محروم میماند و مورد عنایت ایشان قرار نمیگیرد. متقابلاً اگر انسان، حبّ حضرت فاطمه سلاماللهعلیها و ولایت ایشان را داشته باشد مورد عنایت خاص باری تعالی و اولیای حقّ خواهد بود.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره مبارکه کوثر، آیه 1
[2]. بحار الأنوار، ج99، ص 132
[3]. فخررازی در معنای کوثر میگوید.
[4] . سوره مبارکه قلم، آیه4
[5] .بحار الأنوار، ج68 ، ص382 : عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ ” إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ” قَالَ هُوَ الْإِسْلَامُ.
[6] سوره مبارکه کوثر، آیه 2
[7]. سوره مبارکه کوثر،آیه 2.
[8] سوره مبارکه کوثر، آیه 3